فارسی
سه شنبه 06 آذر 1403 - الثلاثاء 23 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

می‌روم در کربلا از احمد باقریان

می‌روم در کربلا از احمد باقریان
می‌روم در کربلا تا نهضتی بر پا کنم   ***   مکتب اسلام ناب احمدی احیا کنممی‌روم در کربلا با زینب و زین العباد   ***   تا جنایات یزید دون صفت افشا کنممی‌روم در کربلا با کودک و پیر و جوان   ***   جملگی در راه ذات ایزدی اهدا کنممی‌روم در کربلا بر پا نمایم ...

آخرین قد قامت الصلوة از مهدی میچانی ‏فراهانی

آخرین قد قامت الصلوة از مهدی میچانی ‏فراهانی
گاهِ نمازِ آخرین است، مولا! لختی دست از جنگ بدار.نینوا، حریق خون و آهن است. مهلتی باید که اینک، ظهرِ آخرین است. این آخرین راز و نیاز را بگذار به تو اقتدا کنیم مولا! بگذار برای آخرین بار، از خاک، سری به افلاک برکشیم. در این تبانی درد و آتش، بگذار بار ...

ناجور زدند از احسان پرسا

ناجور زدند از احسان پرسا
ناجور زدند آه .. ناجور زدند آن ها نامردند که این جور زدند از هر پسر حسین وحشت دارند اصغر را هم به تیر و از دور ...

به آب می زنم امشب دوباره چشمم را از اسماعیل محمد پور

به آب می زنم امشب دوباره چشمم را از اسماعیل محمد پور
به آب می زنم امشب دوباره چشمم را که شعله شعله ببارم ستاره چشمم را هنوز بانگ عطش گفتنت خوش آهنگ است برای تشنگی ات ، آب هم دلش تنگ است دوباره شعر من و دیدۀ  تماشا تر به روی نیزه سرت از همیشه تنها تر دوباره شعر من و شرح راز خونینت اقامۀ غزلی از نماز ...

غروب بود و افق حرف‌های گلگون داشت...

غروب بود و افق حرف‌های گلگون داشت...
غروب بود، و افق حرفهای گلگون داشت ز تیر فاجعه، زینب دلی پر از خون داشت غروب بود و غریبانه خیمه ‏ها می‏سوخت کرانه، چشم بدان حزن بی‌کران می‏دوخت نسیم، گیسوی خون را دمی تکان می‏داد  به این بهانه، گل زخم را نشان می‏داد دل شکسته‏‌ی زینب، شکسته ...

مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) نیشابوری

مثنوی عاشورایی از شیخ فریدالدین محمد (عطار) نیشابوری
کیست حق را و پیمبر را ولی؟ آن حسن سیرت، حسین بن علی آفتاب آسمان معرفت آن محمّد صورت و حیدر صفت نُه فلک را تا ابد مخدوم بود زان که او سلطان ده معصوم بود قرَّة العین امام مجتبی شاهد زهرا، شهید کربلا تشنه، او را دشنه آغشته به خون نیم کشته گشته، ...

یا ابا عبداله الحسین از جواد حیدری

یا ابا عبداله الحسین از جواد حیدری
من روز ازل دل به تو دلبر دادم حق خواست که در دام غمت افتادم شادی من از فرط غم توست حسین چون سوخته ی غم تو هستم شادم از کودکی ام میان هیئت هایت من آب به دست عاشقانت دادم بهتر زبهشت، روضه های تو بود آموخته این راز به من استادم یک بار که از هیئت تو جا ...

برای خاطرم غم آفریدند از بیدل دهلوی

برای خاطرم غم آفریدند از بیدل دهلوی
برای خاطرم غم آفریدندطفیل چشم من نم آفریدندچو صبح آنجا که من پرواز دارمقفس با بال توام آفریدندعرق گل کرده‌ام از شرم هستیمرا از چشم شبنم آفریدندگهر موج آورد ، آیینه جوهردل بی آرزو کم آفریدندجهان خون ریز بنیاد است ،هشدار !سر سال از محرم آفریدندوداع ...

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد از علی رضا لک

تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد از علی رضا لک
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد پدرش چیز زیادی که نمی خواست ، فرات یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد ؟ با دو انگشت هم این حنجره میشد پاره چه نیازی به سه شعبه است که تا پر برسد خوب شد عرش همه نور گلو را برداشت حیف خون ...

محمد بیریایی گیلانی «شیدا» ناگهان عباس

محمد بیریایی گیلانی «شیدا» ناگهان عباس
شام عاشورا که غمگین بود و تار  غوطه میزد در نسیمی مرگبار    مه ز خجلت بود پنهان زیر ابر  رفته از دست فلک دامان صبر    دیو صحرا گشته از وحشت خموش  آمدی هر ذیحیاتی را به گوش،    آخرین فرمان شوم سرنوشت  از زبان ریگ و خار و سنگ و خشت‏    یاوران شاه ...

اسطوره ی صبر و استقامت زینب از عباس خوش عمل

اسطوره ی صبر و استقامت زینب از عباس خوش عمل
اسطوره ی صبر و استقامت زینب مفهوم تقدس و کرامت    زینب با یاری عدل تا ابد احیا   کرد توحید و نبوت و امامت  ...

