هنگامى كه زينب (س ) برادرش حسين (ع ) را ديد كه تنها از كنار نهر علقمه باز مى گردد، با خواهران ديگر با صداى جانسوز فرياد مى زدند:(وا اخاه ! وا عباساه ! وا قله ناصراه ! واضيعتاه ! من بعدك )؛ واى برادرم ، واى عباس ، واى از كمى ياور و مصايب جانكاه ، واى از ديدن ...
جبلة بن على شيبانى از شجاعان و جنگجويان كوفه بود، كه به قولى در جنگ صفين نيز در ركاب اميرالمؤمنين عليه السلام جنگيد. وى پس از آمدن مسلم به آن شهر به او پيوست و در قيامش وى را همراهى كرد. پس از شهادت آن حضرت و آمدن امام حسين عليه السلام به كربلا، جبله ...
همانگونه كه بيان شد مقام حضرت اميرالمؤمنين(ع) آن چنان عظيم بود كه رسول خاتم(ص) به ايشان متوسّل میشدند، امّا گاهي اميرالمؤمنينعلی(ع) نیز براي برخی امور مهم به فرزندش امام حسین(ع) متوسّل میشد. اين در حالي است كه امام علي(ع) در اوج قدرت ظاهري و ...
حسین بن على علیه السلام از هنگام حرکت از مدینه تا کنون با سیاستى مشخص و مقصدى معین قدم برداشت و در طول این مدت ضمت گفتارها خطبه ها، برخوردها، مکر از مرگ و شهادت خود دم زد و باره ها از پایان کار و سرانجام نهضت خویش که در برابر حکومت استبداد و ستم فرزند ...
چون مختار به زندان عبيدالله رفت ، عبدالله بن حارث بن عبدالمطلب پسر عموى پيغمبر و امير مؤ منان نيز در زندان بود، و همچنين ميثم تمار كه از خواص شاگردان امير مؤ منان است با ايشان زندانى شد، عـبدالله از زندانيان تيغى خواست تاموى بدنش را پاك كند و ...
مختار به سوى حجاز حركت كرد، در واقصه پسر زهير ازدى را ديد، از او پرسيد: چشمت را چه رسيده ؟ خدا بلا را از تو دور سازد، عبيدالله زياد چنين كرده است خدا مرا بكشد اگر او را نكشم و اعـضاء و جوارحش را قـطعـه قـطعـه نكنم ، مـن بايد در مـقـابل خـون حسين ...
عـبدالله بن مـطيع كه به دست و پا افتاده بود و نمى دانست چه كند در فكر عميقى فرو رفت ، عمروبن حجاج زبيدى گفت : امير چرا سستى مى كنى و شوخى گرفته اى اين جمعيت نيرومند شده اند، رؤ ساء قبائل ، جمعيت خود را بخوانند و شما هم مردم را تحريك كنيد هر يك از رؤ ساء ...
امام صادق (سلام الله علیه) می فرمایند:لا تدع زیارة الحسین بن علی (سلام الله علیه) یمد الله فی عمرک و یزید فی رزقک و یحییک الله سعیدا و لا تموت إلا شهیدا؛
ترجمه:زیارت امام حسین (سلام الله علیه) را فرو نگذار تا که خدا عمرت را طولانی و روزیت را زیاد کند و ...
اعتبروا ایها الناس بما وعظ الله به اولیاءه من سوء ثنائه علی الاحبار اذ یقول: «لولا ینهاهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم» (1) . انما عاب الله ذلک علیهم لانهم کانوا یرون من الظلمة الذین بین اظهرهم المنکر و الفساد فلا ینهونهم عن ذلک رغبة فیما ...
اما تعلم ان بنی اسرائیل کانوا یقتلون ما بین طلوع الفجر الی طلوع الشمس سبعین نبیا، ثم یجلسون فی اسواقهم یبیعون و یشترون کان لم یصنعوا شیئا فلم یعجل الله علیهم بل امهلهم و اخذهم بعد ذلک اخذ عزیز ذی انتقام .
آیا نمیدانی که بنی اسرائیل از سپیده فجر ...
عربستان شبه جزيرهاى خشک و سوزان است که باران کم دارد و بيشتر خاک آن را بيابان پوشانده است و فقط در قسمتهاى غرب و جنوب آن رشته کوههايى وجود دارد. در آغاز ظهور اسلام، قسمت عمده ساکنان اين سرزمين به صورت قبيله زندگى مىکردند، هر ...
وقتى نوبت فداکارى سیدالشهداء رسید و دیگر کسى باقى نمانده بود که از قافله شهادت عقب مانده باشد، با اهل بیت وداع کرد، وصایاى امامت را به امام سجاد سپرد، و در حالى که غرق در سلاح بود سوار بر اسب شد، همانند شیر غران با شمشیر برهنه در مقابل آن گروه قرار ...
مقاله اي از :حجت الله جودکي به همراه نقد مقاله ناقد :سيد ناصر موسوي
چكيده:آقاي جودكي در دهه اول محرم،سلسله مقالاتي را در رابطه با تبارشناسي تاريخ عاشورا با هدف معرفي كتابهاي تاريخي و مقاتل حضرت سيدالشهداء نوشتند،اين نوشته بخش آخر آن است كه به ...
مجلسي عليه الرحمه در بحار از جناب سليمان اعمش که از بزرگان شيعه و نزد همه مسلمين محترم و مورد اعتماد است نقل مي نمايد: که در کوفه شبي همسايه ام در خانه من بود در اثناء صحبت فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام را در شب جمعه ذکر نمودم همسايه منکر بود. ...
در تاريخ آمده كه روزى اميرمؤ منان (ع ) در ميان دو فرزند خردسالش عباس و زينب نشسته بود كه رو به عباس نموده فرمود: (قل واحد) بگو يك .عباس آن را گفت .سپس فرمود: (قل اثنان ) بگو دو.عباس در پاسخ گفت : (استحيى ان اقول باللسان الذى قلت واحد، اثنان )؛ شرم دارم با ...
کرامت و بزرگواري امام حسين(ع)
روزي امام حسين(ع) از جايي عبور مي کرد، جواني را ديد که به سگي غذا داد، به او فرمود: «چرا اين گونه به اين سگ مهرباني مي کني؟» او عرض کرد: مي خواهم با خشنود کردن اين حيوان غم و اندوه من مبدل به خشنودي گردد، اندوه من از اين ...