إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُم لاَِنْفُسِكُمْ . . .
اسراء ( 17 ) : 7
بخش چهاردهم
( قسمت دوم روايت صفات پسنديده ) نيكی با ديگران
. . . وَأربعٌ مَن كُنّ فِيه مِن المُؤمِنِينَ أسكَنَه الله فِی أَعلَی عِلِيّينَ فِی غُرَف فَوقَ غُرَف فِی محلّ الشَّرَفِ كلّ أشرف : مَن آوَی اليتيمَ وَنَظَر لَهُ فَكان لَه ابا رَحيماً ، وَمن رَحِم الضّعيف وأعانَه وَكَفاه ، وَمن أنفقَ علَی والِدَيهِ ورَفَق بِهما وبِرَّهُما وَلَمْ يَحزُنْهُما ، وَمَن لَم يَخرِقَ بِمَملوكِه وَأعَنَه عَلی مَا يَكلِفُه وَلَم يَستَسِعَه فِيمَا لاَ يُطِيقُ(1) .
و چهار چيز است كسی كه از مؤمنين در او باشد خدا او را در اعلی عليين در غرفه هايی بالای غرفه ها در شريف ترين محل جای می دهد : كسی كه يتيمی را پناه دهد و به او نظر محبت اندازد و نسبت به وی پدری مهربان باشد ، و كسی كه به ناتوان رحم كند و او را ياری دهد و امورش را كفايت نمايد ، و كسی كه هزينه ی پدر و مادرش را بپردازد و با آنان مدارا كند و نسبت به هر دو نيكی ورزد و آنان را غصه دار ننمايد ، و كسی كه به حقوق غلام و كنيز و خدمتكارش تجاوز نكند و او را بر آنچه تكليف می كند ياری دهد و او را در اموری كه در طاقت او نيست به كار نگيرد .
يتيم نوازی
يتيم به آن انسانی می گويند كه يا به خاطر مرگ پدر از نوازش و محبت پدرانه محروم شده ، يا به سبب مرگ مادر از آغوش عاشقانه ی مادرانه بی بهره گشته ، يا هر دو منبع لطف و فيض و عشق و محبت را از دست داده است .
از وظايف الهی و تكاليف قرآنی و مسؤوليت های اسلامی اهل ايمان توجه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالی مفيد : 166 ، مجلس 21 ، حديث 1 ; بحار الانوار : 66 / 380 ، باب 38 ، حديث 38 .
همه جانبه به يتيمان برای جلب خشنودی خداست .
قرآن مجيد و روايات در ضمن بيان مطالبی لطيف و اشاراتی دقيق ، و سفارشاتی عميق و توصيه هايی بسيار مهم مردم را به رعايت حقوق همه جانبه ی يتيمان دعوت كرده و اين كار را از اعظم عبادات و افضل قربات شمرده اند .
حق يتيم آن چنان عظيم است كه قرآن بيست و سه بار از يتيم ياد كرده ، و فصل جداگانه ای در روايات اهل بيت (عليهم السلام) به اين برنامه ی بسيار مهم اختصاص يافته است .
قرآن مجيد نسبت به ايتام اين عناوين را به كار گرفته است :
احسان به يتيم ، اكرام به يتيم ، اطعام يتيم ، انفاق به يتيم ، امر ازدواج يتيم ، پناه دادن به يتيم ، كار برای يتيم ، حفظ مال يتيم ، خوردن مال يتيم ، برخورد قهر آميز با يتيم .
آيات كريمه ی قرآن به ترتيب عناوين بالا عبارت است از آياتی كه در اين سطور می نگارم :
احسان به يتيم
( وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَذِي الْقُرْبَی وَالْيَتَامَی وَالْمَسَاكِينِ . . . )(1) .
و ياد كنيد هنگامی را كه از بنی اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و تهيدستان احسان و نيكی كنيد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره ( 2 ) : 83 .
اكرام به يتيم
( كَلاَّ بَلْ لاَ تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ )(1) .
چنين نيست كه خدا شما را خوار و پست كرده باشد ، بلكه علّت خواری و پستی شما اين است كه يتيم را گرامی نداشتيد و حقوقش را رعايت ننموديد .
از آيه ی شريفه استفاده می شود كه هركس به اكرام يتيم و رعايت حق او برخيزد ، مورد اكرام حضرت حق قرار می گيرد و در پيشگاه حضرت ربّ رفعت مقام می يابد .
اطعام به يتيم
( وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً )(2) .
و پيوسته در عين دوست داشتن طعام برای خودشان آن را به تهيدست و يتيم و اسير می خورانند .
در اين آيه ی شريفه خدای مهربان اطعام به يتيم را از اعمال قابل تقدير اهل بيت (عليهم السلام) شمرده است ، اهل بيتی كه به فرموده ی پيامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) ، هم سنگ قرآن و در همه ی امور زندگی برای همه ی مردم سرمشق حسنه هستند .
انفاق به يتيم
( يَسْئَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْر فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فجر ( 89 ) : 17 .
2 ـ انسان ( 76 ) : 8 .
صفحه 322
وَالْيَتَامَی وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ . . . )(1) .
از تو می پرسند چه چيزی را انفاق كنند ، بگو : آنچه را از مال انفاق می كنيد به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و تهيدستان انفاق كنيد .
ازدواج يتيم
( وَابْتَلُوا الْيَتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ . . . )(2) .
يتيمان را نسبت به امور دينشان و اخلاق و رفتارشان و نحوه ی تصرف در اموالشان تا زمانی كه برای ازدواج آماده شدند و مسأله ی نكاح برای آنان سهل و آسان آمد آزمايش كنيد ، اگر توان ازدواج داشتند اموالشان را در اختيارشان قرار دهيد . . .
( وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَی فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِنَ النِّسَاءِ . . . )(3) .
و اگر می ترسيد كه در ازدواج با يتيمان نتوانيد عدالت را رعايت كنيد پس با آن كس از زنان كه خوشايند شماست ازدواج كنيد .
حفظ مال يتيم
اگر از پدر يتيم يا مادرش يا از هر دو نفر مالی برای يتيم باقی ماند بر سرپرست يتيم واجب است كه در حفظ آن مال بكوشد ، و پس از رشد يتيم ـ سن تشخيص مسائل مربوط به امور مالی ـ آن مال را تا دينار آخر در اختيار او قرار دهد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره ( 2 ) : 215 .
2 ـ نساء ( 4 ) : 6 .
3 ـ نساء ( 4 ) : 3 .
صفحه 323
( وَآتُوا الْيَتَامَی أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوباً كَبِيراً )(1) .
اموال يتيمان را به خود آنان بدهيد و مال نامرغوب خود را با مال مرغوب آنان جابه جا نكنيد ، و اموال آنان را به ضميمه ی اموال خود نخوريد ، زيرا اين كار گناهی بزرگ است .
( . . . فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن يَكْبَرُوا . . . )(2) .
پس اگر از آنان رشد و صلاحيتی در كارگردانی زندگی و تصرف در اموال يافتيد اموالشان را در اختيارشان بگذاريد ، و اموالشان را به خيال اين كه مبادا كبير شوند از روی اسراف و شتاب نخوريد . . .
خوردن مال يتيم
تصرف در اموال يتيمان بدون مجوز شرعی ، و خوردن آنچه در مالكيت آنان است گناهی بسيار سنگين و سبب دچار شدن به عذاب الهی است .
( إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً )(3) .
بی ترديد كسانی كه اموال يتيمان را از روی تجاوز و ستم می خورند جز اين نيست كه در شكم هايشان آتش می خورند و به زودی در آتش برافروخته درآيند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نساء ( 4 ) : 2 .
2 ـ نساء ( 4 ) : 6 .
3 ـ نساء ( 4 ) : 10 .
صفحه 324
پناه دادن به يتيم
از اموری كه بسيار پسنديده و باارزش و از خصلت های نيك انسانی است پناه دادن به يتيم است .
پناه دادن به يتيم برای مصون ماندن او از آفات و بلاها و حوادث تلخ و قرار گرفتنش در مدار امنيت و تربيت و رشد و صلاح لازم كار بسيار باارزشی است كه حضرت حق به خود نسبت داده است ، و در حقيقت كسی كه يتيم را پناه دهد كاری الهی انجام داده است .
( أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوَی )(1) .
آيا خدا تو را يتيم نيافت پس پناهت داد ؟
برخورد نامناسب با يتيم
از كارهای زشتی كه بنا بر روايات اهل بيت (عليهم السلام) عرش را به لرزه می آورد برخورد نامناسب و قهر آميز با يتيم است ، برخوردی كه دل او را می سوزاند و اشكش را جاری می كند و او را در فشار روحی قرار دهد .
خدای مهربان كه ولی و سرپرست حقيقی ايتام است و مردم مؤمن را وكيل خود در اين سرپرستی گرفته از اين كه با يتيم برخورد قهر آميز شود نهی فرموده است :
( فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاَ تَقْهَرْ )(2) .
و اما يتيم ، از وظايف و تكاليفت درباره ی او اين است كه با وی برخورد قهر آميز ننمايی .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ضحی ( 93 ) : 6 .
2 ـ ضحی ( 93 ) : 9 .
صفحه 325
كار برای يتيم
تا زمانی كه يتيم قدرت بر انجام كارهای خود را ندارد ، و به اين خاطر ممكن است زيان و ضرری متوجه او شود بر اهل ايمان و دلسوزان تكليف است كه به خاطر خدا كار لازم را برای او انجام دهند .
كار برای يتيم از چنان ارزشی برخوردار است كه قرآن مجيد می فرمايد : دو پيامبر چون موسی و خضر (عليهما السلام) با هم می رفتند تا به قريه ای رسيدند ، از اهل آن قريه درخواست طعام كردند ولی اهل آن قريه از اين كه آن دو مسافر ملكوتی را مهمان كنند امتناع ورزيدند ، در آن قريه ديواری را يافتند كه نزديك به انهدام و خرابی بود ، پس خضر (عليه السلام) به تعمير و استوار ساختن آن اقدام كرد و پس از بيان مطالبی به موسی (عليه السلام) گفت : ديوار متعلق به دو طفل يتيم در اين شهر بود كه زير آن ديوار گنجی متعلق به آن دو يتيم قرار داشت ، دو يتيمی كه پدرشان مردی صالح و شايسته بود ، خدا اراده كرد كه آن دو يتيم به سن رشد برسند تا در سايه ی رحمت پروردگارت گنجشان را ( كه من با تعمير و استوار كردن ديوار دور از دستبرد قرار دادم ) استخراج كنند(1) .
روايات و يتيم
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ( فَانطَلَقَا حتَّی إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَة اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَاراً يُرِيدُ أَن يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً * قَالَ هذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْراً * أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَة غَصْباً * وَأَمَّا الْغُلاَمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَاناً وَكُفْراً * فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْراً مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْماً * وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلاَمَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْراً ) كهف ( 18 ) : 77 ـ 82 .
صفحه 326
مَن أرادَ أن يُدخِلَهُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ فِی رَحمَتِهِ ويُسكِنَهُ جَنَّتَهُ ، فَلْيُحْسِنْ خُلُقَهُ ، وَليُعطِ النصفَةَ مِن نَفسِهِ ، وَلْيَرحَمِ اليَتِيمَ ، وَلْيُعِنِ الضَّعِيفَ ، وَلْيَتَواضَعْ للهِِ الَّذِی خَلَقهُ(1) .
كسی كه می خواهد خدا او را در رحمتش درآورد ، و در بهشت جايش دهد ، بايد اخلاقش را نيكو گرداند ، و از جانب خود به همگان انصاف دهد ، و به يتيم مهر ورزد ، و ناتوان را ياری رساند ، و برای خدايی كه او را آفريده فروتنی كند .
آمرزش والدين با اعمال نيك فرزندان
پيامبر خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : عيسی بن مريم (عليه السلام) به قبری عبور كرد كه صاحبش در عذاب بود ، سپس سال بعد به آن قبر عبور كرد در حالی كه صاحبش دچار عذاب نبود ، به پروردگار گفت : سال اوّل از اين قبر عبور كردم صاحبش در عذاب بود ، و سال بعد در عذاب نبود . خدا به او وحی فرمود : ای روح الله ! از او فرزندی شايسته به سنّ رشد رسيد كه جاده ای را اصلاح كرد ، و يتيمی را پناه داد ، پس به خاطر عمل فرزندش او را آمرزيدم(2) .
پاداش يتيم نوازی
پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
مَن كفّلَ يَتِيماً وكَفّلَ نَفَقَتَهُ كُنتُ أنا وهُو فِی الجَنّةِ كَهاتينِ ; وقَرَنَ بَينَ أصبَعَيه المُسَبِّحَةَ والوُسطی(3) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالی صدوق : 389 ، المجلس الحادی و الستون ، حديث 15 ; بحار الانوار : 72 / 18 ، باب 33 ، حديث 6.
2 ـ كافی : 6 / 3 ، باب فضل الولد ، حديث 12 ; بحار الانوار : 72 / 2 ، باب 31 ، حديث 2 .
3 ـ قرب الاسناد : 45 ; بحار الانوار : 72 / 3 ، باب 31 ، حديث 4 .
صفحه 327
كسی كه عهده دار يتيمی شود و هزينه ی او را نيز به عهده گيرد ، من و او مانند اين دو در بهشتيم و بين دو انگشت مسبّحه و وسط خود را پيوند داد ( تا نزديك بودن چنين انسانی را در بهشت با خود نشان دهد ) .
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود :
مَا مِن مُؤمِن وَلاَ مُؤمِنَة يَضَعُ يَدَهُ عَلَی رَأْسِ يَتيم مُتَرحِّماً لَهُ إلاّ كَتَبَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ شَعرَة مَرَّتْ يَدُهُ عَلَيها حَسنةً(1) .
مرد و زن مؤمنی نيست كه از روی مهرورزی دستش را بر سر يتيم بگذارد مگر اين كه خدا به هر مويی كه دستش بر آن بگذرد حسنه ای برای او می نويسد .
پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
إنّ اليتيمَ إذا بَكی اهتَزَّ لَه العَرشُ فَيقولُ الربّ تَبارَكَ وتَعالی : مَن هَذَا الَّذی أبكی عبدِی الَّذی سَلَبَتهُ أبوَيهِ فِی صِغَرِه ؟ فَوَ عِزَّتِی وَجَلاَلِی لاَ يَسْكُتُه أحدٌ إلاّ أوجبتُ لَه الجنّة(2) .
بی ترديد هنگامی كه يتيم گريه كند ، عرش به خاطر او به لرزه آيد ، پس پروردگار متعال می فرمايد : چه كسی اين بنده ی مرا كه در كودكی پدر و مادرش را از او گرفتم به گريه انداخت ؟ به عزت و جلالم سوگند احدی او را ساكت نمی كند مگر اين كه بهشت را بر او واجب می كنم .
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود :
أحسِنُوا فِی عَقبِ غَيرِكُم ، تُحْفَظُوا فِی عَقبِكُم(3) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ثواب الاعمال : 199 ; بحار الانوار : 72 / 4 ، باب 31 ، حديث 9 .
2 ـ ثواب الاعمال : 200 ; بحار الانوار : 72 / 5 ، باب 31 ، حديث 12 .
3 ـ نهج البلاغه : 833 ، حكمت 264 .
صفحه 328
به فرزندان باقی مانده از ديگران نيكی كنيد تا به فرزندانی كه از شما باقی می ماند نيكی كنند .
حضرت امام رضا (عليه السلام) فرمود :
مَن أَكَلَ مِن مَالِ اليَتيمِ دِرهَماً واحِداً ظُلماً مِن غَيرِ حَقّ يُخَلِّدُه اللهُ فِی النّار(1) .
كسی كه از مال يتيم از روی ستم و به ناحق يك درهم بخورد ، خدا او را در آتش جاودانه كند .
ترحم به ناتوان و ياری دادن او
از زيباترين خصلت هايی كه حضرت باقر (عليه السلام) همه ی مردم را به آن دعوت فرموده ، مهرورزی به ناتوان و ياری دادن به او در مشكلات ، و قيام به امور زندگی اوست تا جايی كه او را از قيام به امور زندگی اش بی نياز كند .
پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
ألاَ وَمَن فَرَّجَ عَن مُؤمِن كُربةً مِن كُرَبِ الدُّنيَا ، فَرَّجَ اللهُ عَنهُ اثْنَيْنِ وَسَبعِينَ كُربَةً مِن كُرَبِ الآخِرَةِ وَاثْنَيْنِ وسبعينَ كُربةً مِن كُرَبِ الدُّنيَا أهوَنُها المَغْصُ(2) .
آگاه باشيد ، كسی كه از مؤمنی گرفتاری و اندوهی از گرفتاری های دنيايی را برطرف كند ، خدا هفتاد و دو گرفتاری از گرفتاری های آخرت و هفتاد و دو گرفتاری از گرفتاری های دنيا را كه آسان ترينش بيماری قولنج است از او برطرف كند .
امام صادق (عليه السلام) فرمود : خدا به داود (عليه السلام) وحی كرد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فقه الرضا : 332 ، باب 85 ; بحار الانوار : 72 / 5 ، باب 31 ، حديث 13 .
2 ـ من لا يحضره الفقيه : 4 / 15 ، باب ذكر جمل من مناهی النبی ( ص ) ; بحار الانوار : 72 / 18 ، باب 33 ، حديث 8 .
صفحه 329
إنّ العبدَ مِن عِبادِی لَيأتِينِی بِالحَسنةِ فأُدخِلُه الجَنّةَ . قال : يا ربِّ ! وَما تِلكَ الحَسنةُ ؟ قَال : يُفَرِّجُ عَنِ المُؤمِنِ كُربَتَه وَلَوْ بِتَمرَة . فَقال داودُ : حَقٌّ لِمَن عَرَفَك أن لاَ يَقْطَعَ رجاءَهُ مِنك(1) .
بنده ای از بندگانم يك نيكی به پيشگاه من می آورد ، پس من او را وارد بهشت می كنم . داود گفت : پروردگارا آن يك نيكی چيست ؟ خدا فرمود : گرفتاری و اندوهی را از مؤمنی گرچه به وسيله ی يك دانه خرمای خشك باشد برطرف نمايد . داود گفت : برای كسی كه تو را شناخته سزاوار است كه اميدش را از تو قطع نكند .
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
أربعَةٌ يَنظُرُ اللهُ عزّ وجلّ إليهم يومَ القِيامةِ : مَن أقَالَ نَادِماً ، أو أغاثَ لَهفَانَ ، أو أعتَقَ نَسَمَةً ، أو زَوَّجَ عَزَباً(2) .
چهار نفرند كه خدای عزّ و جلّ روز قيامت به آنان نظر رحمت می اندازد : كسی كه از پشيمانی گذشت كند ، يا اندوهگينی را ياری دهد ، يا انسانی را از بند بردگی آزاد نمايد ، يا وسيله ی ازدواج بی همسری را فراهم آورد .
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود :
مِن كفّاراتِ الذُّنوبِ العِظَامِ اغاثَةُ المَلهُوفِ وَالتَّنفِيسُ عَنِ المَكروبِ(3) .
از كفاره های گناهان بزرگ ياری اندوهگين و برطرف كردن گرفتاری گرفتار است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 189 ، باب ادخال السرور علی المؤمنين ، حديث 5 ( با كمی اختلاف ) ; معانی الاخبار : 374 ، حديث 1 .
2 ـ خصال : 1 / 224 ، حديث 55 ; بحار الانوار : 72 / 19 ، باب 33 ، حديث 13 .
3 ـ نهج البلاغه : 752 ، حكمت 24 ; بحار الانوار : 72 / 21 ، باب 33 ، حديث 21 .
صفحه 330
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
مَن نَفَّسَ عَن مُؤمِن كُربَةً نَفَّسَ اللهُ عَنْهُ كَرَبَ الآخِرَةِ ، وَخَرَجَ مِن قَبرِهِ وَهُو ثَلِجُ الفُؤادِ ، وَمَن أطعَمَهُ مِن جُوع أطعَمَهُ اللهُ مِن ثَمارِ الجَنَّةِ ومَن سَقَاهُ شَربَةً سَقَاهُ اللهُ مِنَ الرَّحيقِ المَخْتُومِ(1) .
كسی كه از مؤمنی يك گرفتاری برطرف كند ، خدا گرفتاری های آخرت او را برطرف می كند و از قبرش با دل خنك وارد آخرت می گردد ، وكسی كه مؤمنی را طعام دهد خدا او را از ميوه های بهشت می خوراند ، و كسی كه مؤمنی را با شربتی آب سيراب نمايد خدا او را از رحيق مختوم سيراب می كند .
نيكی به پدر و مادر
اين جانب در كتاب نظام خانواده در اسلام كه تاكنون كه سال 1382 است ، بيست و يك بار به چهار زبان فارسی ، اردو ، انگليسی و عربی چاپ شده است به تفصيل به حقوق پدر و مادر و احسان به آن بزرگواران اشاره كرده ام ، به اين خاطر در اين بخش به ذكر چند روايت اكتفا می كنم .
منصور بن حازم می گويد : به امام صادق (عليه السلام) گفتم : برترين عمل در ميان اعمال كدام است ؟ فرمود :
الصَّلاةُ لِوَقتِهَا وَبِرُّ الوَالِدَينِ وَالجِهادُ فِی سَبيلِ الله(2) .
نماز در وقت ويژه به خودش و نيكی به پدر و مادر و جهاد در راه خدا .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 199 ، باب تفريح الكرب المؤمن ، حديث 3 ; ثواب الاعمال : 149 ; بحار الانوار : 71 / 321 ، باب 20 ، حديث 87 .
2 ـ كافی : 2 / 158 ، باب البر بالوالدين ، حديث 4 ; بحار الانوار : 66 / 392 ، باب 38 ، حديث 71 .
صفحه 331
ابراهيم بن شعيب می گويد : به حضرت صادق (عليه السلام) گفتم :
إنَّ أبی قَد كَبِرَ جِدّاً وَضَعُفَ فَنحنُ نَحمِلُهُ إذا أرادَ الحَاجَةَ فَقالَ : إنِ اسْتَطَعْتَ أن تَلِیَ ذَلك مِنهُ فَافعَل وَلَقِّمْهُ بِيَدِكَ فَإنَّهُ جُنَّةٌ لَك غَداً(1) .
پدرم جداً كهنسال شده و دچار ناتوانی گشته و هرگاه نيازی داشته باشد ما اهل خانه او را به دوش می كشيم ، حضرت فرمود : اگر بتوانی تنها خودت او را به دوش بكشی آن را انجام ده ، و هنگام غذا خوردن لقمه بر دهانش بگذار ; زيرا اين گونه خدمت برای فردای قيامت تو نگاهداری از بلاهاست .
جابر جعفی می گويد : شنيدم مردی به حضرت صادق (عليه السلام) عرضه می دارد : پدر و مادری دارم كه هر دو مخالف با شما و فرهنگ شما هستند ، حضرت فرمود :
بَرَّهُما كَمَا تَبَرُّ المُسلِمِينَ مِمَّن يَتَوَلاَّنَا(2) .
به آنان همان گونه كه به شيعيان ما نيكی می كنی نيكی كن .
امام صادق (عليه السلام) از پدرانش از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت فرموده :
النَظرُ إلی العالِم عِبادَةٌ ، وَالنظرُ إلی الإمامِ المُقسطِ عِبادَةٌ ، والنظرُ إلی الوَالِدَينِ بِرَأفَة وَرَحمة عِبادةٌ ، وَالنَّظر إلی الأخ تودّه فِی الله عزّ وجلّ عِبادةٌ(3) .
نظر به عالم ربانی عبادت است ، و نظر به رهبر عدالتورز عبادت است ، و نظر به رأفت و رحمت به پدر و مادر عبادت است ، و نظر به برادر دينی كه او را برای خدای عزّ و جلّ دوست داری عبادت است .
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 162 ، باب البر بالوالدين ، حديث 13 ; وسائل الشيعه : 21 / 505 ، باب 106 ، حديث 27707 .
2 ـ كافی : 2 / 162 ، باب البر بالوالدين ، حديث 14 ; بحار الانوار : 71 / 56 ، باب 2 ، حديث 14 .
3 ـ امالی طوسی : 454 ، المجلس السادس عشر ، حديث 1015 ; بحار الانوار : 71 / 73 ، باب 2 ، حديث 60 .
صفحه 332
عُقُوقُ الوالدَينِ مِنَ الكَبائِرِ لاََنَّ اللهَ عَزَّ وجلَّ جَعَلَ العاقَّ عَصِيّاً شَقِيّاً(1) .
گناه عاق پدر و مادر شدن از گناهان كبيره است ، زيرا خدای عزّ و جلّ عاق را عاصی و بدبخت قرار داده است .
رعايت حقوق خدمتكار
رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
مَا زَالَ جَبرَئِيلُ يُوصِينِی بِالمَمَالِيكِ حَتّی ظَنَنْتُ أنَّه سَيَجْعَلُ لَهُم وَقْتاً إذا بَلَغُوا ذَلِكَ الوَقتَ أُعتِقُوا(2) .
پيوسته جبرئيل مرا به غلامان و كنيزان و خدمتكاران و زيردستان سفارش می كرد تا جايی كه گمان كردم برای آنان وقت معينی قرار می دهد كه چون آن وقت برسد آزاد می شوند .
ابوذر (رحمه الله) می گويد : از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) شنيدم كه می فرمود :
أطعِمُوهُم مِمّا تَأكُلُونَ وألبِسُوهُم مِمّا تَلبِسُون(3) .
به خدمتكاران و زيردستان از آنچه خود می خوريد بخورانيد و از آنچه خود می پوشيد بپوشانيد .
امام باقر (عليه السلام) فرمود :
أربعٌ مَن كُنَّ فِيهِ بَنَی اللهُ لَهُ بَيتاً فِی الجَنَّةِ : مَن آوَی اليَتِيمِ ، وَرَحِمَ الضَّعيفِ ، وَأشفَقَ عَلَی وَالِدَيهِ ، وَرَفَقَ بِمَملُوكِهِ(4) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ علل الشرايع : 2 / 479 ، حديث 2 ; بحار الانوار : 71 / 74 ، باب 2 ، حديث 66 .
2 ـ امالی صدوق : 427 ، المجلس السادس والستون ، حديث 1 ; بحار الانوار : 71 / 139 ، باب 4 ، حديث 1 .
3 ـ مشكاة الانوار : 178 ، الفصل الثانی و العشرون ; بحار الانوار : 71 / 140 ، باب 4 ، حديث 5 .
4 ـ ثواب الاعمال : 133 ; بحار الانوار : 71 / 140 ، باب 4 ، حديث 6 .
صفحه 333
چهار خصلت است در هركس باشد خدا برای او خانه ای در بهشت بنا می كند : پناه دادن به يتيم ، و رحمت آوردن به ناتوان ، و مهربانی به پدر و مادر ، و مدارای با مملوك و خدمتكار .
ابوذر (رحمه الله) می گويد : از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) شنيدم كه می فرمود :
إخوَانُكُم جَعَلَهُمُ اللهُ تَحتَ أيديكُم ، فَمَن كَانَ أخُوهُ تَحتَ يَدهِ فَلْيُطْعِمْهُ مِمَّا يَأكُلُ ، وَلْيَكْسُهُ مِمّا يَلْبِسُ ، وَلاَ يُكَلِّفْهُ مَا يَغْلِبُهُ ، فإن كَلَّفَهُ ما يَغْلِبُهُ فَليَعنِهُ(1) .
غلامان و مماليك و خدمتكاران برادران دينی شما هستند كه خدا آنان را زيردست شما قرار داده است ، پس كسی كه برادر دينی اش زيردست اوست بايد از آنچه خود می خورد به او بخوراند و از آنچه خود می پوشد به او بپوشاند ، و او را به آنچه او را به زحمت می اندازد تكليف نكند و اگر تكليف كرد لازم است به او كمك دهد .
حكايتی شگفت از حضرت سجاد (عليه السلام)
ابوبصير از حضرت باقر (عليه السلام) روايت می كند كه آن حضرت فرمود : پدرم غلامی داشت كه او را دنبال كاری فرستاد و او نسبت به انجام آن كار تأخير كرد ، حضرت با تازيانه يك ضربه به او زد ، غلام گريست و گفت : خدا را ای علی بن الحسين (عليه السلام) ، مرا دنبال كاری می فرستی و سپس تازيانه ام می زنی ؟ ! امام باقر (عليه السلام)فرمود : پدرم گريست و به من گفت : به حرم رسول خدا برو و دو ركعت نماز بخوان ، آن گاه بگو : خدايا علی بن الحسين را از خطايش در قيامت بيامرز ، سپس به غلام فرمود : برو تو در راه خدا آزادی . ابوبصير می گويد به حضرت باقر (عليه السلام)گفتم : فدايت شوم ، آزادی كفاره ی يك ضربت تازيانه است ; ولی امام سكوت كرد(2) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مجموعه ورام : 1 / 57 ، باب العتاب ; بحار الانوار : 71 / 141 ، باب 4 ، حديث 11 .
2 ـ الزهد : 43 ، باب 7 ، حديث 116 ; بحار الانوار : 71 / 142 ، باب 4 ، حديث 12 .
صفحه 334
علی و بازار پيراهن فروشان
اميرالمؤمنين(عليه السلام) به بازار پيراهن فروشان آمد و دو پيراهن يكی را به ارزش سه درهم و ديگری را به ارزش دو درهم خريد و فرمود : قنبر اين پيراهن سه درهمی را بگير و بپوش . او گفت : شما كه منبر می رويد و برای مردم سخنرانی می كنيد به اين پيراهن باارزش تر سزاوارتريد . فرمود : تو جوانی و دارای هيجان جوانی هستی ، من از پروردگارم حيا می كنم به تو برتری جويم ، از رسول خدا شنيدم كه می فرمود : خدمتكاران را از آنچه خود می پوشيد بپوشانيد و از آنچه خود می خوريد بخورانيد(1) .
نيازمندی های انسان در مسأله ی حسنات اخلاقی
راه يافتگان به عرصه گاه حسنات اخلاقی ، و آراستگان به زيبايی های معنوی ، و دارندگان خصلت های ارزشی ، و پاك دامنان از زشتی های نفسانی عقيده دارند هر انسانی برای رسيدن به فضايل انسانی و خصلت های ملكوتی ، و حالات ارزشمند باطنی به پنج حقيقت نيازمند است :
1 . معرفت و آگاهی به زيبايی های اخلاقی .
2 . دلبستگی و عشق ورزی به آنها .
3 . به كار گرفتن آن حسنات آسمانی و ملكات عرشی .
4 . تداوم بخشيدن نسبت به كارگيری و عمل به آنها .
5 . تبليغ هنرمندانه و دعوت همگان با زبانی پر از مهر و محبت به آن خصلت های الهی و انسانی .
به دست آوردن معرفت به آن موارد سعادت بخش كار مشكلی نيست و رفت و آمد چندانی نياز ندارد ، همه می توانند به كتاب هايی كه در اين زمينه بزرگان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بحار الانوار : 71 / 143 ، باب 4 ، حديث 19 .
صفحه 335
دين و عالمان متعهد و دانشمندان دلسوز نوشته اند مراجعه كنند . نوشته های آنان تلفيقی از آيات و روايات و مباحث عقلی است و خوشبختانه برخی از آنها هم كه عربی است يا مطابق با متن عربی يا خلاصه ای از آن برای استفاده ی عموم ترجمه شده است .
مانند بزرگواری در اسلام ترجمه ی متن عربی كتاب اخلاق راغب اصفهانی ، و ترجمه ی حقايق فيض ، و اخلاق حسنهی فيض ، و معراج السعادة و نيز كتاب های مهمی كه در اين زمينه در نوع خود بی نظير است مانند جلد دوم اصول كافی ، تحف العقول ، مجموعه ی ورّام ، محجّة البيضاء ، ايمان و كفر ، بحار الانوار ، جامع السعادات و امثال اين كتاب ها ، كه انسان با دقت در متن آنها به حسنات اخلاقی معرفت و آگاهی پيدا می كند ، و هنگامی كه با چشم دل مطالعه كند چراغ عشق به آن واقعيات در خانه ی دل او روشن می شود و به انسان برای آراسته شدن به آن موارد و به كار گرفتن آن ارزش ها حركت می دهد ، و آن چنان آن حسنات در مقام عمل به ذائقه ی جان او شيرين می نمايد كه عاشقانه تحت هر شرايطی به تداوم بخشيدن به عمل به آنها تن می دهد ، و برای اين كه ديگران هم از اين بوستان هميشه بهار محروم نمانند ، به تبليغ آن و دعوت مردم به آراسته شدن به آنها عاشقانه قدم به ميدان می نهد و از دل و جان برای تحقق آنها در وجود مردم مايه می گذارد .
