فارسی
چهارشنبه 07 آذر 1403 - الاربعاء 24 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

جلال محمدی‏ مهتاب در آب‏

جلال محمدی‏ مهتاب در آب‏
خاندان علی و ننگ مذلت؟ هیهات  دامن فاطمی و لکه‏ی بیعت؟ هیهات‏    علم حادثه بردار، سفر باید کرد  پای در معرکه بگذار، خطر باید کرد    بار بربند دگر ترک وطن باید گفت  تیغ برگیرد که با تیغ سخن باید گفت‏    جاده در جاده به دیدار خدا باید رفت  خسته، ...

بسیط روی زمین باز بساط غم است از حجت‌الاسلام محمدحسین غروی اصفهانی

بسیط روی زمین باز بساط غم است از حجت‌الاسلام محمدحسین غروی اصفهانی
بسیط روی زمین باز بساط غم است محیط عرش برین دایره ماتم است باز چرا مهر و ماه تیره چو شمع عزاست باز چرا دود آه تا فلک اعظم است ماتم جانسوز کیست گرفته آفاق را؟ که صبح روی جهان تیره چو شام غم است شور حسینی است باز که با دو صد سوز و ساز نه در عراق و حجاز در ...

کلید فتح‏ ازحسین فولادی

کلید فتح‏ ازحسین فولادی
در سرم باز شور و شر باشد  آه در سینه‏ام شرر باشد    در مدیح مه بنی‏هاشم  بحر طبعم پر از گهر باشد    کیست عباس آنکه اوصافش  برتر از فکرت بشر باشد    عالم و فاضل و رشید و دلیر  بنده‏ی خاص دادگر باشد    آنکه در آسمان زهد و ورع  مهر رخشنده‏ی سحر ...

عاشورا از هادی وحیدی

عاشورا از هادی وحیدی
آن روز ز دشت کربلا خون بارید از ابر سیاه نینوا خون بارید آن لحظه که شد شهید فرزند رسول از زخم دل ستاره‏ها خون ...

گرچه روزی تلخ‌تر از روز عاشورا نبود ازسیدضیاء‌الدین شفیعی

گرچه روزی تلخ‌تر از روز عاشورا نبود ازسیدضیاء‌الدین شفیعی
 گرچه روزی تلخ‌تر از روز عاشورا نبودآنچه ما دیدیم جز پیشامدی زیبا نبود عشق می‌فرمود: «باید رفت»، می‌رفتند و هیچ بیم‌شان از تیرهای تلخ و بی‌پروا نبودخیمه‌ها از مرد خالی می‌شد، اما همچناناهل بیت عشق در مردانگی تنها نبودآفتاب ظهر عاشورا به سختی ...

خدامی‏ چاره ‏جویی‏

خدامی‏ چاره ‏جویی‏

ای خون خدا، خدا بود، یاور تو 
توحید چه خوش، نشسته در باور تو 

خود، چاره‏ی تشنه‏کامی اصغر کن 
افتاد ز تن، دو دست آب‏آور تو 

عصر عاشورا که شد آبروی دین ، حسین از محسن رضوی

عصر عاشورا که شد آبروی دین ، حسین از محسن رضوی
عصر عاشورا که شد آبروی دین ، حسین از میان خیمه ها       بی سپاه آمد به دشت از وقار و هیبتش چشم دشمن خیره شد آن امام آشنا           بی سپاه آمد به دشت روی زین ذوالجناح برتر از خورشید و ماه یادگار مصطفا            بی سپاه آمد به دشت با لباسی کهنه و بی ...

نفس های واپسین از حسنا محمد زاده

نفس های واپسین از حسنا محمد زاده
به پیشگاه حضرت علی اکبر«ع»                        شبی به عرش گره زد خدا زمینش را سپرد دست زمین اسوه ی یقینش را سرود شعر سپیدی برای آمدنت به دست عشق رها کرد سرزمینش را گذاشت آینه ای روبروی پیغمبر کشید از دل وجان قد و قامتی محشر به جای خون به رگت آیه ...

برخيز از آب از سودابه مهيجي

برخيز از آب از سودابه مهيجي
با آن لب چاک چاکِ پرهيز از آب تو:سوره شکوه هاي يکريز از آب... بال و پرطفلان عطش شعله ور است ققنوس نفس ...

غروب شست و یک ازعلی اکبر لطیفیان

غروب شست و یک ازعلی اکبر لطیفیان
حـتی خـدا مـیان حسـینیهء غمـشسوگند خورده است به ماه محرمش شبهای قدر محترم و با فضیلت اندامّـا نمی رسند به شبهای مـاتمش امروز نه، غروب همان سال شصت و یکمـا را گـره زدنـد به نخـهای پـرچمش این دستمال گـریه پر از نـور می شودوقتی به دست روضـهء خورشید ...

