آيا اكنون در جهان مردم در مقابل قانون مساوى هستند؟ من مى گويم، چنين نيستند و مى بينيد تنها فرياد اسلام براى آن بلند است. جهان قابيلى به قوانين خود عمل نكرد. در زمان پيغمبر صلى الله عليه وآله، افراد كمى به قانون عمل كردند و بقيه مردم نسبت به آن متجاوز شدند. با اين همه قوانين، امروز هم كسانى هستند كه مى گويند دين داريم، ولى تا به حال، به دين عمل نكرده اند؛ همان طورى كه خداوند گفته: وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِىَ الشَّكُورُ ، شكرگزاران كمند.
پيامبر صلى الله عليه وآله ديد انسان هاى عصرش اصلًا به قانون احترام نمى گذارند، براى همين برخاست تا قوانين الهى را تبيين كند و زمينه اجراى آن را فراهم آورد؛ چون بشر حكومت و قانون جهانى مى خواهد. بعد از پيغمبرصلى الله عليه وآله، عليعليه السلام را كنار زدند و نگذاشتند على عليه السلام راه پيامبر صلى الله عليه وآله را ادامه دهد. ولى او شايسته اين حكومت بود؛ چون او قانون جهانى داشت، امّا رأى صحابه در كار آمد و انحراف ايجاد شد؛ اجتهاد صحابه در كار آمد و انحراف ايجاد شد؛ اجتهاد ابوهريره آمد؛ مقابل با نص، اجتهاد سمره بن جندب آمد؛ صد و ده مسأله اسلام را عمر منحرف كرد؛ ابوبكر، خالد بن وليد را فرستاد و مالك بن نويره را كشت و شب هم با زنان قبيله همبستر شد. بعدى ها هم اين كار را كردند. حكومت به بنى اميه و به بنى عباس رسيد. معاويه، يزيد بن معاويه، مروان بن حكم، طلحه، زبير، عايشه، عبدالملك مروان، وليد بن عبدالملك، سليمان بن عبدالملك، مروان حمار، منصور دوانيقى، هادى، مهدى، هارون، مأمون، متوكّل، معتصم، همين طور همه آن ها مى گفتند: دين داريم، ولى آن ها بى دين بودند.
منبع : پایگاه عرفان