دست خالی ٬ در امتداد نیاز ٬ سمت شش گوشه ی مطهر رفت
در کشاکش میان گریه و بغض ٬ دل به دریا زد و به کوثر رفت
می چکید از دو چشم ابیاتی ٬ مثنوی وار ٬ گرم و شور انگیز
می کشید از صمیم دل آهی ... که به اقلیم عشق بی سر رفت
به چه تشبیه می توان کرد این التماس دو چشم ...
ای از ازل تا ابد در گستره خلقت، ساری و جاری!تو آفریده شدی از نور و روشنایی و منتشر شدی در عمق ذهن زمان، تا ظلمات را برچینی و طومار تاریکی را در هم پیچی. آهنگ موزون قدمهایت میپیچد در عرش و ذرات کائنات را به سماعی عاشقانه بر میانگیزد که وجود تو شمع ...
گر کشم خاک پای تو در چشم
خاک را با نظر کند زر، چشم
گر بپای تو ریخت گوهر اشک
تحفه از این نداشت بهتر، چشم
اشک، گل کرد و خاک را گل کرد
خاک را کرد، آب بر سر، چشم
آب، کی داده خاک را بر باد؟
با من این کار کرد، آخر چشم!
گر چه تر دامنم، ...
ای سبز سرخ رفته که در خون شناوریآماج زخم های عمیق و مکرریخونی که از گلوی عزیز تو می چکدمی زد به آسمان و زمین رنگ دیگریدستی که بوی کینه از او می وزید آه...درهم شکست قامت سبز صنوبریشیری کنار علقمه لب تشنه جان سپردشیری که داد می زد از این نابرابریبرگشت ...
شمعها از پای تا سر سوختهمـانده یک پروانه ی پر سوخته نـام آن پـروانه عبـدالله بـود اختری تـابندهتر از مـاه بود کرده از اندام لاهوتی خروج یافته تـا بـامِ «أوْ أدنی» عروج خون پاکش زاد و جانش راحله تـار مـویش عالمی را سلسله صـورتش مـانند بابا ...
نسیم و نیزه و آن گیسوی سبکبالتسر تو قافله سالار و من به دنبالت گرفته ماه مرا ابر خون و خاکستر؟ دمیده بین تنور آفتاب اقبالت ؟ هنوز خون بهار از نگاه من جاری است به یاد تک تک مرثیه های گودالت چه کرد با جگرت ماتم علی اکبر که شد کنار تنش مثل محتضر حالت و ...
شب قدر همه ی اهل ولا عاشوراست
اوج احیای گلستان بلا عاشوراست
آسمان بر عطش آینه ها می بارد
آسمان در عطش آینه ها عاشوراست
سفره ی روضه پر از شیون و اندوه و غم است
سوره ی خستگی اهل صفا عاشوراست
اختیارم بدهم گر ملک الموت به مرگ
گویمش فاش که مطلوب دعا ...
با آسمان قسمت بکن بال وپرت رابردار از روی زمین چشم ترت رااین تکه های گمشده راز رشیدی ستیعنی تصور کن علی اکبرت راشیون مکن لیلای مجنون،این بیابانباید بنوشد خون پاک همسرت راگهواره را آرام تر از خود رها کنتا نشکند بغضی گلوی اصغرت راآتش توان سوختن اینجا ...
خاک ، آتش زده پیراهن خونینش را باد خم کرده از آن سو، کمر دینش را آه! هفتاد و دو تکه شده قلب قرآن آیه آیه به زمین ریخته یاسینش را اسب این بار به دنبال خودش آورده کمر ِ خالی ِبا خون شده آذینش را نکند نبض زمین از ضربان افتاده! خون گرفته همه ی صورت پر چینش ...
بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه هاارام رفته بود به معراج نیزه هاتصویر سبز صورت او سرخ شد ولیخندید لحظه ای که شد اماج نیزه ها
خنجر به روی حنجرش امد ولی سرشرفت و نشست بر سر مواج نیزه ها
گودال نیست تخت سلیمان کربلاستحالا که میشود سر او تاج نیزه ها
شعر ...
یارب این بارگه کیست بدین جاه عظیم
کآسمان خم شده پیش در او در تعظیم
نفحهی ساحت قدسش دم جانبخش مسیح
پنجهی گنبد بامش ید بیضای کلیم
بقعهی ماه بنیهاشم عباس علی است
که بود خاک رهش پادشهان را دیهیم
ساقی تشنهلبان باب حوائج که ...
باز می جوشد جنون در باور اندیشه ها
می تراود شعر خون از ساغر اندیشه ها
باز می خوانند مرغان نغمه ی جان سوز را
گوشه ای از پرده های محشر آن روز را
در تمام باغ گل ها جام غم نوشیده اند
در عزای سدره ی بی سر سیه پوشیده اند
آسمان مبهوت آن فواره های نور شد ...
پوشیدهای به قامت موزون، قبای عشق افکندهای به دوش، چه زیبا ردای عشق بر دل نهادهای همه بارگران دوستبا جان خریدهای توچه نیکو بلای عشق در این رواق تا ز شهادت رقم زدند طغرای آن ز خون تو در نینوای عشق طرح ستم ز گردش این چرخ کج مدار شد آشکار و گشت ...
امشب سری به گوشه ی ویرانه می زنی ؟گاهی دراین سکوت اسیرانه می زنی ؟ای روشنای دیده ی دلهای تیره بختامشب سری به خانه ی پروانه می زنی؟یک لحظه تاغریب دلم حس می کند تو رادستی دراین غروب غریبانه می زنی ؟درموج گریه ازنفس افتاد دخترت با دست مرگ یک دونفس چانه ...
سنگین تـــــر از همیشه غمــی روی سینه ام
خـــیلی دلـم برای دو خـــــط روضــــه لَـــک زده
انــــگار وقـــت روضــــــه مـــــادر رســیده بـــــاز
دردی که زخــــــم هـای دلـــــم را نمـــــک زده
حـــالا رســــیده لحــــظه در هـــــم ...
گرچه تا غارت اين باغ نماند است بسي
بوي گل مي وزد از خيمه خاموش کسي
چه شکوهي است در اين خيمه که صد قافله دل
مي نوازند به اميد رسيدن، جرسي
دامن خيمه به بالا بزن اي گل که دلم
جز پرستاري درد تو ندارد هوسي
اي صفاي لعري جمع به پيشاني تو!
باد پاييم و به ...
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود حجاز بر قد سرو که تکیه خواهد کرد به سوی دشت طف آن کوهسار اگر برود مگر به معجزه زمزم نخشکد از گریه مراد اینهمه چشم انتظار اگر برود چگونه ماه به گرد زمین طواف کند دلیل گردش لیل و نهار اگر ...