مردم بايد بدانند كه به كار گرفتن حسنات اخلاقی از اعظم عبادات و افضل قربات است ، عبادتی كه نياز به زحمت غسل و وضو و روی به قبله كردن ندارد .
پاداش حسن خلق
در روايتی درباره ی پاداش اين عبادت عظيم ولی بی زحمت می خوانيم كه امام صادق (عليه السلام) فرموده :
إنّ اللهَ تَبارَكَ وَتَعالَی لَيُعْطِی العَبْدَ مِن الثَّوابِ عَلَی حُسْنِ الخُلُقِ كَما يُعْطِی
صفحه 336
المُجاهِدَ فِی سَبيلِ اللهِ يَغدُو عَلَيهِ وَيَرُوحُ(1) .
خدای تبارك و تعالی يقيناً بنده ی خود را بر حسن خلق پاداشی چون پاداش رزمنده ای كه شبانه روز در راه خدا می رزميده عطا می كند .
انسان وقتی همه ی مردم را ـ از زن و فرزند گرفته تا غريبه ترين غريبه ها ـ بنده ی خدا ببيند و خود را نيز در همان جايگاه مشاهده كند و اين حقيقت را هم به خود بقبولاند كه همه از او بهترند ، جايی برای به كارگيری زشتی های اخلاق نسبت به بندگان خدا نمی ماند ، بلكه كوشش انسان در اين نقطه متمركز می شود كه با همگان در سايه ی پرمايه ی حسنات اخلاقی رفتار كند و حتی بدی های اخلاقی آنان را با زيبايی های اخلاقی پاسخ دهد ، چنان كه خدای مهربان در قرآن مجيد از پيامبرش ، تلافی بدی ها را با خوبی ها خواسته ، و اين واقعيت در حقيقت اوج اخلاق و قلّه ی معنوی خصلت های مثبت است .
( وَلاَ تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلاَ الْسَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ * وَمَا يُلَقَّاهَا إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِيم )(2) .
و نيكی با بدی يكسان است . ] بدی را [ به آنچه خود بهتر است دفع كن ; آن گاه كسی كه ميان تو و ميان او دشمنی است ، گويی دوستی يكدل می گردد . و اين ] خصلت [ را جز كسانی كه شكيبا بوده اند نمی يابند و آن را جز صاحب بهره ای بزرگ ، نخواهد يافت .
آيه ای است كم نظير ، همراه با عالی ترين مسائل معنوی و ارزشی ، در بخش اوّل آيه اعلام می كند كه هرگز حسنه و نيكی و زشتی و بدی اخلاقی يكسان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 101 ، باب حسن الخلق ، حديث 12 ; بحار الانوار : 68 / 377 ، باب 92 ، حديث 10 .
2 ـ فصلت ( 41 ) : 34 ـ 35 .
صفحه 337
و برابر نيست ، حسنه ی اخلاقی راهی به سوی قرب و رضای خداست ، و زشتی اخلاقی راهی به سوی سخط و خشم حق و آتش دوزخ است ، حسنه ی اخلاقی مايه ی ارزش انسان و امنيت و آرامش و دل خوشی فرد و خانواده و جامعه ، و زشتی اخلاقی مايه ی پستی و ناامنی و اضطراب فرد و خانواده و جامعه است .
در بخش دوم آيه ، فرمان حكيمانه می دهد ، زشتی اخلاقی ديگران را به خود با روش اخلاقی بهتر و حالتی كه نيكوتر است دفع كن كه ناگهان ميان تو و كسی دشمنی است گويا ياری و دوستی نزديك و خودمانی است .
در بخش سوم آيه ، می گويد اين حسنه ی اخلاقی بهتر و برتر را كه مقابله ی بدی با روشنی كه روش بهتر است نمی پذيرند مگر كسانی كه وجودشان را از انتقام گرفتن منع می كنند ، و بر مرز حقايق اخلاقی ثبات و پايداری می نمايند .
در بخش پايانی آيه ، می فرمايد اين روش را نمی پذيرند مگر آنان كه از خير و كمال و كرامت و بزرگواری نصيب عظيم دارند .
پاداش صبر و بردباری
آری ، صبر نمودن و پايداری نشان دادن و ثبات قدم داشتن در امر معنوی ، و در برابر تلخی ها و برخوردهای نامناسب ديگران برای استوار شدن حقايق اخلاقی در عمق نفس عبادتی بسيار مهم و دارای پاداشی باارزش است .
امام باقر (عليه السلام) از پدرانش از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت می كند :
إذا كانَ يَومَ القيامَة جَمَعَ الله عزّ وجلّ الخلائِقَ فِی صَعيد وَاحد ، ونادی مُناد مِن عند اللهِ يَسمَعُ آخرُهم كما يَسمَعُ أوّلُهم يقولُ : أين أهلُ الصبرِ ؟ قَالَ : فيقومُ عُنُقٌ مِن النّاسِ مُستَقبِلُهم زُمرةٌ مِن المَلائِكةِ فيقولونَ لَهُم : ما كانَ صبرُكُم هَذا الَّذی صَبَرتُم؟ فيقولون : صَبَرنا أنفُسنا علی طاعةِ الله وصَبَرناها عَن مَعصِيةِ الله . قال: فَيُنادی مُناد مِن عِندَ الله : صَدَقَ عِبادِی خَلَوْا سبيلَهُم لِيدخُلوا الجنّةَ بِغَيرِ
صفحه 338
حساب(1).
هنگامی كه روز قيامت شود خدا همه را در يك سرزمين جمع می كند و از جانب خدا ندا دهنده ای ندا می دهد كه اولين و آخرين آن ندا را می شنوند می گويد : اهل صبر و شكيبايی كجايند ؟ پس گروهی از مردم از جای برمی خيزند و دسته ای از فرشتگان از آنان استقبال می كنند و به آنان می گويند : صبر شما چه بود ؟ می گويند : ما وجودمان را بر طاعت خدا نگاه داشتيم و نسبت به معصيتش حبس نموديم . پس ندا دهنده ای از سوی خدا ندا می دهد : بندگانم راست می گويند ، راه را به روی آنان باز كنيد تا بدون حساب وارد بهشت شوند .
پيوند ميان خالق و مخلوق
اميرالمؤمنين(عليه السلام) می فرمايد : خدا حسنات اخلاقی را پيوند بين خود و بندگانش به شمار آورده و در اين زمينه روايت بسيار مهمی از حضرت نقل شده ، كه نمونه ی آن در كتاب های روايی بسيار كم است :
أنّه قَالَ لِوَلَدِهِ إنّ اللهَ عَزَّ وَجلَّ جَعَلَ مَحاسِنَ الأخلاَقِ وُصلَةً بَينَهُ وَبَيْنَ عِبَادِهِ فيجب أحَدَكُم أن يتمسَكَ بِخُلُق مُتَّصل باللهِ(2) .
به فرزندانش فرمود : بی ترديد خدای عزّ و جلّ زيبايی های اخلاق را پيوند ميان خود و بندگانش قرار داده ، پس به هر يك از شما واجب است متمسك به اخلاق متصل به خدا شود .
امام صادق (عليه السلام) در رابطه با زيبايی های اخلاقی می فرمايد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالی طوسی : 102 ، المجلس الرابع ، حديث 158 ; بحار الانوار : 71 / 392 ، باب 28 ، حديث 14 .
2 ـ نزهة الناظر : 52 ، حديث 27 ; مستدرك الوسائل : 11 / 192 ، باب 6 ، حديث 12719 .
صفحه 339
اخلاق نيكو و خصلت های زيبا جمال در دنيا و نگاه دارنده ی انسان از عذاب در آخرت است ، كمال دين به آن است ، و مايه ی تقرب به سوی خداست ، و حسنات اخلاقی در همه ی انبيا و اوليا و اوصيا موجود بوده است . . . و آنچه در حقيقت زيبايی های اخلاقی است جز خدا كسی نمی داند ، پيامبر فرمود : حاتم روزگار ما حسن خلق و صفات حسنه است و حسن خلق لطيف ترين حقيقت در دين و سنگين ترين مايه در ميزان است(1) .
دارنده ی حسنات اخلاقی عاشقانه آن را هزينه می كند
حسنات اخلاقی هنگامی كه در انسان جلوه می كند چون كريم گشاده دستی هر لحظه می خواهد خيرش را به ديگران برساند ، صاحب حسنات اخلاقی در هزينه كردن اين مايه های ملكوتی نسبت به ديگران حتی حيوانات سر از پا نمی شناسد و زمان و مكان برايش مطرح نيست .
زينب كبری (عليها السلام) قهرمان كربلا و مثل اعلای ايمان و عمل ، داستان عجيبی را از همسرش عبدالله بن جعفر به اين مضمون نقل می كند كه عبدالله گفت : من از سفری باز می گشتم در حال خستگی به نزديك قريه ای رسيدم ، باغی سرسبز و خرّم در بيرون آن قريه بود ، پيش خود گفتم بروم از صاحب باغ اجازه بگيرم تا اندك زمانی از خستگی راه بياسايم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ قال الصادق (عليه السلام) : الخلق الحسن جمال في الدنيا ، ونزهة في الآخرة ، وبه كمال الدين ، والقربة إلی الله عزّ وجل ، ولا يكون حسن الخلق إلا في كل ولي ، وصفي ; لأن الله تعالی أبی أن يترك ألطافه بحسن الخلق ، إلا في مطايا نوره الأعلی ، وجماله الأزكی ; لأنها خصلة يخص بها الأعرفين به ، ولا يعلم ما في حقيقة حسن الخلق إلا الله عز وجل ، قال رسول الله (صلی الله عليه وآله وسلم) : خاتم زماننا إلی حسن الخلق ، والخلق الحسن ألطف شيء في الدين ، وأثقل شيء في الميزان ، وسوء الخلق يفسد العمل ، كما يفسد الخل العسل ، وإن ارتقی في الدرجات فمصيره إلی الهوان ، قال رسول الله (صلی الله عليه وآله وسلم) : حسن الخلق شجرة في الجنة ، وصاحبه متعلق بغصنها ، يجذبه إليها ، وسوء الخلق شجرة في النار ، وصاحبه متعلق بغصنها ، يجذبه إليها .
مستدرك الوسائل : 8 / 449 ، باب 87 ، حديث 9967 ; بحار الانوار : 68 / 393 ، باب 92 ، حديث 61 .
صفحه 340
كنار در ايستادم و سلام كردم ، غلام سياه نزديك من آمد و با محبت مرا به درون باغ دعوت كرد ، من بدون اين كه خود را معرفی كنم وارد باغ شدم . او گفت : من مالك باغ نيستم ، مالك باغ در قريه است ولی اين اجازه را دارم كه عزيزی چون شما را بپذيرم . ميان باغ رفتم و نقطه ای را برای استراحت در نظر گرفتم ، نزديك ظهر بود ، غلام سفره ی نانش را باز كرد ، تا خواست بسم الله بگويد و لقمه ی اوّل را از سفره بردارد ، سگی وارد باغ شد ، از خوردن باز ايستاد ، در چهره ی سگ دقت كرد ، او را گرسنه يافت ، يك قرص نان نزد سگ گذاشت و سگ هم با حرص هرچه تمام تر خورد ، قرص دوم و سوم را هم به سگ داد ، وقتی خيالش از سير شدن سگ آسوده شد ، سفره ی خالی را جمع كرد و در گوشه ای گذاشت .
به او گفتم : خود غذا نمی خوری ؟ گفت : ندارم ، جيره ام در روز همين سه قرص نان است . گفتم : چرا همه ی آن را به اين سگ دادی ؟ گفت : قريه ی ما سگ ندارد ، اين سگ از جای ديگر به اين باغ آمد و معلوم بود خيلی گرسنه است و من تحمل گرسنگی اين مهمان ناخوانده ی زبان بسته را نداشتم . گفتم : پس با گرسنگی خود چه می كنی ؟ گفت : با صبر و حوصله روز را به شب می آورم !
عبدالله گفت : من از كرامت و اخلاق و مهرورزی و برخوردش با سگی كه از جای ديگر آمده بود شگفت زده شدم ، پس از استراحت به قريه رفتم و سراغ صاحب باغ را گرفتم . وقتی او را يافتم خود را معرفی كردم كه من عبدالله بن جعفر داماد اميرالمؤمنين (عليه السلام) هستم . گفت : فدای قدمت ، و به من اصرار ورزيد كه به خانه اش بروم . گفتم : مسافرم و برای رفتن عجله دارم ، آمده ام باغ تو را بخرم . گفت : شما كه زندگی و كارت در مدينه است ، اين باغ را برای چه می خواهی ؟ جريان را به او گفتم و پس از اصرار زياد باغ را خريدم . گفتم : غلام را هم به من بفروش . غلام را هم فروخت . به باغ برگشتم و به غلام گفتم : تو را
صفحه 341
و باغ را از مالكت خريدم و تو را در راه خدا آزاد كردم و باغ را نيز به تو بخشيدم !
آری ، به قول قرآن اگر خوبی كنيد به خود خوبی كرده ايد .
( اِنْ أَحْسَنْتُم أَحْسَنْتُم لاَِنْفُسِكُم )(1) .
اگر نيكی كنيد به خود نيكی كرده ايد .
و به قول اميرالمؤمنين(عليه السلام) حسنات اخلاقی پيوندی ميان خدا و بندگان اوست .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اسراء ( 17 ) : 7 .
و پيوسته در عين دوست داشتن طعام برای خودشان آن را به تهيدست و يتيم و اسير می خورانند .
در اين آيه ی شريفه خدای مهربان اطعام به يتيم را از اعمال قابل تقدير اهل بيت (عليهم السلام) شمرده است ، اهل بيتی كه به فرموده ی پيامبر (صلی الله عليه وآله وسلم) ، هم سنگ قرآن و در همه ی امور زندگی برای همه ی مردم سرمشق حسنه هستند .
انفاق به يتيم
( يَسْئَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْر فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فجر ( 89 ) : 17 .
2 ـ انسان ( 76 ) : 8 .
صفحه 322
وَالْيَتَامَی وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ . . . )(1) .
از تو می پرسند چه چيزی را انفاق كنند ، بگو : آنچه را از مال انفاق می كنيد به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و تهيدستان انفاق كنيد .
ازدواج يتيم
( وَابْتَلُوا الْيَتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ . . . )(2) .
يتيمان را نسبت به امور دينشان و اخلاق و رفتارشان و نحوه ی تصرف در اموالشان تا زمانی كه برای ازدواج آماده شدند و مسأله ی نكاح برای آنان سهل و آسان آمد آزمايش كنيد ، اگر توان ازدواج داشتند اموالشان را در اختيارشان قرار دهيد . . .
( وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَی فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِنَ النِّسَاءِ . . . )(3) .
و اگر می ترسيد كه در ازدواج با يتيمان نتوانيد عدالت را رعايت كنيد پس با آن كس از زنان كه خوشايند شماست ازدواج كنيد .
حفظ مال يتيم
اگر از پدر يتيم يا مادرش يا از هر دو نفر مالی برای يتيم باقی ماند بر سرپرست يتيم واجب است كه در حفظ آن مال بكوشد ، و پس از رشد يتيم ـ سن تشخيص مسائل مربوط به امور مالی ـ آن مال را تا دينار آخر در اختيار او قرار دهد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره ( 2 ) : 215 .
2 ـ نساء ( 4 ) : 6 .
3 ـ نساء ( 4 ) : 3 .
صفحه 323
( وَآتُوا الْيَتَامَی أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوباً كَبِيراً )(1) .
اموال يتيمان را به خود آنان بدهيد و مال نامرغوب خود را با مال مرغوب آنان جابه جا نكنيد ، و اموال آنان را به ضميمه ی اموال خود نخوريد ، زيرا اين كار گناهی بزرگ است .
( . . . فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن يَكْبَرُوا . . . )(2) .
پس اگر از آنان رشد و صلاحيتی در كارگردانی زندگی و تصرف در اموال يافتيد اموالشان را در اختيارشان بگذاريد ، و اموالشان را به خيال اين كه مبادا كبير شوند از روی اسراف و شتاب نخوريد . . .
خوردن مال يتيم
تصرف در اموال يتيمان بدون مجوز شرعی ، و خوردن آنچه در مالكيت آنان است گناهی بسيار سنگين و سبب دچار شدن به عذاب الهی است .
( إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً )(3) .
بی ترديد كسانی كه اموال يتيمان را از روی تجاوز و ستم می خورند جز اين نيست كه در شكم هايشان آتش می خورند و به زودی در آتش برافروخته درآيند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نساء ( 4 ) : 2 .
2 ـ نساء ( 4 ) : 6 .
3 ـ نساء ( 4 ) : 10 .
صفحه 324
پناه دادن به يتيم
از اموری كه بسيار پسنديده و باارزش و از خصلت های نيك انسانی است پناه دادن به يتيم است .
پناه دادن به يتيم برای مصون ماندن او از آفات و بلاها و حوادث تلخ و قرار گرفتنش در مدار امنيت و تربيت و رشد و صلاح لازم كار بسيار باارزشی است كه حضرت حق به خود نسبت داده است ، و در حقيقت كسی كه يتيم را پناه دهد كاری الهی انجام داده است .
( أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوَی )(1) .
آيا خدا تو را يتيم نيافت پس پناهت داد ؟
برخورد نامناسب با يتيم
از كارهای زشتی كه بنا بر روايات اهل بيت (عليهم السلام) عرش را به لرزه می آورد برخورد نامناسب و قهر آميز با يتيم است ، برخوردی كه دل او را می سوزاند و اشكش را جاری می كند و او را در فشار روحی قرار دهد .
خدای مهربان كه ولی و سرپرست حقيقی ايتام است و مردم مؤمن را وكيل خود در اين سرپرستی گرفته از اين كه با يتيم برخورد قهر آميز شود نهی فرموده است :
( فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاَ تَقْهَرْ )(2) .
و اما يتيم ، از وظايف و تكاليفت درباره ی او اين است كه با وی برخورد قهر آميز ننمايی .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ضحی ( 93 ) : 6 .
2 ـ ضحی ( 93 ) : 9 .
صفحه 325
كار برای يتيم
تا زمانی كه يتيم قدرت بر انجام كارهای خود را ندارد ، و به اين خاطر ممكن است زيان و ضرری متوجه او شود بر اهل ايمان و دلسوزان تكليف است كه به خاطر خدا كار لازم را برای او انجام دهند .
كار برای يتيم از چنان ارزشی برخوردار است كه قرآن مجيد می فرمايد : دو پيامبر چون موسی و خضر (عليهما السلام) با هم می رفتند تا به قريه ای رسيدند ، از اهل آن قريه درخواست طعام كردند ولی اهل آن قريه از اين كه آن دو مسافر ملكوتی را مهمان كنند امتناع ورزيدند ، در آن قريه ديواری را يافتند كه نزديك به انهدام و خرابی بود ، پس خضر (عليه السلام) به تعمير و استوار ساختن آن اقدام كرد و پس از بيان مطالبی به موسی (عليه السلام) گفت : ديوار متعلق به دو طفل يتيم در اين شهر بود كه زير آن ديوار گنجی متعلق به آن دو يتيم قرار داشت ، دو يتيمی كه پدرشان مردی صالح و شايسته بود ، خدا اراده كرد كه آن دو يتيم به سن رشد برسند تا در سايه ی رحمت پروردگارت گنجشان را ( كه من با تعمير و استوار كردن ديوار دور از دستبرد قرار دادم ) استخراج كنند(1) .
روايات و يتيم
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ( فَانطَلَقَا حتَّی إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَة اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَاراً يُرِيدُ أَن يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً * قَالَ هذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْراً * أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَة غَصْباً * وَأَمَّا الْغُلاَمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَاناً وَكُفْراً * فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْراً مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْماً * وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلاَمَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْراً ) كهف ( 18 ) : 77 ـ 82 .
صفحه 326
مَن أرادَ أن يُدخِلَهُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ فِی رَحمَتِهِ ويُسكِنَهُ جَنَّتَهُ ، فَلْيُحْسِنْ خُلُقَهُ ، وَليُعطِ النصفَةَ مِن نَفسِهِ ، وَلْيَرحَمِ اليَتِيمَ ، وَلْيُعِنِ الضَّعِيفَ ، وَلْيَتَواضَعْ للهِِ الَّذِی خَلَقهُ(1) .
كسی كه می خواهد خدا او را در رحمتش درآورد ، و در بهشت جايش دهد ، بايد اخلاقش را نيكو گرداند ، و از جانب خود به همگان انصاف دهد ، و به يتيم مهر ورزد ، و ناتوان را ياری رساند ، و برای خدايی كه او را آفريده فروتنی كند .
آمرزش والدين با اعمال نيك فرزندان
پيامبر خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : عيسی بن مريم (عليه السلام) به قبری عبور كرد كه صاحبش در عذاب بود ، سپس سال بعد به آن قبر عبور كرد در حالی كه صاحبش دچار عذاب نبود ، به پروردگار گفت : سال اوّل از اين قبر عبور كردم صاحبش در عذاب بود ، و سال بعد در عذاب نبود . خدا به او وحی فرمود : ای روح الله ! از او فرزندی شايسته به سنّ رشد رسيد كه جاده ای را اصلاح كرد ، و يتيمی را پناه داد ، پس به خاطر عمل فرزندش او را آمرزيدم(2) .
پاداش يتيم نوازی
پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
مَن كفّلَ يَتِيماً وكَفّلَ نَفَقَتَهُ كُنتُ أنا وهُو فِی الجَنّةِ كَهاتينِ ; وقَرَنَ بَينَ أصبَعَيه المُسَبِّحَةَ والوُسطی(3) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالی صدوق : 389 ، المجلس الحادی و الستون ، حديث 15 ; بحار الانوار : 72 / 18 ، باب 33 ، حديث 6.
2 ـ كافی : 6 / 3 ، باب فضل الولد ، حديث 12 ; بحار الانوار : 72 / 2 ، باب 31 ، حديث 2 .
3 ـ قرب الاسناد : 45 ; بحار الانوار : 72 / 3 ، باب 31 ، حديث 4 .
صفحه 327
كسی كه عهده دار يتيمی شود و هزينه ی او را نيز به عهده گيرد ، من و او مانند اين دو در بهشتيم و بين دو انگشت مسبّحه و وسط خود را پيوند داد ( تا نزديك بودن چنين انسانی را در بهشت با خود نشان دهد ) .
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود :
مَا مِن مُؤمِن وَلاَ مُؤمِنَة يَضَعُ يَدَهُ عَلَی رَأْسِ يَتيم مُتَرحِّماً لَهُ إلاّ كَتَبَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ شَعرَة مَرَّتْ يَدُهُ عَلَيها حَسنةً(1) .
مرد و زن مؤمنی نيست كه از روی مهرورزی دستش را بر سر يتيم بگذارد مگر اين كه خدا به هر مويی كه دستش بر آن بگذرد حسنه ای برای او می نويسد .
پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
إنّ اليتيمَ إذا بَكی اهتَزَّ لَه العَرشُ فَيقولُ الربّ تَبارَكَ وتَعالی : مَن هَذَا الَّذی أبكی عبدِی الَّذی سَلَبَتهُ أبوَيهِ فِی صِغَرِه ؟ فَوَ عِزَّتِی وَجَلاَلِی لاَ يَسْكُتُه أحدٌ إلاّ أوجبتُ لَه الجنّة(2) .
بی ترديد هنگامی كه يتيم گريه كند ، عرش به خاطر او به لرزه آيد ، پس پروردگار متعال می فرمايد : چه كسی اين بنده ی مرا كه در كودكی پدر و مادرش را از او گرفتم به گريه انداخت ؟ به عزت و جلالم سوگند احدی او را ساكت نمی كند مگر اين كه بهشت را بر او واجب می كنم .
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود :
أحسِنُوا فِی عَقبِ غَيرِكُم ، تُحْفَظُوا فِی عَقبِكُم(3) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ثواب الاعمال : 199 ; بحار الانوار : 72 / 4 ، باب 31 ، حديث 9 .
2 ـ ثواب الاعمال : 200 ; بحار الانوار : 72 / 5 ، باب 31 ، حديث 12 .
3 ـ نهج البلاغه : 833 ، حكمت 264 .
صفحه 328
به فرزندان باقی مانده از ديگران نيكی كنيد تا به فرزندانی كه از شما باقی می ماند نيكی كنند .
حضرت امام رضا (عليه السلام) فرمود :
مَن أَكَلَ مِن مَالِ اليَتيمِ دِرهَماً واحِداً ظُلماً مِن غَيرِ حَقّ يُخَلِّدُه اللهُ فِی النّار(1) .
كسی كه از مال يتيم از روی ستم و به ناحق يك درهم بخورد ، خدا او را در آتش جاودانه كند .
ترحم به ناتوان و ياری دادن او
از زيباترين خصلت هايی كه حضرت باقر (عليه السلام) همه ی مردم را به آن دعوت فرموده ، مهرورزی به ناتوان و ياری دادن به او در مشكلات ، و قيام به امور زندگی اوست تا جايی كه او را از قيام به امور زندگی اش بی نياز كند .
پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
ألاَ وَمَن فَرَّجَ عَن مُؤمِن كُربةً مِن كُرَبِ الدُّنيَا ، فَرَّجَ اللهُ عَنهُ اثْنَيْنِ وَسَبعِينَ كُربَةً مِن كُرَبِ الآخِرَةِ وَاثْنَيْنِ وسبعينَ كُربةً مِن كُرَبِ الدُّنيَا أهوَنُها المَغْصُ(2) .
آگاه باشيد ، كسی كه از مؤمنی گرفتاری و اندوهی از گرفتاری های دنيايی را برطرف كند ، خدا هفتاد و دو گرفتاری از گرفتاری های آخرت و هفتاد و دو گرفتاری از گرفتاری های دنيا را كه آسان ترينش بيماری قولنج است از او برطرف كند .
امام صادق (عليه السلام) فرمود : خدا به داود (عليه السلام) وحی كرد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فقه الرضا : 332 ، باب 85 ; بحار الانوار : 72 / 5 ، باب 31 ، حديث 13 .
2 ـ من لا يحضره الفقيه : 4 / 15 ، باب ذكر جمل من مناهی النبی ( ص ) ; بحار الانوار : 72 / 18 ، باب 33 ، حديث 8 .
صفحه 329
إنّ العبدَ مِن عِبادِی لَيأتِينِی بِالحَسنةِ فأُدخِلُه الجَنّةَ . قال : يا ربِّ ! وَما تِلكَ الحَسنةُ ؟ قَال : يُفَرِّجُ عَنِ المُؤمِنِ كُربَتَه وَلَوْ بِتَمرَة . فَقال داودُ : حَقٌّ لِمَن عَرَفَك أن لاَ يَقْطَعَ رجاءَهُ مِنك(1) .
بنده ای از بندگانم يك نيكی به پيشگاه من می آورد ، پس من او را وارد بهشت می كنم . داود گفت : پروردگارا آن يك نيكی چيست ؟ خدا فرمود : گرفتاری و اندوهی را از مؤمنی گرچه به وسيله ی يك دانه خرمای خشك باشد برطرف نمايد . داود گفت : برای كسی كه تو را شناخته سزاوار است كه اميدش را از تو قطع نكند .
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
أربعَةٌ يَنظُرُ اللهُ عزّ وجلّ إليهم يومَ القِيامةِ : مَن أقَالَ نَادِماً ، أو أغاثَ لَهفَانَ ، أو أعتَقَ نَسَمَةً ، أو زَوَّجَ عَزَباً(2) .
چهار نفرند كه خدای عزّ و جلّ روز قيامت به آنان نظر رحمت می اندازد : كسی كه از پشيمانی گذشت كند ، يا اندوهگينی را ياری دهد ، يا انسانی را از بند بردگی آزاد نمايد ، يا وسيله ی ازدواج بی همسری را فراهم آورد .
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود :
مِن كفّاراتِ الذُّنوبِ العِظَامِ اغاثَةُ المَلهُوفِ وَالتَّنفِيسُ عَنِ المَكروبِ(3) .
از كفاره های گناهان بزرگ ياری اندوهگين و برطرف كردن گرفتاری گرفتار است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 189 ، باب ادخال السرور علی المؤمنين ، حديث 5 ( با كمی اختلاف ) ; معانی الاخبار : 374 ، حديث 1 .
2 ـ خصال : 1 / 224 ، حديث 55 ; بحار الانوار : 72 / 19 ، باب 33 ، حديث 13 .
3 ـ نهج البلاغه : 752 ، حكمت 24 ; بحار الانوار : 72 / 21 ، باب 33 ، حديث 21 .
صفحه 330
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
مَن نَفَّسَ عَن مُؤمِن كُربَةً نَفَّسَ اللهُ عَنْهُ كَرَبَ الآخِرَةِ ، وَخَرَجَ مِن قَبرِهِ وَهُو ثَلِجُ الفُؤادِ ، وَمَن أطعَمَهُ مِن جُوع أطعَمَهُ اللهُ مِن ثَمارِ الجَنَّةِ ومَن سَقَاهُ شَربَةً سَقَاهُ اللهُ مِنَ الرَّحيقِ المَخْتُومِ(1) .
كسی كه از مؤمنی يك گرفتاری برطرف كند ، خدا گرفتاری های آخرت او را برطرف می كند و از قبرش با دل خنك وارد آخرت می گردد ، وكسی كه مؤمنی را طعام دهد خدا او را از ميوه های بهشت می خوراند ، و كسی كه مؤمنی را با شربتی آب سيراب نمايد خدا او را از رحيق مختوم سيراب می كند .
نيكی به پدر و مادر
اين جانب در كتاب نظام خانواده در اسلام كه تاكنون كه سال 1382 است ، بيست و يك بار به چهار زبان فارسی ، اردو ، انگليسی و عربی چاپ شده است به تفصيل به حقوق پدر و مادر و احسان به آن بزرگواران اشاره كرده ام ، به اين خاطر در اين بخش به ذكر چند روايت اكتفا می كنم .
منصور بن حازم می گويد : به امام صادق (عليه السلام) گفتم : برترين عمل در ميان اعمال كدام است ؟ فرمود :
الصَّلاةُ لِوَقتِهَا وَبِرُّ الوَالِدَينِ وَالجِهادُ فِی سَبيلِ الله(2) .
نماز در وقت ويژه به خودش و نيكی به پدر و مادر و جهاد در راه خدا .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 199 ، باب تفريح الكرب المؤمن ، حديث 3 ; ثواب الاعمال : 149 ; بحار الانوار : 71 / 321 ، باب 20 ، حديث 87 .
2 ـ كافی : 2 / 158 ، باب البر بالوالدين ، حديث 4 ; بحار الانوار : 66 / 392 ، باب 38 ، حديث 71 .
صفحه 331
ابراهيم بن شعيب می گويد : به حضرت صادق (عليه السلام) گفتم :
إنَّ أبی قَد كَبِرَ جِدّاً وَضَعُفَ فَنحنُ نَحمِلُهُ إذا أرادَ الحَاجَةَ فَقالَ : إنِ اسْتَطَعْتَ أن تَلِیَ ذَلك مِنهُ فَافعَل وَلَقِّمْهُ بِيَدِكَ فَإنَّهُ جُنَّةٌ لَك غَداً(1) .
پدرم جداً كهنسال شده و دچار ناتوانی گشته و هرگاه نيازی داشته باشد ما اهل خانه او را به دوش می كشيم ، حضرت فرمود : اگر بتوانی تنها خودت او را به دوش بكشی آن را انجام ده ، و هنگام غذا خوردن لقمه بر دهانش بگذار ; زيرا اين گونه خدمت برای فردای قيامت تو نگاهداری از بلاهاست .
