فارسی
پنجشنبه 06 دى 1403 - الخميس 23 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای 53 ( دعا در اظهار ذلّت به پیشگاه خداوند ) ترجمه محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری


مطلب قبلی دعای 52
دعای 54 مطلب بعدی


نحوه نمایش

دانلود
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي التَّذَلُّلِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
در اظهار ذلت به درگاه الهى
﴿1 رَبِّ أَفْحَمَتْنِي ذُنُوبِي ، وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِي ، فَلَا حُجَّةَ لِي ، فَأَنَا الْأَسِيرُ بِبَلِيَّتِي ، الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِي ، الْمُتَرَدِّدُ فِي خَطِيئَتِي ، الْمُتَحَيِّرُ عَنْ قَصْدِي ، الْمُنْقَطَعُ بِي .
(1) الهى اين گناه بى‌شمارم به من چيره شده در روزگارم ز عرض مسئلت بسته زبانم دگر عذرى ندارم بر دهانم كه تا او را بيارم من بهانه به درگاه تو رويم بر اعانه پشيمانم كنون از كرده‌ى خويش به پوزش از تو و زين توبه‌ى خويش من اين موجود غم بيچاره و زار اسير اين بليياتم گرفتار كه از بهر گناه خود گروگان معاصى منجلابش گشته غلطان و ناراحت به آينده ز خاطر ز مقصد باز ماندم هست ظاهر
﴿2 قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِي مَوْقِفَ الْأَذِلَّاءِ الْمُذْنِبِينَ ، مَوْقِفَ الْأَشْقِيَاءِ الْمُتَجَرِّينَ عَلَيْكَ ، الْمُسْتَخِفِّينَ بِوَعْدِكَ
(2) و اكنون خويشتن را در مقامى كه همچون بندگان پست و خامى گناهى كرده و زان شرمسارند به درگاه الهى رو ندارند در اينجا ايستادم اندر اين وقت كه جاى مردمى باشد سيه‌بخت ز بدبختى خود بر گفته‌هايت به ناچيزى شمارد وعده‌هايت ز فرمان خداوند زمانه بر آن سرباز زد نابخردانه‌
﴿3 سُبْحَانَكَ أَيَّ جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَيْكَ؟! وَ أَيَّ تَغْرِيرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِي؟!
(3) خداوندا چه جرائت دارد آدم كه قولت را سبك بگرفته و كم چگونه من خودم دادم فريبى فريب خويش در آن شك و ريبى كه بر فرمان تو سر را به تسليم نياورده كه بر تو كرده تكريم‌
﴿4 مَوْلَايَ ارْحَمْ كَبْوَتِي لِحُرِّ وَجْهِي وَ زَلَّةَ قَدَمِي ، وَ عُدْ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِي وَ بِإِحْسَانِكَ عَلَى إِسَاءَتِي ، فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِي ، الْمُعْتَرِفُ بِخَطِيئَتِي ، وَ هَذِهِ يَدِي وَ نَاصِيَتِي ، أَسْتَكِينُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِي ، ارْحَمْ شَيْبَتِي ، وَ نَفَادَ أَيَّامِي ، وَ اقْتِرَابَ أَجَلِي وَ ضَعْفِي وَ مَسْكَنَتِي وَ قِلَّةَ حِيلَتِي .
(4) خداوندا نگر اين حال زارم ترحم كن مفرمايى تو خوارم ز پا لغزيده‌ام بر خاك ذلت فرو افتاده‌ام اندر مذلت ترحم كن ز جهل من به علمت ز بخشايش گذشتى كن ز حلمت گناهان مرا ناديده انگار ز احسانت بركت در نكوكار منم آن بنده‌ى عاصى تو بنگر ز ناشايست كار من تو بگذر گناهان زين خطايم دارم اقرار دو دستانم كه بد كرد است در كار و پيشانى كه بر آن لكه خورده به درگاه تو با چشمان مرده ز هر چه تو روا دارى برايم مرا از اين اسارت كن رهايم به در آور مرا زين آرزوها و از اميال من بر آن تقاضا شده مويم سفيد و روسياهى جوانيم گذشته در تباهى سرآمد عمر و مرگم روبه‌رويم بر اين موى سفيد و تيره رويم به من كن رحم اى پروردگارم كه موجود ضعيف و خوار زارم كه راه چاره بر من بسته هر سو ز بخشايش به درگاه توام رو و بينى بينوا درماندگيم عطا كن بر سعادت زندگيم‌
﴿5 مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْيَا أَثَرِي ، وَ امَّحَى مِنَ الَْمخْلُوقِينَ ذِكْرِي ، وَ كُنْتُ مِنَ الْمَنْسِيِّينَ كَمَنْ قَدْ نُسِيَ
(5) تو مولا و تو ارحم راحمينى خداوند توانا و كريمى در آن لحظه كه آثار وجودم ز هستى گشت ساقط تار و پودم حياتم سايه‌ى آن محو و نابود به دنيا زندگى را گفت بدرود چه آنان مردگان از اين جهان دور نه قبرستان به يادش هست نه گور مرا هم مردم دنيا فراموش چه آنان مردگان در قبر خاموش ترحم كن به من زين ناله‌هايم كريمى تو رحيمى اى خدايم‌
﴿6 مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي عِنْدَ تَغَيُّرِ صُورَتِي وَ حَالِي إِذَا بَلِيَ جِسْمِي ، وَ تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِي ، وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصَالِي ، يَا غَفْلَتِي عَمَّا يُرَادُ بِي .
(6) در آن هنگام رنگ شادمانى ز سيمايم كند پرواز آنى وجودم از نشاط اين حياتم به زردى مى‌گرايد در مماتم به صورت پيكرى افسرده غمناك كفن بر تن نهندم داخل خاك به من كن رحم اى پروردگارم ز خاك تيره و آن روزگارم كه مفصل استخوان هر چيزهايى شود او نرم همچون توتيايى‌
﴿7 مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي فِي حَشْرِي وَ نَشْرِي ، وَ اجْعَلْ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مَعَ أَوْلِيَائِكَ مَوْقِفِي ، وَ فِي أَحِبَّائِكَ مَصْدَرِي ، وَ فِي جِوَارِكَ مَسْكَنِي ، يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ .
(7) به من كن رحم اى پروردگارم ز رستاخيز و در آن روزگارم كه سر بردارم از اين خاك در گور به محشر پا نهم با قلب پرشور به من تو رحم كن اى خالق نور و با آن اوليائت دار محشور صف آن بندگان پرهيزگاران كه با صدق و صميميت ز ايمان به تو كرده عبادت از دل و جان جوارشان مرا جاده ز احسان

