فارسی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1403 - الاثنين 11 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ولايت ، شاهراه هدايت

از زمان پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله راه هدايت تا روز قيامت منحصر به تمسك به قرآن و ائمه طاهرين عليهم السلام است ؛ ائمه عليهم السلام مترجمان قرآن و مفسران وحى و حافظ شريعت الهى هستند ، اگر كسى از اين دو ثقل الهى جدا زندگى كند ، يا بگويد ، كتاب خدا ما را كافى است و احتياجى به على عليه السلامو يازده فرزندش نيست ، به حكم صريح قرآن و گفتار پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در حديث ثقلين كه تمام كتب روايى سنى و شيعه نقل كرده اند بدون ترديد گمراه و در راه ضلالت است : إِنّى تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتابَ اللّهِ وَعِتْرَتى أَهْلَ بَيْتى وإنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا مِنْ بَعْدى أَبَدا ؛ من دو شى ء گران پس از خودم در ميان شما گذاردم : قرآن و عترت ، اين دو هرگز از هم جدايى ندارند تا كنار حوض به من برسند ، اگر به اين دو واقعيت تمسك جوييد ، حكومت قرآن و اهل بيتم را بپذيريد و هماهنگ با آن دو زندگى خود را ترسيم كنيد تاروز قيامت روى ضلالت وگمراهى نخواهيد ديد. آنان كه پس از رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، دست از واليان واقعى امر يعنى امامان معصوم عليهم السلامبرداشتند و به گفته خودشان گفتند : كتاب خدا ما را بس است ، هم گمراه شدند و هم تا امروز ميليون ها مرد و زن را گمراه كردند .
داستان كشته شدن مالك بن نويره و افراد عشيره او و هم بستر شدن خالد بن وليد و يارانش كه از مأموران و كارگزاران حكومت ابوبكر بودند با زنانى كه شبانه شوهرانشان به دستور خالد به قتل رسيده بودند ، گمراهى نبود ؟! و چون اين جانيان خطرناك به مدينه برگشتند ، براى اين كه حكومت به قدرت آنان براى ادامه حياتش محتاج بود همه آنان را در مقابل آن طغيان وحشتناك بخشيد ، آيا اين بخشش ناشى از ضلالت و گمراهى نبود ؟!
پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بستن در خانه خزانه علم الهى ، وصى بر حق پيامبر صلى الله عليه و آله و مصداق واقعى اولو الامر در قرآن يعنى اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام عين گمراهى نبود ؟ با زور و قلدرى و قدرت ، مردم را از على جدا كردن و همه را جز عده اى قليل به راه ديگر كشاندن گمراهى نبود ؟
از آن زمان تاكنون ظلم هايى كه بر اثر نبودن حكومت عدل بر ميليون ها مرد و زن مسلمان رفته عين گمراهى و گمراهى آور سردمداران حكومت هاى غاصب نيست ؟
شما تاريخ را مطالعه كنيد ، تاريخ ظلم هاى حكومت هاى پس از پيامبر صلى الله عليه و آله را تاكنون و ببينيد از دست آن حكومت ها بر سر شيعه چه رفته و بر سر مسلمانان چه آمده ؟ مسائلى كه جن و انس از شمارش آن عاجزند و سپس قضاوت كنيد كه آيا آن حكومت ها گمراه و گمراه كننده نبودند ؟!
امروزه حكومت هاى ممالك عربى كه با بى حيايى كامل ، حافظ منافع آمريكا و فرانسه و انگليس ـ اين گرگان خونخوار ـ هستند و از طرفى مهم ترين حافظان اسرائيل غاصب در منطقه خاورميانه مى باشند ، با مسلمانان و اموال و نواميس و اعراض آنان چه مى كنند !؟ آيا اينها گمراهى نيست ؟
اين حكومت ها دنباله حكومت عثمانى و حكومت عثمانى دنباله حكومت هاى قبل از خود و آن حكومت ها دنباله حكومت بنى عباس و حكومت بنى عباس دنباله حكومت بنى اميه و حكومت بنى اميه دنباله حكومت سقيفه هستند و كل اين حكومت ها جداى از قرآن و اهل بيت عليهم السلام حكومت راندند و نتيجه حكومتشان انواع بلاها و ظلم هايى بود كه بر سر مسلمانان آمد و حساب آن بلاها و مظالم را فقط خدا مى داند و بس !!
 *
چون خلافت رشته از قرآن گسيخت
حريت را زهر اندر كام ريخت
بيهوده نبود كه در روايات زيادى كه كتب اهل سنت و شيعه نقل كرده اند ، پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمود : هركس تمام روزهاى عمرش را روزه بگيرد و شب هاى عمرش را به قيام به عبادت صبح كند و اين اعمال را بين ركن و مقام به جاى آورد ، ولى بدون قبول ولايت و رهبرى على باشد ، باطل است و از اهل ايمان نمى باشد . كتاب با عظمت «الكافى» در باب حجت ، حديث بسيار مهمى را از قول زراره ـ آن مرد عادل و عالم و حافظ و امين و ثقه ـ در اين باب نقل مى كند كه :
زراره مى گويد : حضرت ابى جعفر امام محمد باقر عليه السلام فرمود : اسلام بر پنج پايه بنا شده : نماز ، زكات ، روزه ، حج ، رهبرى ؛ زراره مى گويد : به حضرت گفتم كدام يك از اين پنج مسئله برتر و بالاتر است ؟ حضرت فرمود : رهبرى ؛ زيرا راه رسيدن به حقيقت آن چهار رهبرى است ، رهبر است كه قدرت هدايت مردم را به نماز و روزه و زكات و حج واقعى دارد .