ترکیب هفت بندی عاشورایی از مـحـمـّدعـلی حـزین لاهیجی

ترکیب هفت بندی عاشورایی از مـحـمـّدعـلی حـزین لاهیجی
طوفان خون ز چشم جهان، جوش می زند بر چرخ، نخل ماتمیان دوش می زند! یا رب! شب مصیبت آرامْ سوز کیست؟ امشب، که برق آه رهِ هوش می زند روشن نشد که روز سیاه عزای کیست؟ صبحی که دم ز شام سیه پوش می زند؟ آیا غمِ که تنگ کشیده ست در کنار چاک دلم، که خنده آغوش می ...

ماه بنی هاشم از محسن نیکنام

ماه بنی هاشم از محسن نیکنام
-ماه بنی هاشم است این- نقال دم می زد از اودرپرده می گفت نقال؛ خورشید برآمد از اوهرجا اباالفضل عشق است، عشق است هرجا ابوالفضلاو آبرو دارد از عشق، عشق آبرو دارد از اوافتاد مهتاب و برخاست، دامن نیالوده درآبلب تشنه ماهی که دریا؛ خورده ست دست رد از اوتا ...

یاری نماند و کار ازین و از آن گذشت از وحشی بافقی

یاری نماند و کار ازین و از آن گذشت از وحشی بافقی
یاری نماند و کار ازین و از آن گذشت   آه مخدرات حرم ز آسمان گذشت  واحسرتای تعزیه داران اهل بیت   نی از مکان گذشت که از لامکان گذشت  دست ستم قوی شد و بازوی کین گشاد   تیغ آنچنان براند که از استخوان گذشت  یا شاه انس و جان تویی آن کز برای تو   از سد هزار ...

شب دهم از افشین یداللهی

شب دهم از افشین یداللهی
مرز در عقل و جنون باریک استکفر و ایمان چه به هم نزدیک استعشق هم در دل ما سردرگممثل ویرانی و بهت مردمگیسویت تعزیتی از رویاشب طولانی خون تا فرداخون چرا در رگ من زنجیر استزخم من تشنه تر از شمشیر استمستم از جام تهی حیرانیباده نوشیده شده پنهانیباده ...

وا نمی‌کردی اگر دروازه‌های آسمان را از نسترن قدرتی

وا نمی‌کردی اگر دروازه‌های آسمان را از نسترن قدرتی
وا نمی‌کردی اگر دروازه‌های آسمان راگر نبودی، لحظه‌های عاشقی معنا نمی‌شدقبله‌گاه اهل دل، گل‌خانة زهرا (س) نمی‌شدگر نبودی، ای پیام سرخ گل‌های محمّد (ص)این همه شور قیامت، هر طرف برپا نمی‌شدپرده از روی ریاکاری، نمی‌افتاد هرگز!فتنه و نیرنگ و ...

صبر حسین (ع) از نصرت الله جمالی

صبر حسین (ع) از نصرت الله جمالی
در ســـــرای غـــــم نشسته غصّه هاغصه های قصّه هـــــــای پــــر بلااحمــــد مختار و یارش مــــــرتضیدر کنـــــارش حمـــزه جعفر مجتبیفاطمه در یک طـرف با شور وشینگــــــــریه هـای جمعشان یاد حسینناظــــر دشــت بـــــلا در ...

صدایم کاش می کردی، که از ماندن بپرهیزم از رضا اسماعیلی

صدایم کاش می کردی، که از ماندن بپرهیزم از رضا اسماعیلی
صدایم کاش می کردی، که از ماندن بپرهیزم شبی در کربلای تو، به بوی عشق، برخیزم صدایم کاش می کردی، شبی، تا شعله ور گردم به رستاخیز داغ تو، بسوزم، بال و پر ریزم صدایم کاش می کردی،تو ای توفان سرخ خون ! که من با غیرت خشمت، بپیوندم،بیامیزم صدایم کاش می ...

عاشورا از جواد محدثی

عاشورا از جواد محدثی
عاشورا، سقّای تشنه‏کامان عزّت بود، با مشکی پُراز اشک، بر دوش آزادگی!...و... کربلا، «تکیه»گاه سینه‏زنان حق و «حسینیّة» ذاکران عدل بود. روز عاشورا، امام حسین (ع) پشت خیمه‏های شهادت، خندقی کند تا امویان نتوانند به حریم امامت نزدیک شوند. آن روز، تیری ...

بارد چه؟خون! از حبیب الله قاآنى شیرازى

بارد چه؟خون! از حبیب الله قاآنى شیرازى
بارد چه؟خون!که؟دیده،چه سان؟روز و شب!چرا؟از غم،کدام غم؟غم سلطان کربلا!نامش چه بد؟حسین!ز نسل که؟از على!مامش که بود؟فاطمه!جدش که؟مصطفى ‏چون شد؟شهید شد!به کجا؟دشت ماریهکى؟عاشر محرم!پنهان؟نه،بر ملا شب کشته شد؟نه،روز،چه هنگام؟وقت ظهرشد از گلو بریده ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^