
بىادبى و بخل در برابر پيامبر صلى الله عليه وآله
به پيغمبر صلى الله عليه وآله عرض كرد : من در حياط و بيرون نخل فراوان دارم ، ولى در مجموعه درختان من ، ميوه هيچ كدام از اين درخت بهتر نيست و من با تو معامله نمىكنم . آن درخت خرماى بهشت را نمىخواهم .
كمال بىادبى ، پستى ، بىمعرفتى و نامردى را به پيغمبر صلى الله عليه وآله نشان داد ؛ چون حضرت پول نداشتند كه درخت را بخرند . اگر پول داشتند ، معامله آخرتى نمىكردند . چرا خدا تمام معادن طلا و نقره آن روزگار را در اختيار پيغمبر صلى الله عليه وآله نگذاشت ؟ گذاشت ، ولى وقتى جبرئيل عرض كرد : خدا مىگويد كليد گنجهاى جهان را قبول كن ، بدون اين كه ذرهاى از مقام آخرتى تو كم شود ، پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود : من خدا را مىخواهم ، نه فلز زرد و سفيد . من فقر را دوست دارم .
اگر بخواهم عمل مثبتى انجام دهم ، پول نباشد ، با زبان يا با كمك مردم انجام مىدهم . پول داشتن امتياز نيست و نداشتن نيز عار نيست . انسان بودن ، ادب ، كرامت و شرف امتياز است .