ای خدا ببین بُریدم، دیگه از هر چی گناهه
ای خدا منم همون که ، عمریه که روسیاهه
این روزا دارم می فهمم ، عمری با خودم چه کردم
حالا اما از ته دل، پُر ِ اندوهه یه مَردَم
مردی که نگاهِ سبزش ، یه نشونه از خدا بود
سومین امام معصوم ، خامس آل عبا بود
اون ...
شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسیناز حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم مروه ژشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسینمی برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از اینها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی ...
من واله گفتار گهربار حسینم
دلباخته و عاشق رخسار حسینم
ای لشکر بدکیش و جفا پیشه دوران
من از دل و جان یار و هوادار حسینم
سلطان زمن کرده قبولم به غلامی
سردار نیم، چاکر دربار حسینم
عشاق به جهان در طلب دیدن یارند
من در دو جهان طالب ...
خون خدا
خون حسين نه بر خاک که برآسمان پاشيده شد مگر سرخي شفق گواه اين حقيقت نيست؟عاشورا حرکتي آگاهانه در راه رهايي است. تنها راه نپوسيدن، فوران فريادهاي فروخفته نفس هايي است که در گلو خفه شده اند. کربلا،آزمون دادخواهي و عدالت گستري است واين حسين ...
6.مبالغه و اغراق :
اغراق، مبالغه و غلو اگر چه درجاتي دارند، ولي بيشتر به زياده روي در توصيف اطلاق مي شد كه به مخيل شدن شعر مي افزايد كه گاهي سبب حيرت و تعجب مي شود. برخ از اغراق هاي مورد نظر در اشعار كربلايي اهلي عبارتند از : ذره شرف آفتاب مي يابد، ...
آمد اندر ساحت قدس حسین
گفت: کای روی تو شمسالمشرقین
جملگی رفتند همراهان و، من
ماندهام واپس زیاران کهن
ای فدایت جان عالم سر به سر
خون من قابل نمیباشد مگر؟
کی روا باشد شود اکبر شهید
من بمانم تا تو را بینم وحید
هر چه مانم، ...
از غمت لاله صفت خون شده ای گل دل منسوخت از برق حوادث همه ی حاصل منای جوان بر سر نعش تو ز جان سیر شدمآخر این غصه کند رخنه در آب و گل منرو به روی تو نهم بلکه دل آرام شودچه کنم هر چه کنم حل نشود مشگل مننوح کو تا که بیاید نگرد طوفان راکه کنار لب خشک تو شده ...
هُرم فاجعه که التهاب میگرفتدشت بوی خون و اضطراب میگرفتدشت بود و چشمههای خنجر و فراتـ تشنهای که از لب تو آب میگرفت ـ دیدهام در ازدحام تیغ فتنههانیزهای که بوی آفتاب میگرفتبعد از آن، زنی میان اشک، خطبه خواندخطبهای که لحن بوتراب ...
خم شد گذاشت روی زمین گوشواره را
تا قدری التیام دهد گوش پاره را
آتش گرفته گوشه ی دامان کوچکش
آبی نبود چاره کند این شراره را
ازخیمه های سوخته تا گود قتلگاه
هاجرشد و دوید به هرسو اشاره را
باران تازیانه و سیلاب سیلی ، اشک
تاریک کرده بود نگاه ستاره ...
برای خاطرم غم آفریدندطفیل چشم من نم آفریدندچو صبح آنجا که من پرواز دارمقفس با بال توام آفریدندعرق گل کردهام از شرم هستیمرا از چشم شبنم آفریدندگهر موج آورد ، آیینه جوهردل بی آرزو کم آفریدندجهان خون ریز بنیاد است ،هشدار !سر سال از محرم آفریدندوداع ...
سلام بر حسین ، آن بر گزیده ی حق برای شهادت که در آن غربت بیکرانه ، خطاب به هستی بود که جان ها را شعله ور ساخت و دلها را بیدار کرد .
حسین (ع) در تنهایی خویش که تنهایی حقیقت بود ، با پرسشی بزرگ ، پاسخی عاشقانه می طلبید.پاسخی از سر آگاهی و معرفت اما آن روز ...
سوم شعبان كه دلها منجلى استعيد ميلاد حسين بن على استعيد ميلاد على را نور عينسرور آزادگان يعنى حسيندم به دم گويم من از جانان عشقيا حسين اى سرور و سلطان عشقخادم كوى تو باشد جبرئيلعرش بر نام تو مى بندد دخيلعرش حق بايك اشاره مست توآسمانها و زمين در دست ...
می ایستم مقابل گودال قتلگاه
جایی که چشمهای تو در خون شناورند
می ایستم دوباره که بر روی دوش من،
اندوه کوه های جهان را بیاورند
یادم نمی رود که تو در دستهای من ،
بالیدی و بزرگ شدی ،وای بر خزان
قلب جهان شکست ازین داغ سینه سوز،
چیزی نمانده است شود ...
روز عاشورا نمی دانی که هست ماتم جانی، که از قرنی بِه ست پیش مؤ من کی بود این قصّه، خوار؟ قدر عشق گوش، عشق گوشوار پیش مؤ من، ماتم آن پاکْ روح شهره تر باشد ز صد طوفان نوح چون که ایشان، خسرو دین بوده اند وقت شادی گشت، بگسستند بند سوی شادِرْوان دولت ...
يا رب منه بو لحظه دى بير عمر ايله يارىعشقونده سنون جان ويرورم هر ندن عارىقان قان ويئن او خلا يا غورى الّى هوادتناوز اوند روب او خلار منه فنده سنه يارىقربانوى سلما نظر مر حقونننجان اوسته وارام نعمتوون شكر گذارىگرجام بلاده گنه وار باده خداياگوندر من ...