فارسی
چهارشنبه 03 مرداد 1403 - الاربعاء 16 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

نفس های واپسین از حسنا محمد زاده

نفس های واپسین از حسنا محمد زاده
به پیشگاه حضرت علی اکبر«ع»                        شبی به عرش گره زد خدا زمینش را سپرد دست زمین اسوه ی یقینش را سرود شعر سپیدی برای آمدنت به دست عشق رها کرد سرزمینش را گذاشت آینه ای روبروی پیغمبر کشید از دل وجان قد و قامتی محشر به جای خون به رگت آیه ...

سردار سربریده پرازخنجرآنجا نشسته است به تنهایی از محمود صفار زاده

سردار سربریده پرازخنجرآنجا نشسته است به تنهایی از محمود صفار زاده
سردار سربریده پرازخنجرآنجا نشسته است به تنهایی لبخند میزند ازغصه برآن جماعت رسوایی باغنچه ای که پریشان شد ازدستهای گناه آلودفریاد بیوه زنی برخاست ازسمت معبردانایی لختی درنگ می کند ازساحل بوی عطش که بگوش آمددستی که شوق پریدن داشت برآستانه ی ...

و یک رگ از خون من از علیرضا شکر ریز

و یک رگ از خون من از علیرضا شکر ریز
و یک رگ از خون من بیابان ها را آبیاری می کند این منم آزاده ی زمین آسمان حالا کفش هایت را از  شانه ات بردار خاک از  سایه ی شمشیر خالی شده ا ست من با آبروی آب بازی نکردم . مرا سنج بزن   دمام در چراغ نفتی مادر بزرگ خون من هنوز روشن است ...

ساز فلک از غلامرضا کاج

ساز فلک از غلامرضا کاج

فلک ساز غمی دیرینه می زد

دلم از درد و داغت پینه می زد

چو می دیدم سرت را روی نیزه

به روی گونه اشکم سینه می زد

دو دست دلير از سودابه مهيجي

دو دست دلير از سودابه مهيجي
کبود حنجره ها بغض پير من بودندسراب ها همگي در مسير من بودندعطش عطش،دلم از خيمه گاه سر مي رفتوبچه ها عطش ناگزير من بودندخدا به خاطر پروانه ها مرا مي خواست که گريه هاشان بغض اخير من بودندبه نام نامي دريا به قلب آب زدم ......فرشته هاي پريشان در آستان ...

برخيز از آب از سودابه مهيجي

برخيز از آب از سودابه مهيجي
با آن لب چاک چاکِ پرهيز از آب تو:سوره شکوه هاي يکريز از آب... بال و پرطفلان عطش شعله ور است ققنوس نفس ...

دام آتش از حسنا محمد زاده

دام آتش از حسنا محمد زاده
چه می شد که پروانه در دام آتش نباشد؟ پرِ بسته با هیمه ها در کشاکش نباشد قرار است اگر قلب دنیا بسوزد ... بسوزد ولی شعله اش این همه داغ و سرکش نباشد قرار است مهمان بیاید برای خرابه ولی سینه اش بی قرار  و مشوش نباشد سر بی تنی سر به صحرا گذارد ... ولی نه ...

امد محرم از محمد علی بیابانی

امد محرم از محمد علی بیابانی
روزی هزار بار که شکر خدا کنیمشاید که حق آمدنش را ادا کنیمشب های ماتم آمده باید که خویش راآماده تا برای دو ماه عزا کنیمامسال هم بدون تو سرزد هلال غمکی با رخ تو دیده به این ماه وا کنیمما عهد کرده ایم، به هر بزم روضه ایاول برای روز ظهورت دعا کنیمصاحب عزا ...

گیسوی خورشید می‌لغزید روی خیمه‌ها از خسرو احتشامی

گیسوی خورشید می‌لغزید روی خیمه‌ها از خسرو احتشامی
گیسوی خورشید می‌لغزید روی خیمه‌هاخون و آتش می‌تراوید از سبوی خیمه‌هاآب پشتِ تپه‌ها می‌شست زخم دشت را از شرار تشنگی پر بود جوی خیمه‌هاآسمان آرام در شطِ شقایق می‌نشستارغوان می‌ریخت در جام وضوی خیمه‌هاشهریار عشق در گرم بیابان خفته بوداسب با ...

ساغــــــر وصـل را به دستش دادند از سعید سلیمانپور ارومی

   ساغــــــر وصـل را به دستش دادند از سعید سلیمانپور ارومی
                             ساغــــــر وصـل را به دستش دادند                                      چندی ز پی نظــــاره اش استادند                             دیدند دو دست او پی سجده ی شکر                                     از شانه ...

