فارسی
چهارشنبه 07 آذر 1403 - الاربعاء 24 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را از پروانه نجاتی

خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را از پروانه نجاتی
خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را تا قدری التیام دهد گوش پاره را آتش گرفته گوشه ی دامان کوچکش آبی نبود چاره کند این شراره را ازخیمه های سوخته تا گود قتلگاه هاجرشد و دوید به هرسو اشاره را باران تازیانه و سیلاب سیلی ، اشک تاریک کرده بود نگاه ستاره ...

غروب آتشین ازمحسن حافظی

غروب آتشین ازمحسن حافظی
صد نوا خیزد ز نای نینوایت یا حسین نغمه‏های عشق باشد در نوایت یا حسین می‏زند آتش به قلب دوستانت دم به دمداستان جانگداز کربلایت یا حسین زد شرر بر قلب خونین تو در دشت بلاداغ مرگ اکبر گلگون‏قبایت یا حسین جان فدا کردی به راه مکتب آزادگی جان هر آزاده‏ای ...

عباس رشید از محمد تقی حجت ‏الاسلام نیر تبریزی‏

عباس رشید از محمد تقی حجت ‏الاسلام نیر تبریزی‏
  چون که نوبت بر بنی‏هاشم رسید  ساخت ساز جنگ عباس رشید    محرم سر و علمدار حسین  در وفاداری علم در نشأتین‏    در صباحت ثالث خورشید و ماه  روز خصم از بیم او چون شب سیاه‏    زاد حیدر، آتش جان عدو  شیر را ماند همی بچه بدو    در شجاعت یادگار ...

میر سپاه‏ از الهی قمشه ای

میر سپاه‏ از الهی قمشه ای
میر علمدار شه کربلا  یافت اجازت ز شهید ولا    تا ز پی آب رود باشتاب  وز دل اطفال برد التهاب‏    میر سپه در طلب آب رفت  کز دل طفلان ز عطش تاب رفت‏    تشنه‏لب آن ساقی آب حیات راند فرس جانب شط فرات‏    چرخ شد آگاه بر او راه بست  بست ره شط به ستم ...

ماه خون و شمشير از حبيب الله چايچيان

ماه خون و شمشير از حبيب الله چايچيان
السلام ، السلام ، بر تو اي کربلا اي که پاينده شد ، از تو دين خدا از کعبه شد جدا سيدالشهداء به قربانگاه عشق، مي‌رود از منا حسين فاطمه ، عزيز مصطفي نور چشم علي ، همتاي مجتبي السلام ، السلام ، بر تو اي کربلا اي که پاينده شد ، از تو دين خدا پيوسته ...

فرشتگان تشنه از سعید سلیمان پور ارومی

فرشتگان تشنه از سعید سلیمان پور ارومی
دل مسافر کویر درد می شود در  میان خون و آتش و عطش لحظه های او به عشق تکیه می دهند سبز می شوند بوی تکیه می دهند دل دل مسافرم در مسیل هجمه های  شب خیمه های نور را نظاره می کند وقت هجرت است یک عَلَم  به آسمان اشاره می کند راه  عاشقی به دشنه می رسد اشک ...

هفتاد و دو گل از محمد روحانی (نجوا کاشانی)

هفتاد و دو گل از محمد روحانی (نجوا کاشانی)
جانـت بـه کــویــر  تفتــه دریـا بخشید  هفتاد و دو گل ، به  متن صحرا بخشید بـــا جلـــوه ی کــربـلای عـاشـورایی خـون تــو بـه رنگ سرخ معنا ...

ساقی لب ‏تشنه‏ از خسرو قاسمیان «حامد»

ساقی لب ‏تشنه‏ از خسرو قاسمیان «حامد»
زمانه داشت به دل اضطراب عاشورا  شکست خواب زمین در شتاب عاشورا    شفق دمید و گریبان صبحدم زد چاک  شکفت در دل خون آفتاب عاشورا    غبار حادثه پیچید در هوای خطر  گرفت دامن پر پیچ و تاب عاشورا    در آن دیار که توفان فتنه بر می‏خاست  به خون نشست گل ...

جگرم سوخت ازمحمدرضا سروری

جگرم سوخت ازمحمدرضا سروری
از دیدن لبهای ترک خورده ی اصغر جگرم سوخت رخساره ی زرد گل نورسته ی پرپر جگرم سوخت   آوای عطشناکی شش ماهه  شنیدن نتوانم از ناله ی آن کودک و بی شیری مادر  جگرم سوخت   من ساقی دربار حسین ، هستم و آبی به کفم نیست از آه رقیّه در دردانه ی حیدر  جگرم ...