عرضه داشتم : پس از رهبرى ؟ فرمود : نماز كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آلهفرمود : نماز عمود دين است ؛ گفتم : پس از نماز ؟ فرمود : زكات ؛ زيرا در همه جا زكات با نماز ذكر شده و رسول اللّه صلى الله عليه و آله فرمود : زكات ، پاك كننده گناهان است ؛ گفتم : پس از زكات ؟ فرمود : حج ، چنانچه در آيه شريفه وجوبش بر مردم ثابت شده تا جايى كه حضرت فرمودند : بلندى اسلام و عظمت دين و كليد تمام مسائل الهى و دروازه تمام حقايق و خشنودى حضرت حق در پيروى از امام معصوم است ، امامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به دستور خدا معرفى كرده و در هيچ زمينه اى خطا و اشتباه در او راه ندارد ، امامى كه پيروى از او دنباله معرفت خداست ، خدايى كه در قرآن مجيد فرموده :
مَن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً .
هر كه از پيامبر اطاعت كند ، در حقيقت از خدا اطاعت كرده و هر كه روى برتابد [ حسابش با ماست . ] ما تو را بر آنان نگهبان [ اعمالشان كه به طور اجبار از فسق و فجور حفظشان كنى ]نفرستاديم .
آيا رسول الهى صلى الله عليه و آله در مدت بيست و سه سالى كه در بين مردم بود ، از مردم نخواست كه پس از من به على مراجعه كنيد ؟
آيا در روايات بسيار زيادى كه كتب فريقين نقل كرده ، نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله ، على را وصى و وزير و وارث خود معرفى نكرد ؟
آيت اللّه مدنى بيش از هشتاد حديث از كتب اهل سنت در «رساله الخلافة» نقل كرده اند كه :
پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله چه در مكه چه در مدينه ، على عليه السلام را به عنوان خليفه و جانشين بعد از خود خطاب كرد . آنان كه از پيامبر اطاعت كردند و پس از او به على و يازده فرزندش مراجعه نمودند ، در حقيقت به حكم آيه مذكوره از خدا اطاعت كرده اند و بقيه روى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله برگردانده اند !!
زراره مى گويد : سپس امام محمد باقر عليه السلام ادامه داد : اگر مردى تمام شب هاى عمرش به عبادت قيام كند و تمام روزهايش را روزه بگيرد و تمام اموالش را در راه خدا صدقه بدهد و جميع عمرش را حج كند ، ولى رهبرى رهبر واجد شرايط را كه او را به مسائل الهى رهنمون شود نشناسد و جميع اعمالش به راهنمايى او نباشد ، ثوابى از اعمال او بر عهده حضرت حق نيست و نمى توان او را از اهل ايمان خواند ، سپس اشاره به مردمى كه پيرو ائمه معصومين عليهم السلام هستند فرمود وگفت: به فضل و رحمت الهى نيكوكاران ايشان داخل بهشت مى شوند .
شيخ صدوق ـ آن بزرگ مرد كم نظير كه صاحب سيصد جلد كتاب با عظمت اسلامى است ـ حديثى را با سندى بسيار قوى در باب رهبرى اميرالمؤمنين عليه السلام ـ كه چهارچوب هدايت خداست و جدايى از آن عين ضلالت و گمراهى است ـ نقل مى كند كه لازم است آن حديث را با سندش جهت زينت اين نوشته و متبرك شدن آن نقل كنم :
عن القطان عن عبدالرحمن بن محمد الحسينى عن محمد بن ابراهيم الفرازى عن عبداللّه بن يحيى الأهوازى عن على بن عمرو عن الحسن بن محمّد بن جمهور عن على بن بلال عن على بن موسى الرضا عن موسى بن جعفر عن جعفر بن محمد عن محمد بن على عن على بن الحسين عن الحسين بن على عن على بن أبى طالب عليهم السلام عن النبى صلى الله عليه و آله عن جبرئيل عن ميكائيل عن اسرافيل عن اللوح عن القلم قال : يقول اللّه عزّوجلّ :
وِلايَةُ عَلِىِّ بنِ أَبى طالِب حِصْنى فَمَنْ دَخَلَ حِصْنى أَمِنَ مِنْ عَذابى .
اين راويان بزرگوار كه عده اى از آنان ائمه معصومين هستند از قول پيامبر از جبرئيل از ميكائيل از اسرافيل از لوح از قلم از حضرت حق نقل مى كنند كه پروردگار بزرگ فرمود : قبول رهبرى على عليه السلام حصن من است ،پس هركس وارد اين حصن شود ، از عذاب دنيا و آخرت من در امان است .طريحى ـ كه از دانشمندان بزرگ اسلامى است ـ در كتاب «مجمع البحرين» در ضمن لغت ولى بر اساس آيات و روايات ، ولايت را بدين گونه معنى مى كند :
اَلْوَلايَةُ مَحَبَّةُ أَهْلِ الْبَيْتِ وَاتِّباعُهُمْ فِى الدِّينِ وَامْتِثالِ أَوامِرِهِمْ وَنَواهِيهِمْ وَالتّأَسى بِهِمْ فى الأعْمالِ وَالْأَخْلاقِ .
ولايت به اين معناست : عشق به اهل بيت عليهم السلام و پيروى از ايشان در دين و اطاعت از امر و نهى آنان و هماهنگ شدن با آن بزرگواران در اعمال و اخلاق .

آيا براى لغت هدايت ، معنايى روشن تر از معناى ولايت مى يابيد ؟ هدايت يعنى رجوع به قرآن و ائمه معصومين عليهم السلام براى فهم مسائل الهى و به اجرا گزاردن آن مسائل و آيا براى ضلالت و گمراهى معنايى واضح تر و روشن تر از اين مى دانيد كه ضلالت يعنى جدايى از قرآن و اهل بيت عليهم السلام !!
خطبه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله درباره معاصى و گناهان در جمله دوّم روايت مورد شرح حضرت صادق عليه السلام فرمودند : وَالْمَعْصِيَةُ عَلامَةُ الضَّلالَةِ معصيت و گناه ، علامت گمراهى است . و علت معصيت ، غفلت از خدا و قرآن و انبيا و امامان عليهم السلام است .
