مىگويند: گروهى به عيادت مريضى رفتند، در ميان آنان جوان لاغر اندامى بود، مريض به او گفت: اين لاغرى تو از چيست؟ پاسخ داد: علّتش امراض و اسقام است.گفت: تو را به خدا قسم حقيقت حالت را به من بگو. جوان گفت: شيرينى دنيا را چشيدم تلخ بود، زر و زيورش نزدم كوچك ...
ملا فتح اللّه كاشانى در «تفسير منهج» در ذيل آيه شريفه: [وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ].و يقيناً تو بر بلنداى سجاياى اخلاقى عظيمى قرار دارى.نقل مىكند:پيرزنى چادرنشين كه راهش به مدينه منوره دور بود علاقه عجيبى به اسلام و پيامبر صلى ...
امام صادق عليهالسلام در سفر حج ديگر ، افتخار هم كجاوگى خود را به ابان بن تغلب داده بودند ـ كه بزرگ اصحاب امام باقر عليهالسلامبود و سى هزار حديث از امام جعفر صادق عليهالسلام روايت كرده وقتى به مدينه وارد مىشده يك ستون از مسجد الرسول را اختصاص ...
هارون از سفر حج بازگشت و چند روزى در كوفه اقامت كرد . روزى از راهى عبور مى كرد ، بهلول كه بر سر راهش قرار داشت سه بار به نام ، او را صدا زد : هارون ، هارون ، هارون ، با تعجب گفت : كيست كه مرا با نام صدا مى زند ؟ گفتند : بهلول مجنون . پرده محمل را كنار زد و به ...
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
به يكى از انبياى بنى اسرائيل وحى شد: اگر لقاى مرا در فرداى قيامت در حظيره قدس دوست دارى، در دنيا تنها، غريب، غصه دار و وحشتزده از مردم باش، همانند پرندهاى تنها كه در سرزمين بىآب و علف پر مىزند و از سر درختان ...
«از جمله اتفاقات لطيف مناجات «برخ الأسود» است، همان كسى كه خداوند متعال به حضرت موسى عليه السلام امر فرمود كه از او درخواست دعا كند تا براى بنىاسرائيل باران ببارد. بعد از اين هفت سال در بنىاسرائيل قحطى آمد، حضرت موسى عليه السلام با هفتاد هزار ...
مردی در مدینه به خدمت حضرت صادق(ص) آمد و عرض کرد: یابن رسولالله! می خواهم به مسافرتی بروم و به نظرم رسید از شما تقاضا کنم تا برایم استخاره کنید؛ امام استخاره کردند و به او فرمودند: خوب نیست.
مرد خداحافظی کرد و رفت؛ به استخارهٔ امام ششم گوش نداد و ...
شخصى از بنى اسرائيل حضرت موسى را در حالى ديد كه عجله داشت، رنگش زرد شده بود، بدنش ضعيف بود، مفصلهايش ميلرزيد، جسم شريفش لرزان بود، چشمان مقدسش فرو رفته و نحيف شده بود.
اين حالت موقعى از خوف خدا به موسى عليه السلام دست ميداد كه خدا او را براى مناجات ...
زكريا مىگويد مسيحى بودم و در مسيحيت متعصب، مسلمان شدم، و خوشحال بودم، بهمكه رفتم، خدمت حضرت صادق (عليه السلام) رسيدم فرمود اگر پرسشى دارى، بپرس. عرض كردم: خانوادهام مسيحى هستند، تنها مسلمان آن خانواده منم، مادرم كور شده، من به ناچار با آنان ...
معاذ بن جبل در حال گریه بر رسول خدا وارد شد ، به حضرت سلام کرد و جواب شنید ، پیامبر عزیز به او فرمودند : سبب گریه ات چیست ؟ عرضه داشت : جوانى خوش سیما کنار در مسجد ایستاده و هم چون مادر داغدیده بر حال خود مى گرید ، علاقه دارد شما را زیارت کند ، فرمودند : ...
خبرى است از شيخ مفيد ، آن فقيه بزرگ و متكلّم برجسته و شخصيت كم نظير :وقتى كه حضرت حسين (عليه السلام) در كربلا نزول اجلال كرد ، در ميان يارانش نافع بن هلال بيشتر از همه به ملازمت حضرت اختصاص داشت ، به ويژه در مواقعى كه بيم غافل گيرى مى رفت ; زيرا ...
پدر و مادر مادرم نزديك به هفتاد سال با يكديگر در كمال صفا و سلامت، و صدق و درستى، و ايمان و اخلاق زندگى كردند.
در واجبات و مستحبات اصرار عاشقانه داشتند، از نماز شب و قرائت قرآن، و زيارت ائمه، و برگزارى مجالس مذهبى، و مهماندارى، و حل مشكلات مردم، و ...
ابو هاشم قرشى مىگويد:زنى از يمن به منطقه ما آمد و بر ديار ما وارد شد. او را سريّه مىگفتند، به وقت شب از او ناله و زارى مىشنيدم، به خدمتكار خانه گفتم: در احوال اين زن دقت كن ببين چه مىكند؟او را ديد چشم از آسمان برنمىدارد و همانگونه كه به ...
امام سجاد عليه السلام فرمود: هر بامداد زبان آدمى بر همه اعضاى تنش سركشد و گويد:حالتان چطور است؟ گويند: اگر ما را رها كنى بخير است، ومىگويند: خدا را خدا را درباره ما و او را قسم مىدهند و مىگويند: همانا به خاطر تو يا ثواب گيريم يا به عذاب الهى ...
آیه ای که درباره فضیلت وکرامت و اخلاص امام عارفان نازل گشت
دشمنان خدا و پیامبر و مخالفان حق و حقیقت هنگامى که از متوقف کردن دعوت رسول اسلام مایوس شدند ، تصمیم گرفتند از چهل قبیله پرقدرت عرب چهل نفر را براى کشتن پیامبر استخدام کنند تا در تاریکى شب ...
نوشتهاند : در بنىاسرائيل زنى زناكار بود ، كه هركس با ديدن جمال او ، به گناه آلوده مىشد ! درب خانهاش به روى همه باز بود ، در اطاقى نزديك در ، مشرف به بيرون نشسته بود و از اين طريق مردان و جوانان را به دام مىكشيد ، هركس به نزد او مىآمد ، بايد ده ...
از مهربانی خدا خجالت بکشیم.
در تفسیر آیه شریفه :
( وَکَذلِکَ نُرِى اِبرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماوَاتِ وَالاَرْضِ وَلِیَکونَ مِنَ المُوقِنِینَ )(6) .
« و اینگونه ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم و براى این که از زمره اهل یقین گردد » ...
علاء مىگويد: يا اميرالمؤمنين! از دست برادرم عاصم بن زياد به تو شكايت مىكنم.اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: عاصم چه كرده است؟ عرض كرد: عبايى پوشيده و از دنيا كناره گرفته است. فرمود: او را نزد من بياوريد، هنگامى كه عاصم به نزد اميرالمؤمنين عليه ...
محمد بن ابى عمير ثقه جليل القدر كه از فضل بن شاذان روايت شده كه گويد: به عراق رسيدم و ديدم كسى رفيق خود را سرزنش مىكند و مىگويد: تو مرد عايلهدارى هستى و براى معيشت آنان به كسب و كار نياز دارى و من بيم آن دارم كه بر اثر طول سجدههايت نور ...