فارسی
چهارشنبه 14 شهريور 1403 - الاربعاء 28 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مرگ و فرصت ها، ص: 260

صبح عاشورا كه حدود پنجاه نفر شهيد شدند و جنگ به جنگ يك نفره تبديل شد.

امام نشسته بودند، ديدند كه بچه نه ساله ای كه بايد در آغوش پدر و مادر باشد، از خيمه بيرون آمده، بند شمشير را به گردنش بسته اند، چون به اندازه او نبوده كه به كمرش ببندند. اين بچه با نشاط به طرف ميدان به راه افتاد. امام حسين عليه السلام به قمر بنی هاشم فرمودند: اين بچه را برگردان. قمر بنی هاشم بچه را در آغوش گرفت، آورد و مقابل ابی عبدالله عليه السلام بر زمين گذاشت.

امام فرمودند: به كجا می روی، گفت: جنگ، فرمودند: برای چه؟ گفت: دفاع از شما، فرمودند: پدرت كيست؟ گفت: صبح كشته شد. حضرت فرمود: داغ پدرت برای خانواده ات كافی است، به خيمه برگرد. گفت: مادرم شمشير را به گردنم بسته است و گفته: اگر برگردی، من از تو راضی نيستم. امام عليه السلام گريه كردند.

رفت و جنگيد. نزديك به ده نفر را هلاك كرد، اما دشمنان او را گرفتند و سرش را بريدند و به كنار خيمه ها پرت كردند. مادرش بيرون خيمه داشت تماشا می كرد.

می گفت: فاطمه جان! ما همين مقدار را داشتيم كه برای حسين تو بدهيم. «1» زن وقتی بداند كه فرصت را چگونه غنيمت بشمارد، به اين مقام می رسد. اين مكتب ما است. اين مكتب تازه ای نيست.

البته فرهنگ زمان مشركين و انبيا چگونه است؟ قرآن می گويد:

«قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ»

وارد شدند كه انبيا را بكشند:

«وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ» «2»

پيامبران را به ناحق كشتند و سر بريدند.

امام صادق عليه السلام می فرمايد:

با ارّه دو سر، آنها را به دو نيم كردند، يا زنده زنده در آتش سوزاندند. كسانی را كه

______________________________
(1)- بحار الأنوار: 45/ 16؛ بقيه باب 37؛ ذيل حديث 2؛ «ثم برز من بعده وهب بن عبد الله بن حباب الكلبي و قد كانت معه أمه يومئذ فقالت قم يا بني فانصر ابن بنت رسول الله فقال أفعل يا أماه و لا أقصر فبرز و هو يقول: إن تنكروني فأنا ابن الكلب سوف تروني و ترون ضربي و حملتي و صولتي في الحرب أدرك ثأري بعد ثأر صحبي و أدفع الكرب أمام الكرب ليس جهادي في الوغی باللعب ثم حمل فلم يزل يقاتل حتی قتل منهم جماعة فرجع إلی أمه و امرأته فوقف عليهما فقال يا أماه أرضيت فقالت ما رضيت أو تقتل بين يدي الحسين فقالت امرأته بالله لا تفجعني في نفسك فقالت أمه يا بني لا تقبل قولها و ارجع فقاتل بين يدي ابن رسول الله فيكون غدا في القيامة شفيعا لك بين يدي الله فرجع قائلا: إني زعيم لك أم وهب بالطعن فيهم تارة و الضرب ضرب غلام مؤمن بالرب حتی يذيق القوم مر الحرب إني امرؤ ذو مرة و عصب و لست بالخوار عند النكب حسبي إلهي من عليم حسبي فلم يزل يقاتل حتی قتل تسعة عشر فارسا و اثني عشر راجلا ثم قطعت يداه فأخذت امرأته عمودا و أقبلت نحوه و هي تقول فداك أبي و أمي قاتل دون الطيبين حرم رسول الله فأقبل كي يردها إلی النساء فأخذت بجانب ثوبه و قالت لن أعود أو أموت معك فقال الحسين جزيتم من أهل بيتي خيرا ارجعي إلی النساء رحمك الله فانصرفت و جعل يقاتل حتی قتل رضوان الله عليه قال فذهبت امرأته تمسح الدم عن وجهه فبصر بها شمر فأمر غلاما له فضربها بعمود كان معه فشدخها و قتلها و هي أول امرأة قتلت في عسكر الحسين. و رأيت، حديثاً أن وهب هذا كان نصرانيا فأسلم هو و أمه علی يدي الحسين فقتل في المبارزة أربعة و عشرين راجلا و اثني عشر فارسا ثم أخذ أسيرا فأتي به عمر بن سعد فقال ما أشد صولتك ثم أمر فضربت عنقه و رمي برأسه إلی عسكر الحسين عليه السلام فأخذت أمه الرأس فقبلته ثم رمت بالرأس إلی عسكر ابن سعد فأصابت به رجلا فقتلته ثم شدت بعمود الفسطاط فقتلت رجلين فقال لها الحسين ارجعي يا أم وهب أنت و ابنك مع رسول الله فإن الجهاد مرفوع عن النساء فرجعت و هي تقول إلهي لا تقطع رجائي فقال لها الحسين عليه السلام لا يقطع الله رجاك يا أم وهب.»

(2)- بقره (2): 61؛ «و پيامبران را به ناحق می كشتند؛ اين [كفرورزی و كشتن پيامبران ] به علت آن بود كه [از فرمانِ من ] سرپيچی نمودند و پيوسته [از حدود حق ] تجاوز می كردند.»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^