از آنجايى كه قصد من با خواست حضرت حق از نوشتن اين كتاب و شرح احاديث پرارزش «مصباح الشريعة» آراسته شدن مردم به تربيت الهى بوده و آراسته شدن به تربيت الهى فرع بر معرفت حسنات و سيئات است و انسان تا خوبى ها و بدى ها را نشناسد ، نمى تواند آراسته به خوبى و برى از آلودگى باشد ، در اين قسمت لازم دانستم كه در باب ترجمه معصيت كه در روايت امام صادق عليه السلام آمده به ترجمه يك سخنرانى بسيار مهم از رهبر بزرگ اسلام نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله كه در اواخر عمر خود در مدينه ايراد كرده اند و در آن سخنرانى در بخش اولش به بسيارى از گناهان و معاصى و عقوبت اخروى آن ها اشاره فرموده اند ، بسنده كنم ؛ شايد عزيزى با مطالعه اين قسمت از سخنرانى به خود آمده و اگر در راه ضلالت و گمراهى است از آن راه شيطانى برگشته و نجات ابدى خود را تضمين نمايد . تمام اين سخنرانى را دانشمند بزرگ شيعه امين عادل و ثقه حافظ شيخ صدوق رحمه الله در پايان كتاب پر ارج «عقاب الاعمال» آورده ، شما مى توانيد براى يادگيرى بهتر ، به آن كتاب تربيتى مراجعه كنيد .
عبداللّه بن عباس مى گويد :
رسول بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله چند روز قبل از وفاتش براى ما يك سخنرانى كرد و آن آخرين سخنرانى حضرت بود كه در مدينه ايراد كردند و پس از اين خطبه طولى نكشيد كه از دنيا رفت و به جوار رحمت حضرت حق شتافت ، آن چنان موعظه اى كرد كه چشم ها پر از اشك شد و دل ها نسبت به آن تپيد و بدن ها به لرزه افتاد و اعصاب شنوندگان تحريك شد ، نخست به بلال فرمود : مردم را دعوت كن ؛ همه مردم جمع شدند و خود آن حضرت هم به مسجد آمد و بالاى منبر رفت . در ابتداى گفتار سه مرتبه به مردم فرمود : پيش آييد و جاى را براى ديگران كه پشت سر هستند باز كنيد ، همه پيش آمدند و به يكديگر نزديك شدند ، آن چنان كه جايى نماند ؛ به پشت سر نظر كردند ، كسى را نديدند ، باز فرمود : نزديك آييد و ديگران را جاى دهيد . مردى گفت : يا رسول اللّه ! براى كه جا باز كنيم ؟ فرمود : براى فرشتگان ؛ آن گاه فرمود : آنان چون با شما باشند در پيش رو يا پشت سر شما نباشند ، بلكه در جانب راست و چپ شما قرار خواهند گرفت .
مردى گفت : يا رسول اللّه ! چرا و به چه علت آنان پيش رو و پشت سر ما نباشند ؟ آيا از جهت برترى ما بر ايشان است يا برترى آن ها بر ما ؟ فرمود : شما از ايشان افضل خواهيد بود . پس به آن مرد فرمود : بنشين . آن مرد نشست . آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله شروع به سخنرانى فرمود و فرمود :
خداى را حمد ، او را سپاس گوييم و از او يارى طلبيم و به او توكل كنيم و گواهى دهيم كه جز او معبودى نيست و يگانه و بى همتاست و نيز گواهى دهيم كه محمد بنده و فرستاده اوست و به خداوند پناه مى بريم از خوى هاى بد خود و كردار زشتمان .
هركس را كه خداوند ، هادى و راهنما بود ، پس هيچ كس راهزن و گمراه كننده او نخواهد بود و هركس را كه خداوند به خود واگذاشت ، راهنمايى نخواهد داشت .
اى گروه مردم ! سى تن راهزنِ عقيده و مدعى باطل در كمين شمايند كه سرآغازشان صاحب صنعا و صاحب يمامه است .
اى مردم ! هركس با اقرار به توحيد و كلمه « لا إله إلاّ اللّه » مخلصانه و بدون اين كه چيزى با آن مخلوط كند ، خدا را ملاقات نمايد به بهشت خواهد رفت  .على عليه السلام از جاى برخاست و عرض كرد : پدر و مادرم فدايت ، چه گونه اين كلمه را مخلصانه بگويد و چيزى با آن مخلوط نكند ؟ براى ما بيان فرما تا خوب حد آن را بشناسيم .
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : آرى براى دنيا خواهى و حرص بر جمع آورى مال و خشنود بودن به همين چيزها اين كلمه را نگويد  .مانند آنان نباشد كه گفتارشان گفتار نيكانست ، ولى كردارشان كردار ستمكاران و تبهكاران «شهادت به توحيد مى دهند ولى به هر فسق و فجورى آلوده هستند ، اين توحيد نيست بلكه شرك است» .
پس هركس خداى عزّ وجل را ديدار كند و در او اين خصلت هاى ناپسند ديده نشود و اقرار به كلمه طيّبه قلبا و لسانا داشته باشد ، اهل بهشت است و هرگاه دنيا را بگيرد و آخرت را ترك كند ، دوزخ جايگاه اوست .
و هركس در دادگاهى متصدى دفاع از ظالمى شود يا او را بر ستم كمك كند ، فرشته مرگ با بشارت به لعنت خدا و ابدى بودن در آتش جهنم به سر وقت او خواهد آمد و اين بسيار سرنوشت بدى است .
و هركس براى درخواست حاجتى خود را نزد پادشاه ستمگرى خوار و سبك گرداند همدم و همراز او در آتش خواهد بود . و هركس زمامدارى را بر جور و ستم راهنمايى كند ، قرين هامان وزير فرعون خواهد بود و او و آن زمامدار عذابشان در دوزخ از عذاب همه اهل آن سخت تر باشد .