یک دم ای شور بختان ببیمید از محمد حسین انصاری نژاد

یک دم ای شور بختان ببیمید از محمد حسین انصاری نژاد
یک دم ای شور بختان ببیمید سبز و سرخ درختان ببینید این خیابان غرق سپیدار این همه سرخ سبزینه افکار ! این درختان حسینی تبارند ! بر بلند آسمان شاخه دارند اقتدا بر صنوبر ببینید آسمانی کبوتر ببینید هر چه سرخ است رنگ قیام است نذر دریا – علیه السلام – ...

آخرین شب مهتابی از مهدی میچانی ‏فراهانی

آخرین شب مهتابی از مهدی میچانی ‏فراهانی
اینک سپاهِ کوچک، در محاصره‏ی خیلِ بی‏شمارِ شیاطین، چون مهتابی زنجیر شده در بطنِ ظلمتِ نیمه شب. آیا چه خواهد شد؟ به فردایی می‏اندیشم که ای کاش هرگز از راه نمی‏رسید.اینک امامِ ستاره‏های فروزان را می‏بینم که این آخرین شب را برای دعا و استغفار، مهلت ...

زمزم و هاجر از علي انساني‏

زمزم و هاجر از علي انساني‏
قحط آبست و، صدف، از رنگ گوهر شد خجل  هم ز مادر، طفل و، هم از طفل، مادر شد خجل‏    کافری، از بسکه زان مسلم نمایان دید، دین  سر به پیش افکند و، در پیش پیمبر شد خجل‏    هاجری، زمزم پدید آورد و طفلش تشنه بود  سعی، بیحاصل شد و زمزم، ز هاجر شد ...

هفتاد و دو ماه... از محمدرضا آقاسی

هفتاد و دو ماه... از محمدرضا آقاسی
هفتاد و دو ماه... ظهرِ عاشورا شقّ‌القمرِ امام را دیدندهفتاد و دو پشتِ آسمان خم شد، وقتی کمرِ امام را دیدندهفتاد و دو ذبح و یک خلیل‌الله، در عزم خلیلِ حق خلل؟ هرگزدر سیروسلوک فی‌سبیل‌الله تعظیم به هیبتِ هُبَل؟ هرگزدر هلهلة بُتانِ هرجایی این‌گونه ...

شكايت دل از علي ناظمي

شكايت دل از علي ناظمي
شام يعني انتهاي خستگي شهر آزار خداي خستگي شام يعني گوشه ويرانه‌ها مدفن شمع و گل و پروانه‌ها شام تسکين دل شيطان بود زينت سر نيزه‌اش قرآن بود شام يعني وادي دشنامها سنگ باران سري از بامها سنگ در دستان نامردان شام بوسه مي‌زد بر سر زخم امام شام ...

از حنجره خسته زینب علیهاالسلام

از حنجره خسته زینب علیهاالسلام
چهل روز است که چله‏نشین غربت آیینه‏ام.چهل پگاه است که چکاچک شمشیرها، خاموش شده و اندوه نیرنگ کوفیان، از حنجره خسته زینب علیهاالسلام فریاد می‏شود.فریاد غربت حسین را باید از گلوی خشکیده طفلی شنید که گل‏پوش تیر وحشیانه سیاه‏دلان شد.ای نخل‏های ...

قصه عشق ازنصراللّه‏ مردانی

قصه عشق ازنصراللّه‏ مردانی
آنچه درسوگ تو ای پاک‏تر از پاک گذشت نتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک گذشت چشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه دید که زمان مویه کنان از گذر خاک گذشت سرخوشید بر آن نیزه خونین می‏گفت که چه‏ها بر سر آن پیکر صد چاک گذشت جلوه روح خدا در افق خون تو دید آنکه با پای دل ...

اگر چه باغ پر از لالة تو پرپر شد ازمصطفی محدثی خراسانی

اگر چه باغ پر از لالة تو پرپر شد ازمصطفی محدثی خراسانی
اگر چه باغ پر از لالة تو پرپر شد زمین برای همیشه شهید پرور شد زمین برای همیشه به قصد یاری تو تمام پاسخ آن پرسش معطر شد زمین به یمن نفس‌های عاشقانة تو پر از طراوت دل‌های درد باور شد تو ذوالفقار شدی با دو تیغ در دو نبرد جهاداکبر تو همرکاب اصغر شد چه ...

سر بریدند آسمان را در زمین از افشین یداللهی

سر بریدند آسمان را در زمین از افشین یداللهی
سر بریدند آسمان را در زمین چیست حس مردم این سرزمین خواب دریا غرق خون تعبیر شد تشنه ای با دشنه ای درگیر شد این گذشت اما غزل یک بیت نیست حسن مطلع را نمی باید گریست جنس تاریخ و حکایت نیست عشق کینه و زخم و شکایت نیست عشق عشق یعنی جمع جبر و اختیار عشق ...

در این غروب خون فشان از سید حبیب حبیب پور

در این غروب خون فشان  از  سید حبیب حبیب پور
در این غروب خون فشان                            بابا کجایی؟ ـــــــــــــــــ آتش گرفته خیمه ها                                  از ما جدایی ـــــــــــــــــ بابا تو تا بودی به دلها همدمی بود     برزخم تنهایی طفلان مرهمی بود رفتی و دیگر ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^