جابر جعفی می گويد : شنيدم مردی به حضرت صادق (عليه السلام) عرضه می دارد : پدر و مادری دارم كه هر دو مخالف با شما و فرهنگ شما هستند ، حضرت فرمود :
بَرَّهُما كَمَا تَبَرُّ المُسلِمِينَ مِمَّن يَتَوَلاَّنَا(2) .
به آنان همان گونه كه به شيعيان ما نيكی می كنی نيكی كن .
امام صادق (عليه السلام) از پدرانش از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت فرموده :
النَظرُ إلی العالِم عِبادَةٌ ، وَالنظرُ إلی الإمامِ المُقسطِ عِبادَةٌ ، والنظرُ إلی الوَالِدَينِ بِرَأفَة وَرَحمة عِبادةٌ ، وَالنَّظر إلی الأخ تودّه فِی الله عزّ وجلّ عِبادةٌ(3) .
نظر به عالم ربانی عبادت است ، و نظر به رهبر عدالتورز عبادت است ، و نظر به رأفت و رحمت به پدر و مادر عبادت است ، و نظر به برادر دينی كه او را برای خدای عزّ و جلّ دوست داری عبادت است .
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 162 ، باب البر بالوالدين ، حديث 13 ; وسائل الشيعه : 21 / 505 ، باب 106 ، حديث 27707 .
2 ـ كافی : 2 / 162 ، باب البر بالوالدين ، حديث 14 ; بحار الانوار : 71 / 56 ، باب 2 ، حديث 14 .
3 ـ امالی طوسی : 454 ، المجلس السادس عشر ، حديث 1015 ; بحار الانوار : 71 / 73 ، باب 2 ، حديث 60 .
صفحه 332
عُقُوقُ الوالدَينِ مِنَ الكَبائِرِ لاََنَّ اللهَ عَزَّ وجلَّ جَعَلَ العاقَّ عَصِيّاً شَقِيّاً(1) .
گناه عاق پدر و مادر شدن از گناهان كبيره است ، زيرا خدای عزّ و جلّ عاق را عاصی و بدبخت قرار داده است .
رعايت حقوق خدمتكار
رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
مَا زَالَ جَبرَئِيلُ يُوصِينِی بِالمَمَالِيكِ حَتّی ظَنَنْتُ أنَّه سَيَجْعَلُ لَهُم وَقْتاً إذا بَلَغُوا ذَلِكَ الوَقتَ أُعتِقُوا(2) .
پيوسته جبرئيل مرا به غلامان و كنيزان و خدمتكاران و زيردستان سفارش می كرد تا جايی كه گمان كردم برای آنان وقت معينی قرار می دهد كه چون آن وقت برسد آزاد می شوند .
ابوذر (رحمه الله) می گويد : از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) شنيدم كه می فرمود :
أطعِمُوهُم مِمّا تَأكُلُونَ وألبِسُوهُم مِمّا تَلبِسُون(3) .
به خدمتكاران و زيردستان از آنچه خود می خوريد بخورانيد و از آنچه خود می پوشيد بپوشانيد .
امام باقر (عليه السلام) فرمود :
أربعٌ مَن كُنَّ فِيهِ بَنَی اللهُ لَهُ بَيتاً فِی الجَنَّةِ : مَن آوَی اليَتِيمِ ، وَرَحِمَ الضَّعيفِ ، وَأشفَقَ عَلَی وَالِدَيهِ ، وَرَفَقَ بِمَملُوكِهِ(4) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ علل الشرايع : 2 / 479 ، حديث 2 ; بحار الانوار : 71 / 74 ، باب 2 ، حديث 66 .
2 ـ امالی صدوق : 427 ، المجلس السادس والستون ، حديث 1 ; بحار الانوار : 71 / 139 ، باب 4 ، حديث 1 .
3 ـ مشكاة الانوار : 178 ، الفصل الثانی و العشرون ; بحار الانوار : 71 / 140 ، باب 4 ، حديث 5 .
4 ـ ثواب الاعمال : 133 ; بحار الانوار : 71 / 140 ، باب 4 ، حديث 6 .
صفحه 333
چهار خصلت است در هركس باشد خدا برای او خانه ای در بهشت بنا می كند : پناه دادن به يتيم ، و رحمت آوردن به ناتوان ، و مهربانی به پدر و مادر ، و مدارای با مملوك و خدمتكار .
ابوذر (رحمه الله) می گويد : از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) شنيدم كه می فرمود :
إخوَانُكُم جَعَلَهُمُ اللهُ تَحتَ أيديكُم ، فَمَن كَانَ أخُوهُ تَحتَ يَدهِ فَلْيُطْعِمْهُ مِمَّا يَأكُلُ ، وَلْيَكْسُهُ مِمّا يَلْبِسُ ، وَلاَ يُكَلِّفْهُ مَا يَغْلِبُهُ ، فإن كَلَّفَهُ ما يَغْلِبُهُ فَليَعنِهُ(1) .
غلامان و مماليك و خدمتكاران برادران دينی شما هستند كه خدا آنان را زيردست شما قرار داده است ، پس كسی كه برادر دينی اش زيردست اوست بايد از آنچه خود می خورد به او بخوراند و از آنچه خود می پوشد به او بپوشاند ، و او را به آنچه او را به زحمت می اندازد تكليف نكند و اگر تكليف كرد لازم است به او كمك دهد .
حكايتی شگفت از حضرت سجاد (عليه السلام)
ابوبصير از حضرت باقر (عليه السلام) روايت می كند كه آن حضرت فرمود : پدرم غلامی داشت كه او را دنبال كاری فرستاد و او نسبت به انجام آن كار تأخير كرد ، حضرت با تازيانه يك ضربه به او زد ، غلام گريست و گفت : خدا را ای علی بن الحسين (عليه السلام) ، مرا دنبال كاری می فرستی و سپس تازيانه ام می زنی ؟ ! امام باقر (عليه السلام)فرمود : پدرم گريست و به من گفت : به حرم رسول خدا برو و دو ركعت نماز بخوان ، آن گاه بگو : خدايا علی بن الحسين را از خطايش در قيامت بيامرز ، سپس به غلام فرمود : برو تو در راه خدا آزادی . ابوبصير می گويد به حضرت باقر (عليه السلام)گفتم : فدايت شوم ، آزادی كفاره ی يك ضربت تازيانه است ; ولی امام سكوت كرد(2) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مجموعه ورام : 1 / 57 ، باب العتاب ; بحار الانوار : 71 / 141 ، باب 4 ، حديث 11 .
2 ـ الزهد : 43 ، باب 7 ، حديث 116 ; بحار الانوار : 71 / 142 ، باب 4 ، حديث 12 .
صفحه 334
علی و بازار پيراهن فروشان
اميرالمؤمنين(عليه السلام) به بازار پيراهن فروشان آمد و دو پيراهن يكی را به ارزش سه درهم و ديگری را به ارزش دو درهم خريد و فرمود : قنبر اين پيراهن سه درهمی را بگير و بپوش . او گفت : شما كه منبر می رويد و برای مردم سخنرانی می كنيد به اين پيراهن باارزش تر سزاوارتريد . فرمود : تو جوانی و دارای هيجان جوانی هستی ، من از پروردگارم حيا می كنم به تو برتری جويم ، از رسول خدا شنيدم كه می فرمود : خدمتكاران را از آنچه خود می پوشيد بپوشانيد و از آنچه خود می خوريد بخورانيد(1) .
نيازمندی های انسان در مسأله ی حسنات اخلاقی
راه يافتگان به عرصه گاه حسنات اخلاقی ، و آراستگان به زيبايی های معنوی ، و دارندگان خصلت های ارزشی ، و پاك دامنان از زشتی های نفسانی عقيده دارند هر انسانی برای رسيدن به فضايل انسانی و خصلت های ملكوتی ، و حالات ارزشمند باطنی به پنج حقيقت نيازمند است :
1 . معرفت و آگاهی به زيبايی های اخلاقی .
2 . دلبستگی و عشق ورزی به آنها .
3 . به كار گرفتن آن حسنات آسمانی و ملكات عرشی .
4 . تداوم بخشيدن نسبت به كارگيری و عمل به آنها .
5 . تبليغ هنرمندانه و دعوت همگان با زبانی پر از مهر و محبت به آن خصلت های الهی و انسانی .
به دست آوردن معرفت به آن موارد سعادت بخش كار مشكلی نيست و رفت و آمد چندانی نياز ندارد ، همه می توانند به كتاب هايی كه در اين زمينه بزرگان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بحار الانوار : 71 / 143 ، باب 4 ، حديث 19 .
صفحه 335
دين و عالمان متعهد و دانشمندان دلسوز نوشته اند مراجعه كنند . نوشته های آنان تلفيقی از آيات و روايات و مباحث عقلی است و خوشبختانه برخی از آنها هم كه عربی است يا مطابق با متن عربی يا خلاصه ای از آن برای استفاده ی عموم ترجمه شده است .
مانند بزرگواری در اسلام ترجمه ی متن عربی كتاب اخلاق راغب اصفهانی ، و ترجمه ی حقايق فيض ، و اخلاق حسنهی فيض ، و معراج السعادة و نيز كتاب های مهمی كه در اين زمينه در نوع خود بی نظير است مانند جلد دوم اصول كافی ، تحف العقول ، مجموعه ی ورّام ، محجّة البيضاء ، ايمان و كفر ، بحار الانوار ، جامع السعادات و امثال اين كتاب ها ، كه انسان با دقت در متن آنها به حسنات اخلاقی معرفت و آگاهی پيدا می كند ، و هنگامی كه با چشم دل مطالعه كند چراغ عشق به آن واقعيات در خانه ی دل او روشن می شود و به انسان برای آراسته شدن به آن موارد و به كار گرفتن آن ارزش ها حركت می دهد ، و آن چنان آن حسنات در مقام عمل به ذائقه ی جان او شيرين می نمايد كه عاشقانه تحت هر شرايطی به تداوم بخشيدن به عمل به آنها تن می دهد ، و برای اين كه ديگران هم از اين بوستان هميشه بهار محروم نمانند ، به تبليغ آن و دعوت مردم به آراسته شدن به آنها عاشقانه قدم به ميدان می نهد و از دل و جان برای تحقق آنها در وجود مردم مايه می گذارد .
مردم بايد بدانند كه به كار گرفتن حسنات اخلاقی از اعظم عبادات و افضل قربات است ، عبادتی كه نياز به زحمت غسل و وضو و روی به قبله كردن ندارد .
پاداش حسن خلق
در روايتی درباره ی پاداش اين عبادت عظيم ولی بی زحمت می خوانيم كه امام صادق (عليه السلام) فرموده :
إنّ اللهَ تَبارَكَ وَتَعالَی لَيُعْطِی العَبْدَ مِن الثَّوابِ عَلَی حُسْنِ الخُلُقِ كَما يُعْطِی
صفحه 336
المُجاهِدَ فِی سَبيلِ اللهِ يَغدُو عَلَيهِ وَيَرُوحُ(1) .
خدای تبارك و تعالی يقيناً بنده ی خود را بر حسن خلق پاداشی چون پاداش رزمنده ای كه شبانه روز در راه خدا می رزميده عطا می كند .
انسان وقتی همه ی مردم را ـ از زن و فرزند گرفته تا غريبه ترين غريبه ها ـ بنده ی خدا ببيند و خود را نيز در همان جايگاه مشاهده كند و اين حقيقت را هم به خود بقبولاند كه همه از او بهترند ، جايی برای به كارگيری زشتی های اخلاق نسبت به بندگان خدا نمی ماند ، بلكه كوشش انسان در اين نقطه متمركز می شود كه با همگان در سايه ی پرمايه ی حسنات اخلاقی رفتار كند و حتی بدی های اخلاقی آنان را با زيبايی های اخلاقی پاسخ دهد ، چنان كه خدای مهربان در قرآن مجيد از پيامبرش ، تلافی بدی ها را با خوبی ها خواسته ، و اين واقعيت در حقيقت اوج اخلاق و قلّه ی معنوی خصلت های مثبت است .
( وَلاَ تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلاَ الْسَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ * وَمَا يُلَقَّاهَا إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِيم )(2) .
و نيكی با بدی يكسان است . ] بدی را [ به آنچه خود بهتر است دفع كن ; آن گاه كسی كه ميان تو و ميان او دشمنی است ، گويی دوستی يكدل می گردد . و اين ] خصلت [ را جز كسانی كه شكيبا بوده اند نمی يابند و آن را جز صاحب بهره ای بزرگ ، نخواهد يافت .
آيه ای است كم نظير ، همراه با عالی ترين مسائل معنوی و ارزشی ، در بخش اوّل آيه اعلام می كند كه هرگز حسنه و نيكی و زشتی و بدی اخلاقی يكسان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 101 ، باب حسن الخلق ، حديث 12 ; بحار الانوار : 68 / 377 ، باب 92 ، حديث 10 .
2 ـ فصلت ( 41 ) : 34 ـ 35 .
صفحه 337
و برابر نيست ، حسنه ی اخلاقی راهی به سوی قرب و رضای خداست ، و زشتی اخلاقی راهی به سوی سخط و خشم حق و آتش دوزخ است ، حسنه ی اخلاقی مايه ی ارزش انسان و امنيت و آرامش و دل خوشی فرد و خانواده و جامعه ، و زشتی اخلاقی مايه ی پستی و ناامنی و اضطراب فرد و خانواده و جامعه است .
در بخش دوم آيه ، فرمان حكيمانه می دهد ، زشتی اخلاقی ديگران را به خود با روش اخلاقی بهتر و حالتی كه نيكوتر است دفع كن كه ناگهان ميان تو و كسی دشمنی است گويا ياری و دوستی نزديك و خودمانی است .
در بخش سوم آيه ، می گويد اين حسنه ی اخلاقی بهتر و برتر را كه مقابله ی بدی با روشنی كه روش بهتر است نمی پذيرند مگر كسانی كه وجودشان را از انتقام گرفتن منع می كنند ، و بر مرز حقايق اخلاقی ثبات و پايداری می نمايند .
در بخش پايانی آيه ، می فرمايد اين روش را نمی پذيرند مگر آنان كه از خير و كمال و كرامت و بزرگواری نصيب عظيم دارند .
پاداش صبر و بردباری
آری ، صبر نمودن و پايداری نشان دادن و ثبات قدم داشتن در امر معنوی ، و در برابر تلخی ها و برخوردهای نامناسب ديگران برای استوار شدن حقايق اخلاقی در عمق نفس عبادتی بسيار مهم و دارای پاداشی باارزش است .
امام باقر (عليه السلام) از پدرانش از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت می كند :
إذا كانَ يَومَ القيامَة جَمَعَ الله عزّ وجلّ الخلائِقَ فِی صَعيد وَاحد ، ونادی مُناد مِن عند اللهِ يَسمَعُ آخرُهم كما يَسمَعُ أوّلُهم يقولُ : أين أهلُ الصبرِ ؟ قَالَ : فيقومُ عُنُقٌ مِن النّاسِ مُستَقبِلُهم زُمرةٌ مِن المَلائِكةِ فيقولونَ لَهُم : ما كانَ صبرُكُم هَذا الَّذی صَبَرتُم؟ فيقولون : صَبَرنا أنفُسنا علی طاعةِ الله وصَبَرناها عَن مَعصِيةِ الله . قال: فَيُنادی مُناد مِن عِندَ الله : صَدَقَ عِبادِی خَلَوْا سبيلَهُم لِيدخُلوا الجنّةَ بِغَيرِ
صفحه 338
حساب(1).
هنگامی كه روز قيامت شود خدا همه را در يك سرزمين جمع می كند و از جانب خدا ندا دهنده ای ندا می دهد كه اولين و آخرين آن ندا را می شنوند می گويد : اهل صبر و شكيبايی كجايند ؟ پس گروهی از مردم از جای برمی خيزند و دسته ای از فرشتگان از آنان استقبال می كنند و به آنان می گويند : صبر شما چه بود ؟ می گويند : ما وجودمان را بر طاعت خدا نگاه داشتيم و نسبت به معصيتش حبس نموديم . پس ندا دهنده ای از سوی خدا ندا می دهد : بندگانم راست می گويند ، راه را به روی آنان باز كنيد تا بدون حساب وارد بهشت شوند .