برچسب:

دعای پنجاه و سوم صحیفه سجادیه

-

دعای پنجاه و سه صحیفه سجادیه

-

دعای 53 صحیفه سجادیه

-

دعای ۵۳ صحیفه سجادیه

-

پنجاه و سومین دعای صحیفه سجادیه

-

شرح صحیفه سجادیه

-

ترجمه صحیفه سجادیه

-

انتخاب ترجمه:
- استاد حسین انصاریان - سید كاظم ارفع - حسین استاد ولی - سید رضا آل ياسین - محیی الدين مهدی الهی قمشه ای - عبدالمحمد آيتی - صدرالدین بلاغی - تقدسی نيا - حسن ثقفی تهرانی - محمد مهدی جلالی - سید علیرضا جعفری - محمد تقی خلجی - لطیف راشدی - باقر رجبی نژاد - محمد رسولی - محمد مهدی رضايی - محمد حسین سلطانی لرگانی کجوری - داریوش شاهین - ابوالحسن شعرانی - غلامعلی صفايی - محمود صلواتی - عباس عزيزی - حسین عماد زاده اصفهانی - محسن غرویان - عبدالجواد ابراهیمی - جواد فاضل - محمد مهدی فولادوند - علی نقی فيض الاسلام اصفهانی - فیض الاسلام (تصحیح جامعه مدرسین) - جواد قيومی اصفهانی - اسدالله مبشری - محمد علی مجاهدی - محسن محمود زاده - عبدالحسین موحدی
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^