در دنباله آيه مى خواهد شكل ظاهرى زندگى آنها را بگويد كه اين ها فريب چه چيزى را خوردند: «كَمَآءٍ أَنزَلْنهُ مِنَ السَّمَآءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعمُ»
مانند آبى كه از آسمان فرستادم، كه اين آب كارش اين است كه: گياهان را از زمين روياند و از حالت آب، خود را به شكل سبزى ها، درختان و ميوه ها نشان داد. به وسيله اين آب، گياهانى خوراكى درآمدند.
اين خوراكى ها چقدر قيمت دارد. خدا مى فرمايد: سر اين سفره، انسان ها، حيوانات، حشرات، خزنده ها، جهنده ها، همه نشسته اند. اين ها خيال كردند كه اين زندگى امتياز است؟ اگر امتياز بود كه سر اين سفره، حيوانات را نمى نشاندم. يعنى اين مجموعه، اداره كننده شكم است، پس چه امتيازى دارد؟
حكايت گرگان و كرمان
شخصى از ديگرى پرسيد: آقا از گرگان تا كرمان چقدر فاصله است؟ گفت: يك متر. گفت: حالا من از تو پرسيدم، تو عاقلى يا ديوانه اى. گفت: نه من عاقلم. گفت: گرگان مى دانى كجاست؟ گفت: بله گرگان را مى شناسم. گفت: كرمان را مى دانى كجاست؟ گفت: بله، تمام كرمان را هم مى شناسم، گفت: پس چرا مى گويى يك متر، بيش از هزار كيلومتر فاصله است. چطور يك متر است. گفت: اكثر مردم پايبند به دين نيستند، پايبند به پول و شكم هستند، اينها را مى گويند گرگان، كرمان هم يك مترى زمين است كه اين مردم را چال مى كنند، تما اين ميت كرم مى افتد، از گرگان تا كرمان يك متر است.
منبع : پایگاه عرفان