لطفا منتظر باشید

خواب دیدن امیر الموءمنین در جنگ صفین

امیر المومنین آماده رفتن به جنگ صفّین بود، یک جا روى اسب خوابش بُرد، یک مرتبه از خواب پرید و گفت: «اِنَّا للّه‏ِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُونَ »15 کسى که در کنار حضرت بود، گفت: آقا جان این آیه در این جا تناسب داشت؟ فرمود : بله، این جا که رسیدم خوابم برد، خواب دیدم کنار دریاى خونى هستم، صدایى از میان این دریاى خون مى‏آید که: «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنى»16. برادران جبهه، سنگرنشینانى که جواب دادید، عزیزانى که مى‏خواهید جواب بدهید، من مسئول شدم این کسى را که یارى مى‏طلبد، یارى کنم. در این موج خون اسب دواندم و به صاحب صدا رسیدم، دیدم حسین خودم است که در خون مى‏غلتد و مى‏گوید : «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنى» سلمان نقل کرده آن گاه خودِ امیر المومنین به همان جایى که ابى عبداللّه‏ از اسب افتاد، با دستش اشاره کرد. اهل تسنّن و رجال شیعه نقل کرده‏اند که امیر المومنین فرمود: نمى‏توانم بگویم این جا محلّ افتادن مسلمان‏هاست، نمى‏توان گفت محلّ افتادن متدیّن‏هاست، نمى‏توان گفت محلّ افتادن مومنان است، باید بگویم: «هذا مَصارِعُ عُشّاقٍ»17 این جا جاى کشته شدن عاشقان است :             ملت عشق از همه دینها جداست                  عاشقان را ملت و مذهب خداست18
 
«افضَلُ النّاسِ مَن عَشَقَ العِبادَهَ فَعانَقَها بِنَفْسِهِ»19 ؛ بهترین مردم کسى است که عاشق عبادت خداست و عبادت را بغل بگیرد ؛ یعنى وقتى وارد نماز مى‏شود، با خود بگوید: چه لذتى دارد. وقتى روزه مى‏گیرد، با خود بگوید چه قدر خوشحال هستم. وقتى وارد میدان جهاد مى‏شود، بگوید چه قدر خوشحال هستم: «افضَلُ النّاس مَن عَشَقَ العِبادهَ فَعانَقَها بِنَفْسِهِ وباشَرَها بِجَسَدِهِ»20 بدنش را در عبادت بیندازد، هر چه مى‏خواهد بشود: «تَفَرَّغَ لَها» قلبش را فقط براى عبادت قرار بدهد: «فَهُوَ لا یُبالى عَلى ما اصبَحَ مِنَ الدُّنیا عَلى عُسْرٍ او یُسْرٍ»21 ؛ پیغمبر مى‏فرماید: چنین انسانى برایش مهم نیست که زندگى‏اش چگونه مى‏گذرد؟ دارد یا ندارد، فرقى نمى‏کند، این چند کلمه نشان دهنده خط کلى هدایت است.

نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه