فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

غصب فدك، حرام خورى غاصبان ولايت‏

كسى به مدينه آمد، به پيغمبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: من باغى به نام «فدك» دارم، مى خواهم آن را به شما هبه كنم. پيغمبر اين باغ را براى خود نمى خواست. اگر قبول كرد؛ چون براى خودش برنداشت. به تمام فقراى مدينه اعلام كرد: من نان بخور و نميرى دارم، اين باغ در زندگى من اضافه است. اين باغ را بفروشيد و خرج خود را اداره كنيد. مرد سند باغ فدك را به نام پيامبر صلى الله عليه و آله نوشت، امضا كرد و به ايشان داد. جبرئيل نازل شد، عرض كرد: خدا مى فرمايد: اين باغ نه ارث است، نه غنيمت جنگى، نه خمس، نه سهم امام و نه زكات. كسى دوست داشته، اين باغ را به تو بخشيده، من از تو مى خواهم اين فدك را به حضرت زهرا عليها السلام ببخشى. پيغمبر صلى الله عليه و آله به اهل خانه فرمود: كسى از شما برود و فاطمه را صدا كند. حضرت زهرا عليها السلام را صدا كردند، آمد و رو به روى پدر نشست. فرمود: فاطمه جان! داستان اين است و خدا گفته است كه اين باغ را به تو بدهم. عرض كرد: اين باغ نزد شما بماند. ما نان جويى تهيه مى كنيم و بخوريم. اين باغ از طرف من دست شما باشد، به هر محتاجى كه مراجعه كرد، از محصول اين باغ بدهيد، من نمى خواهم.  پيغمبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفتند، روز اول بود كه پيغمبر صلى الله عليه و آله را دفن كرده بودند. حكومت، مأمورينش را به آن باغ فرستاد، كارگرها را بيرون كردند و گفتند: اين باغ جزء اموال دولتى است. خيلى درد و كج فهمى است اگر ما بگوييم: فرياد حضرت فاطمه عليها السلام براى باغ بود، نه، فرياد ايشان براى دين بود كه ديد دين غارت شده است. زمين و باغ كه چيزى نيست. به مسجد آمد و ثابت كرد كه اين باغ اگر ارث هم باشد، خدا در قرآن مى فرمايد: من فرزند پيغمبرم و از پيغمبر ارث مى برم. اگر ارث باشد، در حالى كه پيغمبر صلى الله عليه و آله در زمان حيات خود باغ را به دستور خدا به ايشان بخشيده بود.
 مُلك تو مرز ملكوت خداست             كى به هواى فدك خيبر است
اگر به هيچ چيز حكومت بعد از پيغمبر صلى الله عليه و آله كار نداشته باشيم، همين كه مالى را كه به حرام بردند، در قيامت چه جوابى مى خواهند بدهند؟ بردند و خوردند و تا كنون نيز دارند مى برند و مى خورند.
نه تنها اين باغ را با آن سخنرانى برنگرداندند، بلكه توهين نيز كردند. كار دختر پيغمبر عليهما السلام به جايى رسيد كه تنها چيزى كه براى او مانده بود، گريه كردن بود. به قدرى گريه كرد تا از دنيا رفت.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
        


منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حکیم موعظه‌‌گر
تجلی نور اولیای الهی در حضرت معصومه(س)
مرگ و عالم آخرت - جلسه بيست و هفتم – (متن کامل + ...
شيعه واقعى، اهل تقوی و ورع‏
عالم تكوين و عالم تشريع
تجلی فیوضات الهی، منوط به رفع موانع
تهران مسجد المجتبی دهه دوم صفر 95 سخنرانی ...
تهران حسینیه اهل بیت- فاطمیه 94 سخنرانی چهارم
دورنمائى از حقوق خانواده‏
موضوعات اخلاقی - جلسه شانزدهم - قيمت عمر

بیشترین بازدید این مجموعه

كر و كور شدن عاشق‏
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
سبب دشمنى با على (ع) حسادت بود
نشانه‏هاى دينداران واقعى‏
وساطت پيامبر صلى الله عليه وآله براى حل امور
حكايتى در آبرومندى يك فقير
حکایت جوان عاقبت بخیر
خوی دهه دوم محرم 95 بقعه شیخ نوایی سخنرانی اول
قرآن، فرستادۀ خداوند علیم و عظیم
هدف از خلقت انسان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^