و هركس از روى ريا و سمعه يعنى براى خودنمايى و شهرت طلبى خانه اى بسازد ، آن خانه را تا هفتمين طبقه زمين در روز قيامت به دوش خواهد كشيد ، سپس آن منزل چون حلقه اى از آتش گداخته بر گردن او افتد ، آن گاه او را با آن حال به آتش دوزخ در افكنند .
راوى گفت : پرسيديم : يا رسول اللّه ! چه گونه خانه اى از روى ريا و شهرت طلبى بنا كند ؟ فرمود : خانه اى بسازد كه بيش از مقدار شأن و يا حاجتش باشد و يا براى فخر فروشى و باليدن بر ديگران آن را تهيه كند . و هركس در پرداخت اجرت مزدور و كارگر و كارمند ستم كند و حق كارگر را آن چنان كه شايسته اوست ندهد ، خداوند عملش را يكسره نابود و تباه و بى ثمر سازد و بوى بهشت را بر او حرام نمايد ، با اين كه بوى بهشت از مسير و مسافت پانصد سال راه به مشام مى رسد .
و هركس زمين همسايه خويش را به اندازه يك وجب غاصبانه تصرف كند ، خداى متعال در روز قيامت آن را تا هفتمين طبقه زمين چون طوقى از آتش بر گردن او حلقه وار بپيچد تا او را به جهنم داخل كند .
و هركس قرآن را ياد گيرد و دانسته آن را فراموش كند ، خدا را در روز قيامت وارد شود ، در حالى كه دست نداشته باشد و او را غل و زنجير كرده و خداوند به هر آيه اى كه ياد گرفته و فراموش كرده است ، مارى مأمور او كرده باشد !! و هركس قرآن را بياموزد ، ولى به دستور آن رفتار نكند و دوستى دنيا و مظاهر پرفريب آن را بپسندد و بر آخرت ترجيح دهد ، مستوجب غضب الهى شده و هم رتبه يهود و نصارى كه كتاب خدا را پشت سر انداختند و دستورهاى آن را نپذيرفتند خواهد بود .
و هركس با زنى كه بر او حرام است از پشت يا با مردى يا پسرى نزديكى كند ، خداوند سبحان در روز قيامت او را با بويى كه از بوى مردار گنديده تر است محشور نمايد ، به طورى كه همه مردم از بوى بد او در رنج باشند تا به جهنم رود و پروردگار ، هيچ توبه و فديه اى را از او قبول نكند و همه اعمال خير او را تباه سازد و او را در تابوتى كه با ميخ هاى آهنين آن را به هم كوبيده اند ، جاى دهد و چندان در آن تابوت تيغ ها و شمشيرها بر او بكوبند كه يكباره پيكرش با آن ميخ هاى آهنين درآميزد و در هم فرو رود و چنان عذابش سخت باشد كه چنانچه شكنجه يكى از اعصاب او را بر چهارصد امت نهند ، همه در جا جان بسپرند و عذابش از همه اهل دوزخ شديدتر باشد .
و هركس با زنى يهوديه يا نصرانيه يا مجوسيه يا مسلمه ، آزاد باشد يا بنده ، يا هركس از زنان ديگر ، به حرامى نزديكى كند ، خداوند سيصد هزار در از درهاى دوزخ به قبرش بگشايد كه از آن ها مارها و كژدم ها و شراره هاى آتش به گورش هجوم كند و او بدين وضع تا روز قيامت بسوزد و همه از بوى بد عورتش در رنج باشند و نيز بدين بوى بد شناخته شود تا روز قيامت تا امر شود كه او را به آتش ببرند و همه اهل محشر با همه سختى ها و عذابى كه دارند از او در رنج و عذاب باشند و اين به اين خاطر است كه خداوند كارهاى زشت را حرام كرده و هيچ كس با غيرت تر از خدا نيست و از غيرت اوست كه هرزگى ها و شهوت رانى ها را قدغن فرموده و براى آن حد و عقوبت مقرر فرموده است .
و هركس به خانه همسايه سركشد و نظر بر عورت مردى يا موى زنى كند ، يا چيزى از بدن او را ببيند ، بر خداوند سزاوار است كه او را به دوزخ برد و با منافقين ، آن هايى كه در دنيا در جستجوى عيوب مردم بودند ، همدم سازد و از دنيا بيرون نرود تا اين كه خداوند ، او را رسوا و مفتضح كند و در قيامت عورت يا عيوب او را در برابر مردم آشكار نمايد .
و هركس از جهت تنگى معيشت از خدا ناراضى باشد و به رزق مقدر او قناعت ننمايد و شكايت نزد اين و آن كند و بردبارى پيشه نسازد ، كار نيكى از او به سوى خدا بالا نرود و روز قيامت پروردگار را ديدار كند ، در حالى كه خدا بر او خشمگين باشد . و هركس لباسى بپوشد و در آن بر خود ببالد و به ديگران فخرفروشى كند ، خداوند ، او را با قبرش در جانبى از جهنم فرو برد و پيوسته تا آسمان ها و زمين برقرار است در حال فرورفتن باشد ، همانا قارون جامه اى بپوشيد و بدان بر ديگران فخر فروخت و در زمين فرو رفت و تا قيامت هم چنان فرو رود . و هركس زوجه اى حلال اختيار كند ، با پول مباح ، اما قصدش خودنمايى و فخرفروشى باشد ، خداوند عزّ و جل او را جز ذلت و خوارى نيفزايد و به قدرى كه از آن زن كام گيرد او را در كنارى از جهنم باز دارند ؛ سپس در اعماق دوزخ اندازند ، آنجا كه گوديش به اندازه مسافت هفتاد سال راه باشد .
