فارسی
چهارشنبه 07 آذر 1403 - الاربعاء 24 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

در این غروب خون فشان از سید حبیب حبیب پور

در این غروب خون فشان  از  سید حبیب حبیب پور
در این غروب خون فشان                            بابا کجایی؟ ـــــــــــــــــ آتش گرفته خیمه ها                                  از ما جدایی ـــــــــــــــــ بابا تو تا بودی به دلها همدمی بود     برزخم تنهایی طفلان مرهمی بود رفتی و دیگر ...

غزل عاشورایی از بابا فغانی شیرازی

 غزل عاشورایی از بابا فغانی شیرازی
هر گل که بر دمید ز هامون کربلا دارد نشان تازه مدفون کربلا پروانه نجات شهیدان محشرست مهر طلا ببین شده گلگون کربلا در جستجوی گوهر یکدانه نجف کردم روان دو رود به جیحون کربلا نیل ست هر عشور به بیت الحزن روان از دیده های مردم محزون کربلا در هر قبیله، ...

مردی رشید از عبدالرحیم سعیدی راد

مردی رشید از عبدالرحیم سعیدی راد
مردی رشید، مثل تیری که از کمان شلیک می‌شود از طایفه شب فاصله می‌گیرد و به قافله سپیدرویان صبح می‌پیوندد.  سایه‌هایی که او را از دور می‌بینند، رنگ می‌بازند، اما مرد با هر قدمی که جلو می‌رود چهره‌اش به سرخی می‌گراید و عرق شرم بر پیشانی‌اش ...

سوار سرخ از محمدحسین انصاری نژاد

سوار سرخ از محمدحسین انصاری نژاد
آه ای زلال علقمه، ای یادگار سرخاز آخرین حماسه توفان سوار سرخلب تشنه بر نگاه کف آلودت ایستادجانم فدای آن دو لب زخمدار سرخپر کرد کام مشک و عطشناک بازگشتهنگامه بود و گردش نو، بر مدار سرخآن سوی نخل ها فقط انبوه تیغ بودآنسوی نیزه ها عطش و انتظار سرخوای ...

تحليل ادبی خطبه حضرت زينب(س) در كوفه

تحليل ادبی خطبه حضرت زينب(س) در كوفه
چكيده خطبه حضرت زينب در اجتماع مردم كوفه با حمد و ستايش خدا و معرفي خود به عنوان دختر پيامبر شروع مي شود و با توبيخ و سرزنش مردم كوفه ادامه و با همين مضمون خاتمه مي يابد. از اين رو، سياق كلي خطبه ي توبيخ كوفيان است.حضرت زينب(س) گريه ي ظاهري مردم را زير ...

نگاهش کهکشان را تاب می داد از احمد سوسرایی

نگاهش کهکشان را تاب می داد از احمد سوسرایی
نگاهش کهکشان را تاب می داد شب تاریک را مهتاب می داد اگر یک دست در تن داشت عباس! تمام  کربلا را آب می ...

یادم آمد از سید حمیدرضا برقعی

یادم آمد از سید حمیدرضا برقعی
یادم آمد شب بی‌چتر و کلاهی که به بارانی مرطوب خیابان زدم، آهسته و گفتم چه هوایی است خدایی، من و آغوش رهایی سپس آنقدر دویدم طرف فاصله تا از نفس افتاد نگاهم به نگاهی، دلم آرام شد آنگونه که هر قطره باران غزلی بود نوازش‌گر احساس که می‌گفت فلانی! چه ...

سرو قامت‏ از محمد رضا یاسری «چمن»

سرو قامت‏ از محمد رضا یاسری «چمن»
ز دستم رفته گر کار و ز کار افتاده شمشیرم  بیا ای تیر خون‏افشان، که روی دیده‏ات گیرم‏    وگر افتاده‏ام از پا، خدایا دستگیری کن  که تا دشمن نپندارد، ز بیم جان زمینگیرم‏    مرا دل رفت از پیش است و جان و سر رود در پی  اگر بر چشم تیر آید، وگر بر جسم ...

خون حسین( علیه السلام ) و پیام زینب(س)

خون حسین( علیه السلام ) و پیام زینب(س)
مرگ جوینده‏اى است‏شتابان، هر که «بماند» به او مى‏رسد و هر که «بگریزد» ناتوانش نتواند ساخت، شرافتمندترین مرگ کشته شدن است. (۱) على(ع) من امشب را به عزایى دوباره مى‏نشینیم، و دامن را به این شط خون مى‏شویم، امروز نیز خود را به دیروز برمى‏گردانم، هر ...

خوشا از دل نم اشکی فشاندن از قیصر امین پور

 خوشا از دل نم اشکی فشاندن از قیصر امین پور
خوشا از دل نم اشکی فشاندن به آبی آتش دل را نشاندن خوشا زان عشقبازان یاد کردن زبان را زخمه فریاد کردن خوشا از نی، خوشا از سر سرودن خوشا نی‌نامه‌ای دیگر سرودن نوای نی‌، نوایی آتشین است بگو از سر بگیرد، دل‌نشین است نوای نی نوای بی‌نوایی‌ست هوای ...

