1 ـ ابراز پشيمانى قلبى با تفكر
اول: پشيمانى قلب است. پشيمانى هم به اين صورت براى آدم امكانش پيش مىآيد كه اول بنشيند، فكر كند كه من با چه كسى مخالفت كردهام، طرف من از زمانى كه من در رحم مادرم بودم، تا الان با من چه معاملهاى داشته است، و من چه نمكى تا حالا از او خوردم و چه نمكدانى شكستم؟ طرف من كه نسبت به من كريم و آقا بوده است، صورت و سيرت زيبا به من داده:
« لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَـنَ فِىآ أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ »
براى من همه چيز فراهم كرده:
« وَرَزَقْنَـهُم مِّنَ الطَّيِّبَـتِ »
براى من روزى طيب و پاكيزه آماده كرد، مشكلات من را حل كرد، مريض بودم، من را شفا داد، فقير بودم، من را پولدار كرد، تنها بودم، به من جمعيت داد، پس چرا من با او مخالفت كردم؟
گفت: دروغ نگو، گفتم. غيبت نكن، كردم. تهمت نزن، زدم. حسود نباش، شدم. كينهاى نباش، شدم. زنا نكن، كردم. حرام نخور، خوردم.
من چرا حرفهاى او را گوش ندادم؟ چرا نمكش را خوردم و نمكدان شكستم؟ او كه خيلى كريم است.
فكر و انديشه من را تا قله پشيمانى پيش مىبرد، تا جايى كه درونم فرياد بزند: اى كاش مرده بودم و معصيت تو را نمىكردم و با تو مخالفت نداشتم. من بار مخالفتم را بايد طرف شيطان و هواى نفس و اهل گناه مىبردم، آنها را مخالفت مىكردم، اما با آنها موافقت كردم و با خدا مخالفت.
حالا در شب قدر بياييم و جاى مخالفت را با موافقت عوض كنيم. مايه اولش هم پشيمانى است.
English