و هركس مهر زنى را ندهد ، يا به مهرش خيانت كند ، يا در پرداخت آن ، راهِ ستم كند ، اين شخص حكمش در نزد پروردگار حكم زناكار است و در روز قيامت خداوند به او گويد : اى مرد ! كنيز خود را به همسرى به تو دادم و از تو پيمان گرفتم و تو به عهد خود با من وفا ننمودى ، پس خداوند عزّ و جل خود متصدى گرفتن حق آن زن گردد و چون حسنات او همه به حق آن زن نرسد و كسر آيد ، امر شود آن مرد را به دوزخ برند .
و هركس از شهادت حقّى كه داده باز گردد و آن را انكار كند ، خداوند در روز قيامت در حضور خلايق ، گوشت بدن او را به خوردش دهد و داخل دوزخ شود در حالى كه زبان خود را در دهان خويش هم چون كسى كه لقمه اى جويده بگرداند . و هركس را دو همسر دائمى باشد و ميان آن دو در هم خوابگى و نفقه و پرداخت هزينه به عدل رفتار نكند ، روز قيامت غل به گردن و غير معتدل القامه يعنى مانند كسى كه از يك طرف بدن افليج است ، محشور شود تا اين كه وارد جهنم گردد .
و هركس به ناروا همسايه خود را آزار دهد ، خداوند بو يا نسيم بهشت را بر وى حرام گرداند و جايگاه او دوزخ خواهد بود . متوجه باشيد كه خداوند عزيز از حقّ همسايه سؤال خواهد كرد و هركس حقّ همسايه را رعايت نكند و آن را ضايع سازد ، از ما مسلمانان نخواهد بود .
و هركس مسلمان فقيرى را براى فقرش اهانت كند و او را كوچك شمارد ، بى گمان حق خدا را ناچيز شمرد و همواره مورد نفرت و بيزارى و خشم خداوند عزيز باشد تا زمانى كه آن فقير را از خود راضى گرداند و هركس مسلمان فقيرى را احترام كند ، خداوند را در روز قيامت ديدار كند در حالى كه بر وى خندان است (كنايه از اين كه خداوند از او راضى و خشنود است) .
و هركس در امرى ميان قبول يكى از دنيا با آخرت مخيّر شود و او در آن امر ، دنيا را بر آخرت ترجيح دهد و دنيا را انتخاب نمايد ، خداوند را ديدار خواهد كرد ، در حالى كه حسنه اى بر او باقى نباشد كه خود را به آن از آتش دوزخ نجات دهد و هركس آخرت را برگزيند و دنيا را ترك كند روز قيامت خداوند عزّ و جل را ملاقات كند در حالى كه از وى خشنود باشد .
و هركس بر زنى يا بر كنيزى از راه حرام دسترسى پيدا كند و از ترس خدا مرتكب حرام نگردد و آن زن را رها كند ، خداوند ، آتش را بر او حرام گرداند و از فزع و هول بزرگ قيامت او را ايمن دارد و به بهشتش داخل سازد ، ولى اگر ـ پناه بر خدا ـ مرتكب حرام شد ، خداوند ، بهشت را بر او حرام و به دوزخش روانه كند . و هركس مالى را از حرام به دست آورد ، خداوند هيچ گونه عمل خيرى چه صدقه ، چه آزاد كردن بنده ، چه حج و چه عمره از او نپذيرد و به شماره عدد اجر اين امور وزر و گناه در نامه عمل او ثبت نمايد و هرچه از آن مال پس از خود باقى گذارد ، همان توشه او خواهد بود براى سفر دوزخ و هركس بر مال حرام دست يابد و آن را از ترس خدا نگيرد ، اين شخص مشمول محبت پروردگار و رحمت واسعه او خواهد بود و امر شود او را به بهشت ببرند . و هركس با زن نامحرمى دست دهد ، روز قيامت با دست غل شده به گردن محشور شود ، سپس امر شود او را به آتش ببرند .
و هركس با زنى نامحرم شوخى و مزاح و عشق بازى كند ، به هر كلمه اى كه با او در دنيا گفتگو كرده هزار سال در آتش دوزخ او را زندانى كنند و آن زن اگر خود را با رضا در اختيار وى قرار دهد و مرد او را در آغوش كشد يا ببوسد يا با او نزديكى كند ، بدون وجه شرعى يا اين كه شوخى كند تا آن كه مرد از او كام گيرد ، بر آن زن همان گناه و كيفر باشد كه بر مرد است و چنانچه زن راضى نباشد و مرد به زور از او به نحوى كام گيرد ، گناه هر دو بر مرد است و آن مرد دو عقوبت خواهد ديد .
و هركس در داد و ستد با مسلمانى دغلى كند ، از ما مسلمانان نخواهد بود و با يهود در قيامت محشور خواهد شد ؛ زيرا هركه با مردم در معاملات غش كند مسلمان نخواهد بود .
و هركس از همسايه خود لوازم مورد لزوم زندگى را كه بدان محتاج باشد دريغ كند ، پروردگار نيز فضل و بخشش خود را در قيامت از وى دريغ كند و او را به خود واگذارد و هركس را خداوند به خود واگذارد ، هلاك شود و هيچ عذرى از وى پذيرفته نخواهد شد .
و زنى كه مرد خود را آزار دهد ، اگر همه عمر روزه بگيرد و شب ها را به عبادت پردازد و بندگانى را در راه خدا آزاد كند و اموالى را در راه خدا انفاق نمايد ، خداوند از او نخواهد پذيرفت ، نه نمازى نه كار نيكى مگر اين كه مردش را از خود راضى و خشنود سازد و او را يارى دهد ورنه نخستين كسى باشد كه داخل دوزخ گردد . سپس رسول خدا صلى الله عليه و آلهفرمود : بر مرد نيز همين وزر و عذاب خواهد بود اگر به زوجه خود اذيت كند و يا درباره او ستم نمايد . و هركس به روى مسلمانى سيلى زند ، خداوند در قيامت نخست استخوان هاى او را از يكديگر متلاشى سازد ، سپس آتش بر او مسلط نمايد و غل به گردن به محشر آيد تا به دوزخ رود . و هركس شب را بگذراند و كينه برادر مسلمانش را در دل داشته باشد ، يا به انجام خيانت ناروايى درباره او بينديشد ، شب را در خشم و غضب حق به سر برده و در روز نيز مورد سخط الهى است ، تا اين كه توبه كند و از آن فكر باز گردد و چنانچه در اين حال در گذرد بر غير آيين اسلام از دنيا رفته ؛ سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : متوجه باشيد كه هركس با مسلمانى غش كند ، از ما مسلمانان نخواهد بود و اين كلام را سه بار تكرار كرد .