سقايي از محمود شاهرخي

سقايي از محمود شاهرخي
اي روي دل افروزت آيينه زيبايي وي عشق جهان سوزت سرمايه شيدايي رخسار بديع تو، ديباچه نيکويي اخلاق شريف تو، مجموعه زيبايي اي مهر سپهر حُسن، اي ماه بني هاشم کي ماه کند هرگز با روي توهمتايي درسوگ تو مي گريم وز درد تومي نالم داغ تو به دل دارم چون ...

دلشوره ازوحیدقاسمی

دلشوره ازوحیدقاسمی
 قافله رفته بود و من بیهوش  روی شن زارهای تفتیده  ماه با هر ستاره ای می گفت:  بی صدا باش!تازه خوابیده                                                         قافله رفته بود و در ...

جان افشانی‏ از محمد علی مجاهدی «پروانه»

جان افشانی‏ از محمد علی مجاهدی «پروانه»
ساقیا پیمانه را لبریز کن  آتش عشق و جنون را تیز کن‏    تا ز رب الناس گویم ناس را  گرچه نتوان وصف کرد عباس ر    روز عاشورا چو آن هنگامه دید  نعره‏ای از پرده‏ی دل برکشید    کاین چو آشوبست و غوغا کردنست  دفع این رو به خصالان با منست‏    شیر حق از ...

الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) از سید هاشم نبی زاده

الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) از سید هاشم نبی زاده
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) هر چیز که داشت بی‌ریا داد حسین (ع) یعنی که تأملی کنید ای یاران ! آن هستی خود زکف چرا داد حسین ...

غمگنانه از ماتم حسین بن علی (ع) از امیر محمود ابن یمین فریومدی

غمگنانه از ماتم حسین بن علی (ع) از امیر محمود ابن یمین فریومدی
شنیدم ز گفتار کار آگهان بزرگان گیتی، کِهان و مهان که پیغمبر پاکِ والا نَسب محمّد، سرِ سَروران عرب چنین گفت روزی به اصحاب خود به خاصان درگاه و احباب خود که چون روز محشر، درآید همی خلایق، سوی محشر آید همی منادی بر آید به هفت آسمان که: ای اهل محشر! ...

بت كوفه و شام را شكستيم

بت كوفه و شام را شكستيم
تب عجیبى در میان سپاهیان یزید افتاده بود و با تمام وجود هذیان مى‏گفتند.سردار، با تمام دلش ندا برآورد و همه شنیدند که: اى قدوسیان اندوهگین! راحله سبک بردارید و قلب‏هاتان را در کربلا باقى بگذارید.عزا را چون کبوترى مشکى میان قتلگاه حسین علیه‏السلام ، ...

آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب از اسد اللّه‏ خدّامى

آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب از اسد اللّه‏ خدّامى
آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب   یک قطره عطش نبود در باور آب     گلهاى خدا زتشنگى پژمردند   اى خاک تمام کربلا بر سر ...

آن دشـت معـطر شده از یـاس تـو بـود از عباس جنتی

آن دشـت معـطر شده از یـاس تـو بـود از عباس جنتی
آن دشـت معـطر شده از یـاس تـو بـود      او برگ گلی شبیه احساس تو بود دستی که گرفت دست بی دستان را       سقای بدون دست عباس تو ...

بحر غضب شیر خدا از رفعت سمنانی‏

بحر غضب شیر خدا از رفعت سمنانی‏
تنگ آمد دلم از خویش دلارام کجاست؟  بی دلارام به جان و دلم آرام کجاست؟    صید وحشی مرا آن که کند رام کجاست؟  کعبه شد باز عیان موقف احرام کجاست؟    هله ای خانه خدا، موسوم اکرام کجاست؟  مگر این خوان نه خدا چیده برای مهمان؟    سر الله ز لبیک خود ار ...

برخیز و سُرودی دیگر خوان از محمد جواد شاهمرادی(آسمان)

برخیز و سُرودی دیگر خوان از محمد جواد شاهمرادی(آسمان)
برخیز و سُرودی دیگر خوان، فرزندِ سلیمان!این حلقه چرا باید باشد انگشترِ دیوان؟!اِحرامِ تغافُل را بشکن، از خرقه بُرون آمانندِ شهابی بیرون زن از دایره‌ی جاناین مردمِ سرگردان را در سرگیجه رها کنسر را به‌سویِ آن بُت‌های نشکسته بچرخانهنگامه‌ی بَدری ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^