وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي التَّذَلُّلِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
از دعاهاى آن حضرت است در اظهار خوارى و فروتنى در برابر خداوند
﴿1﴾
رَبِّ أَفْحَمَتْنِي ذُنُوبِي ، وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِي ، فَلَا حُجَّةَ لِي ، فَأَنَا الْأَسِيرُ بِبَلِيَّتِي ، الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِي ، الْمُتَرَدِّدُ فِي خَطِيئَتِي ، الْمُتَحَيِّرُ عَنْ قَصْدِي ، الْمُنْقَطَعُ بِي .
(1) پروردگارا، گناهانم دهانم دوخته، و سخنم بند آمده، پس من هيچ حجتى ندارم، از اين رو اسير گرفتارى خويش، در گرو عمل خود، سرگردان در گناه خود، متحير در راه و مقصد خود، و وامانده از ادامه مسيرم.
﴿2﴾
قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِي مَوْقِفَ الْأَذِلَّاءِ الْمُذْنِبِينَ ، مَوْقِفَ الْأَشْقِيَاءِ الْمُتَجَرِّينَ عَلَيْكَ ، الْمُسْتَخِفِّينَ بِوَعْدِكَ
(2) خود را در جايگاه فرومايگان گنهكار، جايگاه تيره بختان گستاخ بر تو، و سبك شمارندگان وعده تو قرار دادهام.
﴿3﴾
سُبْحَانَكَ أَيَّ جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَيْكَ؟! وَ أَيَّ تَغْرِيرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِي؟!
(3) پاك خدايا! چه جرأتى بود كه بر تو پيدا كردم؟! و چه فريبى بود كه خود را بدان فريفتم؟!
﴿4﴾
مَوْلَايَ ارْحَمْ كَبْوَتِي لِحُرِّ وَجْهِي وَ زَلَّةَ قَدَمِي ، وَ عُدْ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِي وَ بِإِحْسَانِكَ عَلَى إِسَاءَتِي ، فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِي ، الْمُعْتَرِفُ بِخَطِيئَتِي ، وَ هَذِهِ يَدِي وَ نَاصِيَتِي ، أَسْتَكِينُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِي ، ارْحَمْ شَيْبَتِي ، وَ نَفَادَ أَيَّامِي ، وَ اقْتِرَابَ أَجَلِي وَ ضَعْفِي وَ مَسْكَنَتِي وَ قِلَّةَ حِيلَتِي .
(4) مولاى من! بر به رو در افتادنم و لغزش قدمم رحم كن، و نادانيم را با بردبارى خود، و بدكرداريم را با احسان خويش تلافى كن، كه من به گناهم اقرار دارم و به خطاى خود معترفم، و اينك اين دستم و اين زمام اختيارم! خود را براى قصاص تسليم تو مىكنم، اما به موى سپيد و تمام شدن روزهاى عمر و نزديك شدن اجل و به ناتوانى و مستمندى و بيچارگىام رحم كن.
﴿5﴾
مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْيَا أَثَرِي ، وَ امَّحَى مِنَ الَْمخْلُوقِينَ ذِكْرِي ، وَ كُنْتُ مِنَ الْمَنْسِيِّينَ كَمَنْ قَدْ نُسِيَ
(5) مولاى من! و به من رحم كن آن گاه كه اثرم از دنيا قطع شود، و يادم از خاطر آفريدگان محو گردد، و من هم مانند كسانى كه فراموش شدند از فراموش شدگان گردم.
﴿6﴾
مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي عِنْدَ تَغَيُّرِ صُورَتِي وَ حَالِي إِذَا بَلِيَ جِسْمِي ، وَ تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِي ، وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصَالِي ، يَا غَفْلَتِي عَمَّا يُرَادُ بِي .
(6) مولاى من! و به من رحم كن به وقت تغيير صورت و حالم آن گاه كه جسمم مىپوسد، و اعضايم متلاشى مىشود، و بندهاى بدنم از هم مىگسلد. اى داد از غفلت من از سرنوشتى كه در پيش دارم!
﴿7﴾
مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي فِي حَشْرِي وَ نَشْرِي ، وَ اجْعَلْ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مَعَ أَوْلِيَائِكَ مَوْقِفِي ، وَ فِي أَحِبَّائِكَ مَصْدَرِي ، وَ فِي جِوَارِكَ مَسْكَنِي ، يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ .
(7) مولاى من! و به من رحم كن در وقت بيرون آمدن از گور و هنگام حشرم در قيامت، و جايگاه مرا در آن روز در كنار اولياى خود، و بيرون شدنم را (از گور) به ميان دوستانت، و مسكنم را در جوار خودت قرار ده، اى پروردگار جهانيان.