و هركس تازيانه اى را براى فرماندار جائرى مهيا سازد ، خداوند آن تازيانه را مارى به طول هشتاد زراع قرار دهد و تا وى در دوزخ مخلّد است ، آن مار بر او مسلط خواهد بود .
و هركس غيبت برادر مسلمان خود را بنمايد ، روزه اش باطل شود و وضويش بشكند و چنانچه در آن حال بميرد ، در حالى مرده است كه حرام خدا را حلال شمرده است .و هركس به قصد نمّامى و سخن چينى ميان دو تن گام بردارد ، خداوند آتشى در قبر بر او مسلط كند كه او را تا قيامت بسوزاند و چون از قبر بيرون آيد ، خداوند اژدهايى بر او مسلط نمايد كه پيوسته گوشت بدن او را بگزد تا اين كه به دوزخ رود . و هركس خشم خود را فرو برد و از تقصير برادر مسلمانش بگذرد و بردبارى نمايد ، خداوند اجر يك شهيد به او عطا فرمايد . و هركس بر شخص فقيرى درشتى نمايد و با او تندى كند و درباره اش تعدّى نمايد و او را كوچك و پست شمارد ، خداوند در روز قيامت او را همانند مورچه اما به صورت آدمى محشور كند ، تا اين كه او را به دوزخ فرستد . و هركس در مجلسى بدگويى و غيبتى درباره برادر مسلمانش مى شنود ، رد كند و از او دفاع نمايد ، خداوند هزار باب از شر و بدى را در دنيا و آخرت از او بگرداند و چنانچه غيبت راشنيد و رد نكرد ، بلكه او را خوش آمد ، گناه و كيفر او مانند گناه و كيفر آن كس باشد كه خود غيبت و بدگويى نموده است . و هركس به مرد يا زن پاك دامنى تهمت زند ، خداوند اعمال نيك او را تباه كند و هفتاد هزار فرشته در روز قيامت از پيش رو و پشت سر او را تازيانه زنند و مارها و كژدم ها بدن او را بگزند ، سپس امر شود او را به آتش برند .
و هركس در اين جهان شراب نوشد و مى گسارى كند ، خداوند در جهان ديگر جام شربتى از زهر افعى ها و مارهاى سياه و كژدم ها براى نوشانيدن به او آماده سازد كه چون به دهان برد پيش از آن كه بنوشد ، تمام گوشت صورتش در آن جام ريزد و چون بياشامد همه گوشت و پوست بدن او چون مردارى گنديده از هم بگسلد و اهل محشر از پليدى او در زحمت باشند ، تا اين كه امر شود او را به آتش برند و باده نوش و باده ساز و باده گير همه در آتش خواهند سوخت و فروشنده و خريدار و باربر و تحويلدار و خورنده قيمت آن ، همه در ننگ و گناه آن يكسانند .
آرى ، متوجه باشيد كه هركس آن را به يهودى و يا نصرانى يا مجوسى يا هركس ديگر از مردمان بخوراند ، گناه او با خورنده آن مساوى خواهد بود و باز شما را خاطر نشان مى سازم كه هركس براى ديگرى آن را بخرد يا بفروشد ، خداوند از او نماز و روزه و حج و عمره را نپذيرد ، مگر اين كه توبه كند و دست از آن بدارد و چنانچه پيش از توبه بميرد ، بر خداوند حق و سزاوار است كه به هر جرعه اى كه در دنيا نوشيده ، شربتى از چرك و ريم و كثافات جهنم بدو بنوشاند .
سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : آگاه باشيد كه خداوند شراب را به خصوص و هر مست كننده ديگرى را از انواع مسكرات حرام كرده ، آرى ، هر مست كننده و مسكرى حرام است .
و هركس ربا خورد ، خدا شكم او را از آتش جهنم پر خواهد كرد به قدرى كه ربا گرفته و اگر از مال ربا ثروتى به دست آورد هيچ عملى را در آن مال ، خداوند از وى قبول نخواهد كرد و پيوسته مورد لعن خدا و فرشتگان باشد تا قيراطى از آن مال نزد او باقى است . و هركس در اين جهان به امانتى خيانت كند و آن را به صاحبش باز نگرداند بر غير آيين اسلام خواهد مرد و خداى عزّ وجل را ملاقات كند در حالى كه بر او خشمگين باشد ، آن گاه امر شود او را به دوزخ برند ، پس او را در جانبى از جهنم اندازند و براى هميشه در آنجا ماندنى باشد . و هركس به ضرر مسلمان يا كافرى از اهل ذمّه يا هركس ديگر از مردم شهادت دروغ بدهد ، در روز قيامت او را به زبان بياويزند و با منافقين در درك زيرين جهنم ، همدم و همراز باشد .
و هركس به خادم خود بگويد : گم شو ، تو را نمى پذيرم يا بگويد : خوشبخت نباشى ، خداوند عزّ و جل در قيامت به او بگويد : گم شو ، خوشبخت نباشى و به او گويد : در آتش بيفت .