پيوند ميان خالق و مخلوق
اميرالمؤمنين(عليه السلام) می فرمايد : خدا حسنات اخلاقی را پيوند بين خود و بندگانش به شمار آورده و در اين زمينه روايت بسيار مهمی از حضرت نقل شده ، كه نمونه ی آن در كتاب های روايی بسيار كم است :
أنّه قَالَ لِوَلَدِهِ إنّ اللهَ عَزَّ وَجلَّ جَعَلَ مَحاسِنَ الأخلاَقِ وُصلَةً بَينَهُ وَبَيْنَ عِبَادِهِ فيجب أحَدَكُم أن يتمسَكَ بِخُلُق مُتَّصل باللهِ(2) .
به فرزندانش فرمود : بی ترديد خدای عزّ و جلّ زيبايی های اخلاق را پيوند ميان خود و بندگانش قرار داده ، پس به هر يك از شما واجب است متمسك به اخلاق متصل به خدا شود .
امام صادق (عليه السلام) در رابطه با زيبايی های اخلاقی می فرمايد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالی طوسی : 102 ، المجلس الرابع ، حديث 158 ; بحار الانوار : 71 / 392 ، باب 28 ، حديث 14 .
2 ـ نزهة الناظر : 52 ، حديث 27 ; مستدرك الوسائل : 11 / 192 ، باب 6 ، حديث 12719 .
صفحه 339
اخلاق نيكو و خصلت های زيبا جمال در دنيا و نگاه دارنده ی انسان از عذاب در آخرت است ، كمال دين به آن است ، و مايه ی تقرب به سوی خداست ، و حسنات اخلاقی در همه ی انبيا و اوليا و اوصيا موجود بوده است . . . و آنچه در حقيقت زيبايی های اخلاقی است جز خدا كسی نمی داند ، پيامبر فرمود : حاتم روزگار ما حسن خلق و صفات حسنه است و حسن خلق لطيف ترين حقيقت در دين و سنگين ترين مايه در ميزان است(1) .
دارنده ی حسنات اخلاقی عاشقانه آن را هزينه می كند
حسنات اخلاقی هنگامی كه در انسان جلوه می كند چون كريم گشاده دستی هر لحظه می خواهد خيرش را به ديگران برساند ، صاحب حسنات اخلاقی در هزينه كردن اين مايه های ملكوتی نسبت به ديگران حتی حيوانات سر از پا نمی شناسد و زمان و مكان برايش مطرح نيست .
زينب كبری (عليها السلام) قهرمان كربلا و مثل اعلای ايمان و عمل ، داستان عجيبی را از همسرش عبدالله بن جعفر به اين مضمون نقل می كند كه عبدالله گفت : من از سفری باز می گشتم در حال خستگی به نزديك قريه ای رسيدم ، باغی سرسبز و خرّم در بيرون آن قريه بود ، پيش خود گفتم بروم از صاحب باغ اجازه بگيرم تا اندك زمانی از خستگی راه بياسايم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ قال الصادق (عليه السلام) : الخلق الحسن جمال في الدنيا ، ونزهة في الآخرة ، وبه كمال الدين ، والقربة إلی الله عزّ وجل ، ولا يكون حسن الخلق إلا في كل ولي ، وصفي ; لأن الله تعالی أبی أن يترك ألطافه بحسن الخلق ، إلا في مطايا نوره الأعلی ، وجماله الأزكی ; لأنها خصلة يخص بها الأعرفين به ، ولا يعلم ما في حقيقة حسن الخلق إلا الله عز وجل ، قال رسول الله (صلی الله عليه وآله وسلم) : خاتم زماننا إلی حسن الخلق ، والخلق الحسن ألطف شيء في الدين ، وأثقل شيء في الميزان ، وسوء الخلق يفسد العمل ، كما يفسد الخل العسل ، وإن ارتقی في الدرجات فمصيره إلی الهوان ، قال رسول الله (صلی الله عليه وآله وسلم) : حسن الخلق شجرة في الجنة ، وصاحبه متعلق بغصنها ، يجذبه إليها ، وسوء الخلق شجرة في النار ، وصاحبه متعلق بغصنها ، يجذبه إليها .
مستدرك الوسائل : 8 / 449 ، باب 87 ، حديث 9967 ; بحار الانوار : 68 / 393 ، باب 92 ، حديث 61 .
صفحه 340
كنار در ايستادم و سلام كردم ، غلام سياه نزديك من آمد و با محبت مرا به درون باغ دعوت كرد ، من بدون اين كه خود را معرفی كنم وارد باغ شدم . او گفت : من مالك باغ نيستم ، مالك باغ در قريه است ولی اين اجازه را دارم كه عزيزی چون شما را بپذيرم . ميان باغ رفتم و نقطه ای را برای استراحت در نظر گرفتم ، نزديك ظهر بود ، غلام سفره ی نانش را باز كرد ، تا خواست بسم الله بگويد و لقمه ی اوّل را از سفره بردارد ، سگی وارد باغ شد ، از خوردن باز ايستاد ، در چهره ی سگ دقت كرد ، او را گرسنه يافت ، يك قرص نان نزد سگ گذاشت و سگ هم با حرص هرچه تمام تر خورد ، قرص دوم و سوم را هم به سگ داد ، وقتی خيالش از سير شدن سگ آسوده شد ، سفره ی خالی را جمع كرد و در گوشه ای گذاشت .
به او گفتم : خود غذا نمی خوری ؟ گفت : ندارم ، جيره ام در روز همين سه قرص نان است . گفتم : چرا همه ی آن را به اين سگ دادی ؟ گفت : قريه ی ما سگ ندارد ، اين سگ از جای ديگر به اين باغ آمد و معلوم بود خيلی گرسنه است و من تحمل گرسنگی اين مهمان ناخوانده ی زبان بسته را نداشتم . گفتم : پس با گرسنگی خود چه می كنی ؟ گفت : با صبر و حوصله روز را به شب می آورم !
عبدالله گفت : من از كرامت و اخلاق و مهرورزی و برخوردش با سگی كه از جای ديگر آمده بود شگفت زده شدم ، پس از استراحت به قريه رفتم و سراغ صاحب باغ را گرفتم . وقتی او را يافتم خود را معرفی كردم كه من عبدالله بن جعفر داماد اميرالمؤمنين (عليه السلام) هستم . گفت : فدای قدمت ، و به من اصرار ورزيد كه به خانه اش بروم . گفتم : مسافرم و برای رفتن عجله دارم ، آمده ام باغ تو را بخرم . گفت : شما كه زندگی و كارت در مدينه است ، اين باغ را برای چه می خواهی ؟ جريان را به او گفتم و پس از اصرار زياد باغ را خريدم . گفتم : غلام را هم به من بفروش . غلام را هم فروخت . به باغ برگشتم و به غلام گفتم : تو را
صفحه 341
و باغ را از مالكت خريدم و تو را در راه خدا آزاد كردم و باغ را نيز به تو بخشيدم !
آری ، به قول قرآن اگر خوبی كنيد به خود خوبی كرده ايد .
( اِنْ أَحْسَنْتُم أَحْسَنْتُم لاَِنْفُسِكُم )(1) .
اگر نيكی كنيد به خود نيكی كرده ايد .
و به قول اميرالمؤمنين(عليه السلام) حسنات اخلاقی پيوندی ميان خدا و بندگان اوست .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اسراء ( 17 ) : 7 .
1 ـ فجر ( 89 ) : 17 .
2 ـ انسان ( 76 ) : 8 .
وَالْيَتَامَی وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ . . . )(1) .
از تو می پرسند چه چيزی را انفاق كنند ، بگو : آنچه را از مال انفاق می كنيد به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و تهيدستان انفاق كنيد .
ازدواج يتيم
( وَابْتَلُوا الْيَتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ . . . )(2) .
يتيمان را نسبت به امور دينشان و اخلاق و رفتارشان و نحوه ی تصرف در اموالشان تا زمانی كه برای ازدواج آماده شدند و مسأله ی نكاح برای آنان سهل و آسان آمد آزمايش كنيد ، اگر توان ازدواج داشتند اموالشان را در اختيارشان قرار دهيد . . .
( وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَی فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِنَ النِّسَاءِ . . . )(3) .
و اگر می ترسيد كه در ازدواج با يتيمان نتوانيد عدالت را رعايت كنيد پس با آن كس از زنان كه خوشايند شماست ازدواج كنيد .
حفظ مال يتيم
اگر از پدر يتيم يا مادرش يا از هر دو نفر مالی برای يتيم باقی ماند بر سرپرست يتيم واجب است كه در حفظ آن مال بكوشد ، و پس از رشد يتيم ـ سن تشخيص مسائل مربوط به امور مالی ـ آن مال را تا دينار آخر در اختيار او قرار دهد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره ( 2 ) : 215 .
2 ـ نساء ( 4 ) : 6 .
3 ـ نساء ( 4 ) : 3 .
( وَآتُوا الْيَتَامَی أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوباً كَبِيراً )(1) .
اموال يتيمان را به خود آنان بدهيد و مال نامرغوب خود را با مال مرغوب آنان جابه جا نكنيد ، و اموال آنان را به ضميمه ی اموال خود نخوريد ، زيرا اين كار گناهی بزرگ است .
( . . . فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن يَكْبَرُوا . . . )(2) .
پس اگر از آنان رشد و صلاحيتی در كارگردانی زندگی و تصرف در اموال يافتيد اموالشان را در اختيارشان بگذاريد ، و اموالشان را به خيال اين كه مبادا كبير شوند از روی اسراف و شتاب نخوريد . . .
خوردن مال يتيم
تصرف در اموال يتيمان بدون مجوز شرعی ، و خوردن آنچه در مالكيت آنان است گناهی بسيار سنگين و سبب دچار شدن به عذاب الهی است .
( إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً )(3) .
بی ترديد كسانی كه اموال يتيمان را از روی تجاوز و ستم می خورند جز اين نيست كه در شكم هايشان آتش می خورند و به زودی در آتش برافروخته درآيند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نساء ( 4 ) : 2 .
2 ـ نساء ( 4 ) : 6 .
3 ـ نساء ( 4 ) : 10 .
پناه دادن به يتيم
از اموری كه بسيار پسنديده و باارزش و از خصلت های نيك انسانی است پناه دادن به يتيم است .
پناه دادن به يتيم برای مصون ماندن او از آفات و بلاها و حوادث تلخ و قرار گرفتنش در مدار امنيت و تربيت و رشد و صلاح لازم كار بسيار باارزشی است كه حضرت حق به خود نسبت داده است ، و در حقيقت كسی كه يتيم را پناه دهد كاری الهی انجام داده است .
( أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوَی )(1) .
آيا خدا تو را يتيم نيافت پس پناهت داد ؟
برخورد نامناسب با يتيم
از كارهای زشتی كه بنا بر روايات اهل بيت (عليهم السلام) عرش را به لرزه می آورد برخورد نامناسب و قهر آميز با يتيم است ، برخوردی كه دل او را می سوزاند و اشكش را جاری می كند و او را در فشار روحی قرار دهد .
خدای مهربان كه ولی و سرپرست حقيقی ايتام است و مردم مؤمن را وكيل خود در اين سرپرستی گرفته از اين كه با يتيم برخورد قهر آميز شود نهی فرموده است :
( فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاَ تَقْهَرْ )(2) .
و اما يتيم ، از وظايف و تكاليفت درباره ی او اين است كه با وی برخورد قهر آميز ننمايی .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ضحی ( 93 ) : 6 .
2 ـ ضحی ( 93 ) : 9 .
كار برای يتيم
تا زمانی كه يتيم قدرت بر انجام كارهای خود را ندارد ، و به اين خاطر ممكن است زيان و ضرری متوجه او شود بر اهل ايمان و دلسوزان تكليف است كه به خاطر خدا كار لازم را برای او انجام دهند .
كار برای يتيم از چنان ارزشی برخوردار است كه قرآن مجيد می فرمايد : دو پيامبر چون موسی و خضر (عليهما السلام) با هم می رفتند تا به قريه ای رسيدند ، از اهل آن قريه درخواست طعام كردند ولی اهل آن قريه از اين كه آن دو مسافر ملكوتی را مهمان كنند امتناع ورزيدند ، در آن قريه ديواری را يافتند كه نزديك به انهدام و خرابی بود ، پس خضر (عليه السلام) به تعمير و استوار ساختن آن اقدام كرد و پس از بيان مطالبی به موسی (عليه السلام) گفت : ديوار متعلق به دو طفل يتيم در اين شهر بود كه زير آن ديوار گنجی متعلق به آن دو يتيم قرار داشت ، دو يتيمی كه پدرشان مردی صالح و شايسته بود ، خدا اراده كرد كه آن دو يتيم به سن رشد برسند تا در سايه ی رحمت پروردگارت گنجشان را ( كه من با تعمير و استوار كردن ديوار دور از دستبرد قرار دادم ) استخراج كنند(1) .
روايات و يتيم
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ( فَانطَلَقَا حتَّی إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَة اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَاراً يُرِيدُ أَن يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً * قَالَ هذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْراً * أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَة غَصْباً * وَأَمَّا الْغُلاَمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَاناً وَكُفْراً * فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْراً مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْماً * وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلاَمَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً فَأَرَادَ رَبُّكَ أَن يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْراً ) كهف ( 18 ) : 77 ـ 82 .
مَن أرادَ أن يُدخِلَهُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ فِی رَحمَتِهِ ويُسكِنَهُ جَنَّتَهُ ، فَلْيُحْسِنْ خُلُقَهُ ، وَليُعطِ النصفَةَ مِن نَفسِهِ ، وَلْيَرحَمِ اليَتِيمَ ، وَلْيُعِنِ الضَّعِيفَ ، وَلْيَتَواضَعْ للهِِ الَّذِی خَلَقهُ(1) .
كسی كه می خواهد خدا او را در رحمتش درآورد ، و در بهشت جايش دهد ، بايد اخلاقش را نيكو گرداند ، و از جانب خود به همگان انصاف دهد ، و به يتيم مهر ورزد ، و ناتوان را ياری رساند ، و برای خدايی كه او را آفريده فروتنی كند .
آمرزش والدين با اعمال نيك فرزندان
پيامبر خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود : عيسی بن مريم (عليه السلام) به قبری عبور كرد كه صاحبش در عذاب بود ، سپس سال بعد به آن قبر عبور كرد در حالی كه صاحبش دچار عذاب نبود ، به پروردگار گفت : سال اوّل از اين قبر عبور كردم صاحبش در عذاب بود ، و سال بعد در عذاب نبود . خدا به او وحی فرمود : ای روح الله ! از او فرزندی شايسته به سنّ رشد رسيد كه جاده ای را اصلاح كرد ، و يتيمی را پناه داد ، پس به خاطر عمل فرزندش او را آمرزيدم(2) .
پاداش يتيم نوازی
پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
مَن كفّلَ يَتِيماً وكَفّلَ نَفَقَتَهُ كُنتُ أنا وهُو فِی الجَنّةِ كَهاتينِ ; وقَرَنَ بَينَ أصبَعَيه المُسَبِّحَةَ والوُسطی(3) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالی صدوق : 389 ، المجلس الحادی و الستون ، حديث 15 ; بحار الانوار : 72 / 18 ، باب 33 ، حديث 6.
2 ـ كافی : 6 / 3 ، باب فضل الولد ، حديث 12 ; بحار الانوار : 72 / 2 ، باب 31 ، حديث 2 .
3 ـ قرب الاسناد : 45 ; بحار الانوار : 72 / 3 ، باب 31 ، حديث 4 .
كسی كه عهده دار يتيمی شود و هزينه ی او را نيز به عهده گيرد ، من و او مانند اين دو در بهشتيم و بين دو انگشت مسبّحه و وسط خود را پيوند داد ( تا نزديك بودن چنين انسانی را در بهشت با خود نشان دهد ) .
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود :
مَا مِن مُؤمِن وَلاَ مُؤمِنَة يَضَعُ يَدَهُ عَلَی رَأْسِ يَتيم مُتَرحِّماً لَهُ إلاّ كَتَبَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ شَعرَة مَرَّتْ يَدُهُ عَلَيها حَسنةً(1) .