باز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مرا از حسین اسرافیلی

باز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مرا از  حسین اسرافیلی
باز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مراباز می‌خواند کسی در شیهة اسبان مرا منتظر استاده در خون، چشم این میدان مرا رنگ آرامش ندارد این دل دریایی‌ام می‌برد سیلاب‌ها تا شورش توفان مرا خون خورشید است یا زخم جبین عاشقان می‌نشاند این‌چنین در آتش سوزان مرا ...

سلطنت جاوید از نیّر تبریزی

سلطنت جاوید از نیّر تبریزی
گفت ای گروه هرکه ندارد هوای ما سر گیرد و برون رود از کربلای ما ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر نتوان نهاد پا به خلوت‏سرای ما تا دست و رو نشست به خون، می‏نیافت کس راه طواف بر حرم کبریای ما هم‏راز بزم ما نبود طالبان جاه بیگانه باید از دو جهان ...

عباس ماند و از غم طفلان در اضطراب از امیر عاملی

عباس ماند و از غم طفلان در اضطراب از امیر عاملی
عباس ماند و از غم طفلان در اضطراب یک مرد تشنه بود و نامرد، بی‌حساب تنها نشسته بر لب آبی که آب بود مهر زلال همسر مولا ابوتراب گفتا مرا بنوش و بنوشان خدای را زین بیشتر مخواه که حالم شود خراب من تشنه توام و تو هم تشنة منی گاه وصال آمده، ای تشنه سر ...

نذر بی بی زینب سلام الله

نذر بی بی زینب سلام الله
منظومۀ دهر نامرتب شده بود هم روز رسیده بود هم شب شده بود خورشیدبرادرم! توکه میرفتی انگار غروب عمر زینب شده ...

ساقی لب تشنه ازحبیب‌اله معلمی

ساقی لب تشنه ازحبیب‌اله معلمی
تا نبرم سوی حرم مشـک آب                لب نگذارم به آبدرس وفــا داده مــرا بـوتــراب                 لب نگذارم به آبمن پســر شیـر خـدا حیـدرم                 خوانده حسین ساقی و آب آورمهم پســر فاطـمه را چـاکـرم                 تــا نــدهــد ...

جوشنی از زخم بر تن اشک افشان ذوالجناح از سید عبدالله حسینی

جوشنی از زخم بر تن اشک افشان ذوالجناح از سید عبدالله حسینی
تقدیم به استاد محمود فرشچیان آفریدگار تابلو حماسی عصر عاشورا -------------------------------------------   جوشنی از زخم بر تن اشک افشان ذوالجناح بازگشت آشفته یال از گرد میدان ذوالجناح   تا برد از قتلگاه گل خبر بر خیمه ها یال را تر کرد با خون شهیدان ذوالجناح   تا ...

شعر مرثیه انگلیسی جاستیس ا. د. راسل در عزای امام حسین (ع)

 شعر مرثیه انگلیسی جاستیس ا. د. راسل در عزای امام حسین (ع)
این حسین کیست که عالَم همه دیوانۀ اوست؟!این چه شمعیست که جانها همه پروانۀ اوست؟!--------------------------------------------------------- شعر یا مرثیه((شهید کربلا))((The Martyr of Karbala)) قصیده ای انگلیسی در عزای امام حسین(علیه السّلام)سروده ی شاعر زبان آور انگلیسی زبان: "Justice A. D. ...

عالم ، همه خاک کربلا بایدمان از سید حسن حسینی

عالم ، همه خاک کربلا بایدمان از سید حسن حسینی
عالم ، همه خاک کربلا بایدمان پیوسته به لب ، خدا خدا بایدمان تا پاک شود ، زمین ز ابنای یزید همواره حسین ، مقتدا ...

تجلي عاشورا و انقلاب حسيني در شعر شيعه(1)

 تجلي عاشورا و انقلاب حسيني در شعر شيعه(1)
چكيده  اين مقاله با بررسي زمينه هاي تاريخي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و ادبي شعر حماسي-آييني عاشورايي، دوره شكل گيري و تحول آغازين و ساختار آن را تبيين مي كند و ارزش هاي ديني نهفته در قيام كربلا، همچون استمرار غدير و ولايت، تولي و تبري، جهاد و شهادت و ...

قمر بنی هاشم (س) ازمجید صالحی

قمر بنی هاشم (س) ازمجید صالحی
همچو باران که شبی شعله به دریا زده استلشکر دشمن از اندام .... جا زده استهمچو شیری است که از بیشه به دور افتادههمچو مردی که به پاهاش غرور افتادهشان قرآن زده از روی غرض میخوانداین پسر کیست که این گونه رجز میخوانداز در و پنجره آوازه ی غم میریزدتن عصیان ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^