عباس از سید حبیب حبیب پور

عباس  از سید حبیب حبیب پور
تو راز اصول عشق بودی عباس   هر لحظه رسول عشق بودی عباس   جبریل برای تسلیت آمده بود تو شان نزول عشق بودی ...

شاعر نشسته بود کناری و می نوشت از حسین سنگری

شاعر نشسته بود کناری و می نوشت از حسین سنگری
شاعر نشسته بود کناری و می نوشتبنیاد واژه را به گل عشق می سرشتبذر محبتی که به بستان واژه کشتشعری شد و رسید به دروازه بهشت شعرش گرفته حال و هوایی عجیب راحس میکند درون فضا بوی سیب راشاعر سکوت می کند و بغض در گلواز زمزم دو چشم ترش می کند وضوسر می کشد ز ...

زبان حال قاسم بن الحسن المجتبی علیه السلام با امام حسین از غلامعلی رجایی

  زبان حال قاسم بن الحسن المجتبی علیه السلام با امام حسین از غلامعلی رجایی
ساقی باده پرستان، السلام                                                 السلام ای میرمستان، السلام ساقیا بگشا درمیخانه ات                                               غرقه ام کن غرقه درشُربی مدام تشنه کام باده از دست ...

سروش سپهری با زخم عطش

سروش سپهری با زخم عطش

بر مرکب عشق، شعله‏آسا، می‏رفت 
با زخم عطش، بسوی دریا می‏رفت‏ 

با اشک هزار تشنه، با مشک تهی 
از دشت سراب، تا ثریا می‏رفت‏ 

میرهاشم میری سودای علمدار

میرهاشم میری سودای علمدار

برخیز دلا که دیده بیدار کنیم 
بر نوحه‏گران یار دیدار کنیم‏ 

تا جاری علقمه به لبیک شتاب 
سر در سر سودای علمدار کنیم‏

سقای حسین‏ از عباس مشفق کاشانی

سقای حسین‏ از عباس مشفق کاشانی

ر توسن موج خشم آوا زده بود 
مانند علی بر صف هیجا زده بود 

آبی مگر آورد حرم را ز فرات 
سقای حسین دل به دریا زده بود 

قطره‏ای از سبوی حسین از رسول لشکری نی

قطره‏ای از سبوی حسین از رسول لشکری نی
آبروی ما بود از آبرویت یا حسین سرمه چشمان ما از خاک کویت یا حسین در گلستان وفا در جست و جو سرگشته‏ایمتا به وجد آییم ما یک دم ز بویت یا حسین ما همه دیوانگان وادی عشق توییم کاین چنین برخاست از ما «های و هو»یت یا حسین ای که عالم جملگی مست تمنای ...

عشق از احمد ده‌بزرگي

عشق از احمد ده‌بزرگي
عشق يعني کوچه کوچه انتظاررؤيت خورشيد در باغ بهارعشق يعني با جنون تا اوج‌ها رفتن از ساحل به بام موجهاعشق يعني يک تغزل شعر ناب مثنوي‌هاي خداي آفتابعشق يعني سوختن با شعله‌ها سبز گشتن در شکوه قله‌هاعشق يعني هاي هاي اشک‌ها در فرات بي‌وفا با ...

آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب از اسد اللّه‏ خدّامى

آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب از اسد اللّه‏ خدّامى
آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب   یک قطره عطش نبود در باور آب     گلهاى خدا زتشنگى پژمردند   اى خاک تمام کربلا بر سر ...

درس وفا

درس وفا

آنچه از درس وفا آموختیم     در نوای نینوا آموختیم
نغمه هیهات منّا الذِّله را     از شهید کربلا آموختیم

ماه گردید و محّرم آمده است از امیر عاملی

ماه گردید و محّرم آمده است از امیر عاملی
ماه گردید و محّرم آمده است موسم اندوه و ماتم آمده است فصل غم فصل قیام کربلا عاشقان‌! گاه بلا شد الصلا پرده بردارید تا غوغا کنم خویش را آماده هیجا کنم پنبه بردارید از گوش هوس بشنوید ای خفتگان بانگ جرس گوش‌های خسته‌! غوغا بشنوید قصّه مردان ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^