مرد و زن مؤمنی نيست كه از روی مهرورزی دستش را بر سر يتيم بگذارد مگر اين كه خدا به هر مويی كه دستش بر آن بگذرد حسنه ای برای او می نويسد .
پيامبر اكرم (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
إنّ اليتيمَ إذا بَكی اهتَزَّ لَه العَرشُ فَيقولُ الربّ تَبارَكَ وتَعالی : مَن هَذَا الَّذی أبكی عبدِی الَّذی سَلَبَتهُ أبوَيهِ فِی صِغَرِه ؟ فَوَ عِزَّتِی وَجَلاَلِی لاَ يَسْكُتُه أحدٌ إلاّ أوجبتُ لَه الجنّة(2) .
بی ترديد هنگامی كه يتيم گريه كند ، عرش به خاطر او به لرزه آيد ، پس پروردگار متعال می فرمايد : چه كسی اين بنده ی مرا كه در كودكی پدر و مادرش را از او گرفتم به گريه انداخت ؟ به عزت و جلالم سوگند احدی او را ساكت نمی كند مگر اين كه بهشت را بر او واجب می كنم .
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود :
أحسِنُوا فِی عَقبِ غَيرِكُم ، تُحْفَظُوا فِی عَقبِكُم(3) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ثواب الاعمال : 199 ; بحار الانوار : 72 / 4 ، باب 31 ، حديث 9 .
2 ـ ثواب الاعمال : 200 ; بحار الانوار : 72 / 5 ، باب 31 ، حديث 12 .
3 ـ نهج البلاغه : 833 ، حكمت 264 .
به فرزندان باقی مانده از ديگران نيكی كنيد تا به فرزندانی كه از شما باقی می ماند نيكی كنند .
حضرت امام رضا (عليه السلام) فرمود :
مَن أَكَلَ مِن مَالِ اليَتيمِ دِرهَماً واحِداً ظُلماً مِن غَيرِ حَقّ يُخَلِّدُه اللهُ فِی النّار(1) .
كسی كه از مال يتيم از روی ستم و به ناحق يك درهم بخورد ، خدا او را در آتش جاودانه كند .
ترحم به ناتوان و ياری دادن او
از زيباترين خصلت هايی كه حضرت باقر (عليه السلام) همه ی مردم را به آن دعوت فرموده ، مهرورزی به ناتوان و ياری دادن به او در مشكلات ، و قيام به امور زندگی اوست تا جايی كه او را از قيام به امور زندگی اش بی نياز كند .
پيامبر اسلام (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
ألاَ وَمَن فَرَّجَ عَن مُؤمِن كُربةً مِن كُرَبِ الدُّنيَا ، فَرَّجَ اللهُ عَنهُ اثْنَيْنِ وَسَبعِينَ كُربَةً مِن كُرَبِ الآخِرَةِ وَاثْنَيْنِ وسبعينَ كُربةً مِن كُرَبِ الدُّنيَا أهوَنُها المَغْصُ(2) .
آگاه باشيد ، كسی كه از مؤمنی گرفتاری و اندوهی از گرفتاری های دنيايی را برطرف كند ، خدا هفتاد و دو گرفتاری از گرفتاری های آخرت و هفتاد و دو گرفتاری از گرفتاری های دنيا را كه آسان ترينش بيماری قولنج است از او برطرف كند .
امام صادق (عليه السلام) فرمود : خدا به داود (عليه السلام) وحی كرد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فقه الرضا : 332 ، باب 85 ; بحار الانوار : 72 / 5 ، باب 31 ، حديث 13 .
2 ـ من لا يحضره الفقيه : 4 / 15 ، باب ذكر جمل من مناهی النبی ( ص ) ; بحار الانوار : 72 / 18 ، باب 33 ، حديث 8 .
إنّ العبدَ مِن عِبادِی لَيأتِينِی بِالحَسنةِ فأُدخِلُه الجَنّةَ . قال : يا ربِّ ! وَما تِلكَ الحَسنةُ ؟ قَال : يُفَرِّجُ عَنِ المُؤمِنِ كُربَتَه وَلَوْ بِتَمرَة . فَقال داودُ : حَقٌّ لِمَن عَرَفَك أن لاَ يَقْطَعَ رجاءَهُ مِنك(1) .
بنده ای از بندگانم يك نيكی به پيشگاه من می آورد ، پس من او را وارد بهشت می كنم . داود گفت : پروردگارا آن يك نيكی چيست ؟ خدا فرمود : گرفتاری و اندوهی را از مؤمنی گرچه به وسيله ی يك دانه خرمای خشك باشد برطرف نمايد . داود گفت : برای كسی كه تو را شناخته سزاوار است كه اميدش را از تو قطع نكند .
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
أربعَةٌ يَنظُرُ اللهُ عزّ وجلّ إليهم يومَ القِيامةِ : مَن أقَالَ نَادِماً ، أو أغاثَ لَهفَانَ ، أو أعتَقَ نَسَمَةً ، أو زَوَّجَ عَزَباً(2) .
چهار نفرند كه خدای عزّ و جلّ روز قيامت به آنان نظر رحمت می اندازد : كسی كه از پشيمانی گذشت كند ، يا اندوهگينی را ياری دهد ، يا انسانی را از بند بردگی آزاد نمايد ، يا وسيله ی ازدواج بی همسری را فراهم آورد .
اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود :
مِن كفّاراتِ الذُّنوبِ العِظَامِ اغاثَةُ المَلهُوفِ وَالتَّنفِيسُ عَنِ المَكروبِ(3) .
از كفاره های گناهان بزرگ ياری اندوهگين و برطرف كردن گرفتاری گرفتار است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 189 ، باب ادخال السرور علی المؤمنين ، حديث 5 ( با كمی اختلاف ) ; معانی الاخبار : 374 ، حديث 1 .
2 ـ خصال : 1 / 224 ، حديث 55 ; بحار الانوار : 72 / 19 ، باب 33 ، حديث 13 .
3 ـ نهج البلاغه : 752 ، حكمت 24 ; بحار الانوار : 72 / 21 ، باب 33 ، حديث 21 .
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
مَن نَفَّسَ عَن مُؤمِن كُربَةً نَفَّسَ اللهُ عَنْهُ كَرَبَ الآخِرَةِ ، وَخَرَجَ مِن قَبرِهِ وَهُو ثَلِجُ الفُؤادِ ، وَمَن أطعَمَهُ مِن جُوع أطعَمَهُ اللهُ مِن ثَمارِ الجَنَّةِ ومَن سَقَاهُ شَربَةً سَقَاهُ اللهُ مِنَ الرَّحيقِ المَخْتُومِ(1) .
كسی كه از مؤمنی يك گرفتاری برطرف كند ، خدا گرفتاری های آخرت او را برطرف می كند و از قبرش با دل خنك وارد آخرت می گردد ، وكسی كه مؤمنی را طعام دهد خدا او را از ميوه های بهشت می خوراند ، و كسی كه مؤمنی را با شربتی آب سيراب نمايد خدا او را از رحيق مختوم سيراب می كند .
نيكی به پدر و مادر
اين جانب در كتاب نظام خانواده در اسلام كه تاكنون كه سال 1382 است ، بيست و يك بار به چهار زبان فارسی ، اردو ، انگليسی و عربی چاپ شده است به تفصيل به حقوق پدر و مادر و احسان به آن بزرگواران اشاره كرده ام ، به اين خاطر در اين بخش به ذكر چند روايت اكتفا می كنم .
منصور بن حازم می گويد : به امام صادق (عليه السلام) گفتم : برترين عمل در ميان اعمال كدام است ؟ فرمود :
الصَّلاةُ لِوَقتِهَا وَبِرُّ الوَالِدَينِ وَالجِهادُ فِی سَبيلِ الله(2) .
نماز در وقت ويژه به خودش و نيكی به پدر و مادر و جهاد در راه خدا .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 199 ، باب تفريح الكرب المؤمن ، حديث 3 ; ثواب الاعمال : 149 ; بحار الانوار : 71 / 321 ، باب 20 ، حديث 87 .
2 ـ كافی : 2 / 158 ، باب البر بالوالدين ، حديث 4 ; بحار الانوار : 66 / 392 ، باب 38 ، حديث 71 .
ابراهيم بن شعيب می گويد : به حضرت صادق (عليه السلام) گفتم :
إنَّ أبی قَد كَبِرَ جِدّاً وَضَعُفَ فَنحنُ نَحمِلُهُ إذا أرادَ الحَاجَةَ فَقالَ : إنِ اسْتَطَعْتَ أن تَلِیَ ذَلك مِنهُ فَافعَل وَلَقِّمْهُ بِيَدِكَ فَإنَّهُ جُنَّةٌ لَك غَداً(1) .
پدرم جداً كهنسال شده و دچار ناتوانی گشته و هرگاه نيازی داشته باشد ما اهل خانه او را به دوش می كشيم ، حضرت فرمود : اگر بتوانی تنها خودت او را به دوش بكشی آن را انجام ده ، و هنگام غذا خوردن لقمه بر دهانش بگذار ; زيرا اين گونه خدمت برای فردای قيامت تو نگاهداری از بلاهاست .
جابر جعفی می گويد : شنيدم مردی به حضرت صادق (عليه السلام) عرضه می دارد : پدر و مادری دارم كه هر دو مخالف با شما و فرهنگ شما هستند ، حضرت فرمود :
بَرَّهُما كَمَا تَبَرُّ المُسلِمِينَ مِمَّن يَتَوَلاَّنَا(2) .
به آنان همان گونه كه به شيعيان ما نيكی می كنی نيكی كن .
امام صادق (عليه السلام) از پدرانش از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت فرموده :
النَظرُ إلی العالِم عِبادَةٌ ، وَالنظرُ إلی الإمامِ المُقسطِ عِبادَةٌ ، والنظرُ إلی الوَالِدَينِ بِرَأفَة وَرَحمة عِبادةٌ ، وَالنَّظر إلی الأخ تودّه فِی الله عزّ وجلّ عِبادةٌ(3) .
نظر به عالم ربانی عبادت است ، و نظر به رهبر عدالتورز عبادت است ، و نظر به رأفت و رحمت به پدر و مادر عبادت است ، و نظر به برادر دينی كه او را برای خدای عزّ و جلّ دوست داری عبادت است .
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 162 ، باب البر بالوالدين ، حديث 13 ; وسائل الشيعه : 21 / 505 ، باب 106 ، حديث 27707 .
2 ـ كافی : 2 / 162 ، باب البر بالوالدين ، حديث 14 ; بحار الانوار : 71 / 56 ، باب 2 ، حديث 14 .
3 ـ امالی طوسی : 454 ، المجلس السادس عشر ، حديث 1015 ; بحار الانوار : 71 / 73 ، باب 2 ، حديث 60 .
عُقُوقُ الوالدَينِ مِنَ الكَبائِرِ لاََنَّ اللهَ عَزَّ وجلَّ جَعَلَ العاقَّ عَصِيّاً شَقِيّاً(1) .
گناه عاق پدر و مادر شدن از گناهان كبيره است ، زيرا خدای عزّ و جلّ عاق را عاصی و بدبخت قرار داده است .
رعايت حقوق خدمتكار
رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) فرمود :
مَا زَالَ جَبرَئِيلُ يُوصِينِی بِالمَمَالِيكِ حَتّی ظَنَنْتُ أنَّه سَيَجْعَلُ لَهُم وَقْتاً إذا بَلَغُوا ذَلِكَ الوَقتَ أُعتِقُوا(2) .
پيوسته جبرئيل مرا به غلامان و كنيزان و خدمتكاران و زيردستان سفارش می كرد تا جايی كه گمان كردم برای آنان وقت معينی قرار می دهد كه چون آن وقت برسد آزاد می شوند .
ابوذر (رحمه الله) می گويد : از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) شنيدم كه می فرمود :
أطعِمُوهُم مِمّا تَأكُلُونَ وألبِسُوهُم مِمّا تَلبِسُون(3) .
به خدمتكاران و زيردستان از آنچه خود می خوريد بخورانيد و از آنچه خود می پوشيد بپوشانيد .
امام باقر (عليه السلام) فرمود :
أربعٌ مَن كُنَّ فِيهِ بَنَی اللهُ لَهُ بَيتاً فِی الجَنَّةِ : مَن آوَی اليَتِيمِ ، وَرَحِمَ الضَّعيفِ ، وَأشفَقَ عَلَی وَالِدَيهِ ، وَرَفَقَ بِمَملُوكِهِ(4) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ علل الشرايع : 2 / 479 ، حديث 2 ; بحار الانوار : 71 / 74 ، باب 2 ، حديث 66 .
2 ـ امالی صدوق : 427 ، المجلس السادس والستون ، حديث 1 ; بحار الانوار : 71 / 139 ، باب 4 ، حديث 1 .
3 ـ مشكاة الانوار : 178 ، الفصل الثانی و العشرون ; بحار الانوار : 71 / 140 ، باب 4 ، حديث 5 .
4 ـ ثواب الاعمال : 133 ; بحار الانوار : 71 / 140 ، باب 4 ، حديث 6 .
چهار خصلت است در هركس باشد خدا برای او خانه ای در بهشت بنا می كند : پناه دادن به يتيم ، و رحمت آوردن به ناتوان ، و مهربانی به پدر و مادر ، و مدارای با مملوك و خدمتكار .
ابوذر (رحمه الله) می گويد : از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) شنيدم كه می فرمود :
إخوَانُكُم جَعَلَهُمُ اللهُ تَحتَ أيديكُم ، فَمَن كَانَ أخُوهُ تَحتَ يَدهِ فَلْيُطْعِمْهُ مِمَّا يَأكُلُ ، وَلْيَكْسُهُ مِمّا يَلْبِسُ ، وَلاَ يُكَلِّفْهُ مَا يَغْلِبُهُ ، فإن كَلَّفَهُ ما يَغْلِبُهُ فَليَعنِهُ(1) .
غلامان و مماليك و خدمتكاران برادران دينی شما هستند كه خدا آنان را زيردست شما قرار داده است ، پس كسی كه برادر دينی اش زيردست اوست بايد از آنچه خود می خورد به او بخوراند و از آنچه خود می پوشد به او بپوشاند ، و او را به آنچه او را به زحمت می اندازد تكليف نكند و اگر تكليف كرد لازم است به او كمك دهد .
حكايتی شگفت از حضرت سجاد (عليه السلام)
ابوبصير از حضرت باقر (عليه السلام) روايت می كند كه آن حضرت فرمود : پدرم غلامی داشت كه او را دنبال كاری فرستاد و او نسبت به انجام آن كار تأخير كرد ، حضرت با تازيانه يك ضربه به او زد ، غلام گريست و گفت : خدا را ای علی بن الحسين (عليه السلام) ، مرا دنبال كاری می فرستی و سپس تازيانه ام می زنی ؟ ! امام باقر (عليه السلام)فرمود : پدرم گريست و به من گفت : به حرم رسول خدا برو و دو ركعت نماز بخوان ، آن گاه بگو : خدايا علی بن الحسين را از خطايش در قيامت بيامرز ، سپس به غلام فرمود : برو تو در راه خدا آزادی . ابوبصير می گويد به حضرت باقر (عليه السلام)گفتم : فدايت شوم ، آزادی كفاره ی يك ضربت تازيانه است ; ولی امام سكوت كرد(2) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مجموعه ورام : 1 / 57 ، باب العتاب ; بحار الانوار : 71 / 141 ، باب 4 ، حديث 11 .
2 ـ الزهد : 43 ، باب 7 ، حديث 116 ; بحار الانوار : 71 / 142 ، باب 4 ، حديث 12 .
علی و بازار پيراهن فروشان
اميرالمؤمنين(عليه السلام) به بازار پيراهن فروشان آمد و دو پيراهن يكی را به ارزش سه درهم و ديگری را به ارزش دو درهم خريد و فرمود : قنبر اين پيراهن سه درهمی را بگير و بپوش . او گفت : شما كه منبر می رويد و برای مردم سخنرانی می كنيد به اين پيراهن باارزش تر سزاوارتريد . فرمود : تو جوانی و دارای هيجان جوانی هستی ، من از پروردگارم حيا می كنم به تو برتری جويم ، از رسول خدا شنيدم كه می فرمود : خدمتكاران را از آنچه خود می پوشيد بپوشانيد و از آنچه خود می خوريد بخورانيد(1) .