و هركس به زن دائم خود آن قدر آزار و زيان رساند و تحت فشارش قرار دهد كه او حاضر شود فديه دهد يا مهر خود را ببخشد و خويشتن را خلاص نمايد ، خداوند نسبت به كيفر او جز به آتش دوزخ رضا ندهد ، چه آن كه خداوند درباره زن و حقوق او به خشم آيد ، هم چنان كه نسبت به آزار يتيم غضب مى كند . و هركس نزد سلطانى از برادر مسلمان خود بدگويى كند ، چنانچه از آن سلطان نسبت به وى بدى يا چيزى كه موجب ناراحتى او شود پديد نيايد ، خداوند عزّ و جل همه اعمال آن شخص بدگو را تباه سازد و اگر بدى يا رنج يا آزارى از جانب سلطان به او برسد ، خداوند او را در دوزخ ، هم طبقه و هم رديف هامان ( وزير فرعون ) سازد . و هركس قرآن تلاوت كند و منظورش شهرت باشد ، تا بدين تلاوت به چيزى غير خدا و تقرّب او رسد ، خداوند عزّ و جل را در قيامت با صورتى بدون گوشت ملاقات كند و همواره قرآن بر قفاى او بزند تا با كسانى كه در جهنم سقوط مى كنند ، سقوط كند .
و هركس قرآن بخواند ، ولى عمل نكند ، خداوند او را در روز قيامت كور محشور كند ؛ پس به حضرت حق گويد : از چه مرا كور برانگيختى ؟ من كه خود بينا بودم ؟ خداوند در پاسخ گويد : آرى چنين است كه آيات ما به تو رسيد و تو آن را ترك كردى و عمل ننمودى ، همين طور كه امروز ما تو را ترك مى كنيم . آن گاه فرمان آيد او را به دوزخ ببريد .و هركس مال غصبى را با علم به غصبى بودن آن خريدارى كند ، او با شخص غاصب از نظر ننگ اين عمل و كيفر گناه ، مساوى خواهد بود .
و هركس ، زن و مردى را از حرام به هم برساند ، پروردگار سبحان ، بهشت را بر او حرام گرداند و جايگاهش در دوزخ خواهد بود و اين سرنوشت بدى براى اوست و در اين دنيا مورد خشم پروردگار است تا جان دهد . و هركس به مسلمانى خيانت كند ، خداوند بركت را از روزيش ببرد و زندگى او را پريشان و فاسد سازد و او را به خويش واگذارد . و هركس مال دزدى را با اين كه بداند دزدى است بخرد ، با شخص دزد فرق ندارد و هر دو با هم در ننگ اين عمل و كيفر آن شريك خواهند بود .
و هركس به مسلمانى خيانت كند ، از ما نيست و ما نيز با او بيگانه ايم ، هم در اين جهان و هم در آن جهان .
و هركس عمل زشتى را بشنود و آن را افشا سازد ، همانند آن است كه آن را مرتكب شده .
و هركس عمل نيكى را بشنود و آن را انتشار دهد ، مانند كسى است كه آن را انجام داده است . و هركس زنى را براى مردى وصف كند و زيبايى او را چندان نزد وى بستايد كه آن مرد را فريفته آن زن گرداند تا از او به حرام كام گيرد ، از دنيا نرود تا اين كه خداوند بر او خشم گيرد و هركس مورد غضب الهى واقع شود ، آسمان هاى و زمين هاى هفت گانه همه بر او خشم گيرند و گناهش همانند آن كس باشد كه از آن زن كام گرفته است ؛ پرسيدند يا رسول اللّه ! اگر آن زن و مرد توبه كنند و خود را اصلاح نمايند باز بر آن شخص وصف كننده گناهى هست ؟ فرمود : خداوند متعال توبه آن دو نفر را مى پذيرد ، ولى توبه شخصى كه ايشان را به فتنه انداخته و سبب اين ماجرا شده نمى پذيرد .و هركس چشم خود را پر كند از ديدن زنى كه ديدنش بر او حرام است ، خداى عزّ وجل در روز قيامت دو ديده او را با ميخ هاى آتشين پر نمايد و آن ها را پر از آتش كند تا وقتى كه درباره مرد حكم نمايد ، آن گاه امر صادر شود كه او را به دوزخ بريد .
و هركس ضيافتى كند و مردمى را از روى ريا و طلب شهرت طعام دهد ، خداوند متعال از غذاهاى آلوده جهنم به وزن آن طعام بدو بخوراند و آن را در شكم وى آتش كند ، تا وقتى كه درباره مردم حكم نمايد . و هركس با زن شوهردارى هم بستر شود ، از فرج آن دو در روز قيامت چركى بيرون آيد كه بيابانى را كه پانصد سال راه مسافت دارد پر كند و همه اهل جهنم از بوى تعفّن و گند آن به عذاب آيند و عذاب آن دو نفر از همه سخت تر باشد .