نيازمندی های انسان در مسأله ی حسنات اخلاقی
راه يافتگان به عرصه گاه حسنات اخلاقی ، و آراستگان به زيبايی های معنوی ، و دارندگان خصلت های ارزشی ، و پاك دامنان از زشتی های نفسانی عقيده دارند هر انسانی برای رسيدن به فضايل انسانی و خصلت های ملكوتی ، و حالات ارزشمند باطنی به پنج حقيقت نيازمند است :
1 . معرفت و آگاهی به زيبايی های اخلاقی .
2 . دلبستگی و عشق ورزی به آنها .
3 . به كار گرفتن آن حسنات آسمانی و ملكات عرشی .
4 . تداوم بخشيدن نسبت به كارگيری و عمل به آنها .
5 . تبليغ هنرمندانه و دعوت همگان با زبانی پر از مهر و محبت به آن خصلت های الهی و انسانی .
به دست آوردن معرفت به آن موارد سعادت بخش كار مشكلی نيست و رفت و آمد چندانی نياز ندارد ، همه می توانند به كتاب هايی كه در اين زمينه بزرگان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بحار الانوار : 71 / 143 ، باب 4 ، حديث 19 .
دين و عالمان متعهد و دانشمندان دلسوز نوشته اند مراجعه كنند . نوشته های آنان تلفيقی از آيات و روايات و مباحث عقلی است و خوشبختانه برخی از آنها هم كه عربی است يا مطابق با متن عربی يا خلاصه ای از آن برای استفاده ی عموم ترجمه شده است .
مانند بزرگواری در اسلام ترجمه ی متن عربی كتاب اخلاق راغب اصفهانی ، و ترجمه ی حقايق فيض ، و اخلاق حسنهی فيض ، و معراج السعادة و نيز كتاب های مهمی كه در اين زمينه در نوع خود بی نظير است مانند جلد دوم اصول كافی ، تحف العقول ، مجموعه ی ورّام ، محجّة البيضاء ، ايمان و كفر ، بحار الانوار ، جامع السعادات و امثال اين كتاب ها ، كه انسان با دقت در متن آنها به حسنات اخلاقی معرفت و آگاهی پيدا می كند ، و هنگامی كه با چشم دل مطالعه كند چراغ عشق به آن واقعيات در خانه ی دل او روشن می شود و به انسان برای آراسته شدن به آن موارد و به كار گرفتن آن ارزش ها حركت می دهد ، و آن چنان آن حسنات در مقام عمل به ذائقه ی جان او شيرين می نمايد كه عاشقانه تحت هر شرايطی به تداوم بخشيدن به عمل به آنها تن می دهد ، و برای اين كه ديگران هم از اين بوستان هميشه بهار محروم نمانند ، به تبليغ آن و دعوت مردم به آراسته شدن به آنها عاشقانه قدم به ميدان می نهد و از دل و جان برای تحقق آنها در وجود مردم مايه می گذارد .
مردم بايد بدانند كه به كار گرفتن حسنات اخلاقی از اعظم عبادات و افضل قربات است ، عبادتی كه نياز به زحمت غسل و وضو و روی به قبله كردن ندارد .
پاداش حسن خلق
در روايتی درباره ی پاداش اين عبادت عظيم ولی بی زحمت می خوانيم كه امام صادق (عليه السلام) فرموده :
إنّ اللهَ تَبارَكَ وَتَعالَی لَيُعْطِی العَبْدَ مِن الثَّوابِ عَلَی حُسْنِ الخُلُقِ كَما يُعْطِی
المُجاهِدَ فِی سَبيلِ اللهِ يَغدُو عَلَيهِ وَيَرُوحُ(1) .
خدای تبارك و تعالی يقيناً بنده ی خود را بر حسن خلق پاداشی چون پاداش رزمنده ای كه شبانه روز در راه خدا می رزميده عطا می كند .
انسان وقتی همه ی مردم را ـ از زن و فرزند گرفته تا غريبه ترين غريبه ها ـ بنده ی خدا ببيند و خود را نيز در همان جايگاه مشاهده كند و اين حقيقت را هم به خود بقبولاند كه همه از او بهترند ، جايی برای به كارگيری زشتی های اخلاق نسبت به بندگان خدا نمی ماند ، بلكه كوشش انسان در اين نقطه متمركز می شود كه با همگان در سايه ی پرمايه ی حسنات اخلاقی رفتار كند و حتی بدی های اخلاقی آنان را با زيبايی های اخلاقی پاسخ دهد ، چنان كه خدای مهربان در قرآن مجيد از پيامبرش ، تلافی بدی ها را با خوبی ها خواسته ، و اين واقعيت در حقيقت اوج اخلاق و قلّه ی معنوی خصلت های مثبت است .
( وَلاَ تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلاَ الْسَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ * وَمَا يُلَقَّاهَا إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِيم )(2) .
و نيكی با بدی يكسان است . ] بدی را [ به آنچه خود بهتر است دفع كن ; آن گاه كسی كه ميان تو و ميان او دشمنی است ، گويی دوستی يكدل می گردد . و اين ] خصلت [ را جز كسانی كه شكيبا بوده اند نمی يابند و آن را جز صاحب بهره ای بزرگ ، نخواهد يافت .
آيه ای است كم نظير ، همراه با عالی ترين مسائل معنوی و ارزشی ، در بخش اوّل آيه اعلام می كند كه هرگز حسنه و نيكی و زشتی و بدی اخلاقی يكسان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافی : 2 / 101 ، باب حسن الخلق ، حديث 12 ; بحار الانوار : 68 / 377 ، باب 92 ، حديث 10 .
2 ـ فصلت ( 41 ) : 34 ـ 35 .
و برابر نيست ، حسنه ی اخلاقی راهی به سوی قرب و رضای خداست ، و زشتی اخلاقی راهی به سوی سخط و خشم حق و آتش دوزخ است ، حسنه ی اخلاقی مايه ی ارزش انسان و امنيت و آرامش و دل خوشی فرد و خانواده و جامعه ، و زشتی اخلاقی مايه ی پستی و ناامنی و اضطراب فرد و خانواده و جامعه است .
در بخش دوم آيه ، فرمان حكيمانه می دهد ، زشتی اخلاقی ديگران را به خود با روش اخلاقی بهتر و حالتی كه نيكوتر است دفع كن كه ناگهان ميان تو و كسی دشمنی است گويا ياری و دوستی نزديك و خودمانی است .
در بخش سوم آيه ، می گويد اين حسنه ی اخلاقی بهتر و برتر را كه مقابله ی بدی با روشنی كه روش بهتر است نمی پذيرند مگر كسانی كه وجودشان را از انتقام گرفتن منع می كنند ، و بر مرز حقايق اخلاقی ثبات و پايداری می نمايند .
در بخش پايانی آيه ، می فرمايد اين روش را نمی پذيرند مگر آنان كه از خير و كمال و كرامت و بزرگواری نصيب عظيم دارند .
پاداش صبر و بردباری
آری ، صبر نمودن و پايداری نشان دادن و ثبات قدم داشتن در امر معنوی ، و در برابر تلخی ها و برخوردهای نامناسب ديگران برای استوار شدن حقايق اخلاقی در عمق نفس عبادتی بسيار مهم و دارای پاداشی باارزش است .
امام باقر (عليه السلام) از پدرانش از رسول خدا (صلی الله عليه وآله وسلم) روايت می كند :
إذا كانَ يَومَ القيامَة جَمَعَ الله عزّ وجلّ الخلائِقَ فِی صَعيد وَاحد ، ونادی مُناد مِن عند اللهِ يَسمَعُ آخرُهم كما يَسمَعُ أوّلُهم يقولُ : أين أهلُ الصبرِ ؟ قَالَ : فيقومُ عُنُقٌ مِن النّاسِ مُستَقبِلُهم زُمرةٌ مِن المَلائِكةِ فيقولونَ لَهُم : ما كانَ صبرُكُم هَذا الَّذی صَبَرتُم؟ فيقولون : صَبَرنا أنفُسنا علی طاعةِ الله وصَبَرناها عَن مَعصِيةِ الله . قال: فَيُنادی مُناد مِن عِندَ الله : صَدَقَ عِبادِی خَلَوْا سبيلَهُم لِيدخُلوا الجنّةَ بِغَيرِ
حساب(1).
هنگامی كه روز قيامت شود خدا همه را در يك سرزمين جمع می كند و از جانب خدا ندا دهنده ای ندا می دهد كه اولين و آخرين آن ندا را می شنوند می گويد : اهل صبر و شكيبايی كجايند ؟ پس گروهی از مردم از جای برمی خيزند و دسته ای از فرشتگان از آنان استقبال می كنند و به آنان می گويند : صبر شما چه بود ؟ می گويند : ما وجودمان را بر طاعت خدا نگاه داشتيم و نسبت به معصيتش حبس نموديم . پس ندا دهنده ای از سوی خدا ندا می دهد : بندگانم راست می گويند ، راه را به روی آنان باز كنيد تا بدون حساب وارد بهشت شوند .
پيوند ميان خالق و مخلوق
اميرالمؤمنين(عليه السلام) می فرمايد : خدا حسنات اخلاقی را پيوند بين خود و بندگانش به شمار آورده و در اين زمينه روايت بسيار مهمی از حضرت نقل شده ، كه نمونه ی آن در كتاب های روايی بسيار كم است :
أنّه قَالَ لِوَلَدِهِ إنّ اللهَ عَزَّ وَجلَّ جَعَلَ مَحاسِنَ الأخلاَقِ وُصلَةً بَينَهُ وَبَيْنَ عِبَادِهِ فيجب أحَدَكُم أن يتمسَكَ بِخُلُق مُتَّصل باللهِ(2) .
به فرزندانش فرمود : بی ترديد خدای عزّ و جلّ زيبايی های اخلاق را پيوند ميان خود و بندگانش قرار داده ، پس به هر يك از شما واجب است متمسك به اخلاق متصل به خدا شود .
امام صادق (عليه السلام) در رابطه با زيبايی های اخلاقی می فرمايد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امالی طوسی : 102 ، المجلس الرابع ، حديث 158 ; بحار الانوار : 71 / 392 ، باب 28 ، حديث 14 .
2 ـ نزهة الناظر : 52 ، حديث 27 ; مستدرك الوسائل : 11 / 192 ، باب 6 ، حديث 12719 .
اخلاق نيكو و خصلت های زيبا جمال در دنيا و نگاه دارنده ی انسان از عذاب در آخرت است ، كمال دين به آن است ، و مايه ی تقرب به سوی خداست ، و حسنات اخلاقی در همه ی انبيا و اوليا و اوصيا موجود بوده است . . . و آنچه در حقيقت زيبايی های اخلاقی است جز خدا كسی نمی داند ، پيامبر فرمود : حاتم روزگار ما حسن خلق و صفات حسنه است و حسن خلق لطيف ترين حقيقت در دين و سنگين ترين مايه در ميزان است(1) .
دارنده ی حسنات اخلاقی عاشقانه آن را هزينه می كند
حسنات اخلاقی هنگامی كه در انسان جلوه می كند چون كريم گشاده دستی هر لحظه می خواهد خيرش را به ديگران برساند ، صاحب حسنات اخلاقی در هزينه كردن اين مايه های ملكوتی نسبت به ديگران حتی حيوانات سر از پا نمی شناسد و زمان و مكان برايش مطرح نيست .
زينب كبری (عليها السلام) قهرمان كربلا و مثل اعلای ايمان و عمل ، داستان عجيبی را از همسرش عبدالله بن جعفر به اين مضمون نقل می كند كه عبدالله گفت : من از سفری باز می گشتم در حال خستگی به نزديك قريه ای رسيدم ، باغی سرسبز و خرّم در بيرون آن قريه بود ، پيش خود گفتم بروم از صاحب باغ اجازه بگيرم تا اندك زمانی از خستگی راه بياسايم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ قال الصادق (عليه السلام) : الخلق الحسن جمال في الدنيا ، ونزهة في الآخرة ، وبه كمال الدين ، والقربة إلی الله عزّ وجل ، ولا يكون حسن الخلق إلا في كل ولي ، وصفي ; لأن الله تعالی أبی أن يترك ألطافه بحسن الخلق ، إلا في مطايا نوره الأعلی ، وجماله الأزكی ; لأنها خصلة يخص بها الأعرفين به ، ولا يعلم ما في حقيقة حسن الخلق إلا الله عز وجل ، قال رسول الله (صلی الله عليه وآله وسلم) : خاتم زماننا إلی حسن الخلق ، والخلق الحسن ألطف شيء في الدين ، وأثقل شيء في الميزان ، وسوء الخلق يفسد العمل ، كما يفسد الخل العسل ، وإن ارتقی في الدرجات فمصيره إلی الهوان ، قال رسول الله (صلی الله عليه وآله وسلم) : حسن الخلق شجرة في الجنة ، وصاحبه متعلق بغصنها ، يجذبه إليها ، وسوء الخلق شجرة في النار ، وصاحبه متعلق بغصنها ، يجذبه إليها .
مستدرك الوسائل : 8 / 449 ، باب 87 ، حديث 9967 ; بحار الانوار : 68 / 393 ، باب 92 ، حديث 61 .
كنار در ايستادم و سلام كردم ، غلام سياه نزديك من آمد و با محبت مرا به درون باغ دعوت كرد ، من بدون اين كه خود را معرفی كنم وارد باغ شدم . او گفت : من مالك باغ نيستم ، مالك باغ در قريه است ولی اين اجازه را دارم كه عزيزی چون شما را بپذيرم . ميان باغ رفتم و نقطه ای را برای استراحت در نظر گرفتم ، نزديك ظهر بود ، غلام سفره ی نانش را باز كرد ، تا خواست بسم الله بگويد و لقمه ی اوّل را از سفره بردارد ، سگی وارد باغ شد ، از خوردن باز ايستاد ، در چهره ی سگ دقت كرد ، او را گرسنه يافت ، يك قرص نان نزد سگ گذاشت و سگ هم با حرص هرچه تمام تر خورد ، قرص دوم و سوم را هم به سگ داد ، وقتی خيالش از سير شدن سگ آسوده شد ، سفره ی خالی را جمع كرد و در گوشه ای گذاشت .
به او گفتم : خود غذا نمی خوری ؟ گفت : ندارم ، جيره ام در روز همين سه قرص نان است . گفتم : چرا همه ی آن را به اين سگ دادی ؟ گفت : قريه ی ما سگ ندارد ، اين سگ از جای ديگر به اين باغ آمد و معلوم بود خيلی گرسنه است و من تحمل گرسنگی اين مهمان ناخوانده ی زبان بسته را نداشتم . گفتم : پس با گرسنگی خود چه می كنی ؟ گفت : با صبر و حوصله روز را به شب می آورم !
عبدالله گفت : من از كرامت و اخلاق و مهرورزی و برخوردش با سگی كه از جای ديگر آمده بود شگفت زده شدم ، پس از استراحت به قريه رفتم و سراغ صاحب باغ را گرفتم . وقتی او را يافتم خود را معرفی كردم كه من عبدالله بن جعفر داماد اميرالمؤمنين (عليه السلام) هستم . گفت : فدای قدمت ، و به من اصرار ورزيد كه به خانه اش بروم . گفتم : مسافرم و برای رفتن عجله دارم ، آمده ام باغ تو را بخرم . گفت : شما كه زندگی و كارت در مدينه است ، اين باغ را برای چه می خواهی ؟ جريان را به او گفتم و پس از اصرار زياد باغ را خريدم . گفتم : غلام را هم به من بفروش . غلام را هم فروخت . به باغ برگشتم و به غلام گفتم : تو را
و باغ را از مالكت خريدم و تو را در راه خدا آزاد كردم و باغ را نيز به تو بخشيدم !
آری ، به قول قرآن اگر خوبی كنيد به خود خوبی كرده ايد .
( اِنْ أَحْسَنْتُم أَحْسَنْتُم لاَِنْفُسِكُم )(1) .
اگر نيكی كنيد به خود نيكی كرده ايد .
و به قول اميرالمؤمنين(عليه السلام) حسنات اخلاقی پيوندی ميان خدا و بندگان اوست .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اسراء ( 17 ) : 7 .