و خشم و غضب پروردگار عزّ و جل بر آن زن شوهردارى كه چشم خويش را از ديدن مرد اجنبى و نامحرم پر كند ، آن هم به ناپاكى بسيار سخت و گران است و هرگاه چنين كند ، خداوند اعمال نيك او را كه تا آن وقت انجام داده نابود كند و اگر به بستر غيرشوهر خود رود ، بر خداوند متعال حق است كه او را به آتش بسوزاند ، پس از آن عذابى كه در عالم قبر و برزخ بر او روا داشته . و هر آن زنى كه از روى هوى و هوس از شوهر خويش طلاق خلع بخواهد و راضى شود كه مالى به شوهر خود بذل كند و از وى طلاق گيرد ، پيوسته مورد لعنت خدا و فرشتگان او و پيغمبرانش و همه مردم خواهد بود ، تا زمانى كه ملك الموت براى قبض روح او به سراغش آيد و به او گويد : مژده باد تو را به آتش و چون روز قيامت شود به او گفته شود : به همراه دوزخيان داخل جهنم شود . به هوش باشيد كه خداى متعال و پيامبرش از زنان مختلعه يعنى ؛ آن ها كه به زور از شوهر خويش طلاق خواسته اند بيزارند و هم چنين آگاه باشيد كه خداى عز و جل و پيامبرش از كسى كه زوجه خود را تحت فشار قرار دهد تا از او طلاق خلع بخواهد متنفر و بيزار هستند . پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله ، سخنان مفصّل خود را در بيان ثواب و اجر بسيارى از اعمال صالح ادامه دادند كه در آخر كتاب «عقاب الاعمال» ثبت است ، تا جايى كه سخنان آن حضرت رو به اتمام بود ، پس جماعتى از انصار پيش دستى كرده قبل از اين كه حضرت از منبر پايين آيند ، عرض كردند : يا رسول اللّه ! خدا ما را فداى تو گرداند و يكى از آن ها گفت : پدر و مادرم و جانم فداى تو باد يا رسول اللّه ! چه كسى را ياراى اين همه عذاب و مصيبت هايى است كه بيان كرديد و چه گونه زندگى و حيات بر ما پس از اين خطبه گوارا باشد ؟
رسول اسلام صلى الله عليه و آله درباره مردم دعا كردند و فرمودند : من با پروردگارم راجع به شما بسى گفتگو كردم و نجات شما را از آتش دوزخ درخواست نمودم ، خدايم فرمود : تا روز نفخ صور ، باب توبه و بازگشت به روى آن ها مفتوح و باز است .
مسئله توبه كه از اهمّ مسائل اسلامى است و از اعظم واجبات الهى است ، در حديث هفتاد و نهم كتاب «مصباح الشريعة» مطرح است ؛ كه در آن باب به شرح و بسط آن بر اساس آيات و روايات و كلمات بزرگان و اوليا اقدام خواهد شد . با خواندن خطبه بسيار مهم پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله يا با شنيدن آن به طور قطع بايد پرده تاريك و خطرناك غفلت را به يك سو زد و دست از تمام گناهان كشيد و به حسنات آراسته شد ؛ آرى ، به فرموده امام صادق عليه السلاممعصيت ، علامت ضلالت و ريشه آن غفلت است . اى كريم بنده پرور ! اى سيد و سرور ! اى منعم نعمت ! اى صاحب قدرت و سطوت ! اى رحمان دنيا و رحيم آخرت ! اى انيس ذاكرين ! اى جليس شاكرين !
اى مصور ! اى مبدع ! اى بخشاينده ! اى معشوق عاشقان ! اى محبوب محبان ! اى نور هستى ! اى چراغ راه گمراهان ! ، ما را از اين همه آلودگى كه بر اثر هواى نفس دچار آنيم نجات بده و دست ما عاصيان را گرفته از لجن زار شهوت و حيوانيّت در آور ، قلب و جان و روح و نفس و عقل و اعضا و جوارح ما را به نور حسنات و پاكى ها منور كن ، ما را به حبل اللّه كه قرآن و نبوت و امامت است متصل فرما ، ما را از زشتى ها باز دار و به نور معرفتت وجود ما را روشن كن ، سعادت دنيا و آخرت نصيب ما فرما و ما را از رشته بندگى و عبوديت حتى براى يك لحظه جدا مكن . اى قبول كننده توبه عاصيان ! ما توبه مى كنيم و به پيشگاه مقدست با عجز و لابه سر ذلت به خاك مى نهيم ، ما را بپذير و در درياى رحمتت از آلودگى ها پاك كن ، اين فقير دل شكسته و غرق در درياى معاصى و دست و پا بسته و دل از غير محبوب گسسته در گوشه خلوتى در مقام مناجات با حضرت دوست كلمات پريشان زير را كه انعكاسى از قلب محزون و دلى پراندوه است سروده ام :
*
اى عفو تو شامل گناهان
بر خسته دلان شفاى دردى
باز است دَرَت بر آزمندان
جز تو كه نظر به حال ما كرد
بخشنده هر گناهى اى دوست
مطرود درت نشد گدايى
اى رازِ دلِ شكسته من
اى مونسِ من انيسِ جانم
اى راهِ مرا چراغ روشن
امّيدِ منى بِه هر دو عالم
بنگر ز گنه چه تيره روزم
باشد كه نظر كنى به حالم
يادى ز غريبِ بى نوا كن
مسكين به درِ تو دردمند است
دل خسته و زار و مستمند است
*
كوى تو پناه بى پناهان
محروم نكرده دردمندى
اى عشقِ دل نيازمندان
يا گوش بر اين مقال ما كرد
 بر گم شدگان پناهى اى دوست
 اى ياور من به بى نوايى
اى مرهمِ قلب خسته من
اى يار و رفيق در نهانم
آب و گل من ز تواست گلشن
دورم منما ز خويش يك دم
چون شمع به درگهت بسوزم
بخشى به عنايتت كمالم
از لطف تو درد من دوا كن
دل خسته و زار و مستمند است

 


منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

مانع حق مؤمن
مراحل مختلف شكل‏گيرى انسان در رحم مادر دوران ماه ...
آداب داخل شدن به حرم‏
آغاز سفر تبليغي استاد حسین انصاریان به اروپا
یتیم نوازى
رسوايى دنيا
برنامه هیئت‏ها و مراسم مذهبی در مشهد، قم و تهران ...
اسلام در قرآن‏
بازديد استاد انصاريان از كارگاه ساخت ضريح حضرت ...
گزارش کامل مراسم کلنگ زنی ساختمان جدید مرکز علمی ...

بیشترین بازدید این مجموعه

پرتوى از سیره و سیماى امام حسن مجتبى(علیه السلام)
مقام محو
پیشگفتار
یتیم نوازى
مانع حق مؤمن
خلقت انسان در آيينه كلام حضرت سيد الشهدا ...
استقبال گسترده مردم از سخنرانیهای استاد حسین ...
اعراض از جاهل
استاد انصاريان:صبر يعني ايستادگي شديد در برابر ...
آغاز سفر تبليغي استاد حسین انصاریان به اروپا

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^