فارسی
يكشنبه 30 ارديبهشت 1403 - الاحد 10 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه دوازدهم (2) – (متن کامل + عناوین)

 

انجام عمل صالح تا سر حد توان

برنامه چهارمى كه پدرم درخواست كرد:

 

«و عملاً كثيرا»

 

به من توفيق بده كه زياد برايت كار كنم، بنده تنبل، بنده بى حالى، بنده سستى نباشم. بنده با نشاط و با حال، پنج ساعت براى خواب بس است، بقيه را براى تو بدوم، در عبادت، در خدمت به اين مردم بزرگوار، محبت به مردم، گره باز كردن از كار مردم.

پولدارها! هيچ چيز را گردن ديگران نياندازيد. هر كس خودش مى داند كه مسئول پروردگار است. كسى بتواند انجام بدهد و انجام ندهد، روز قيامت اسير است. نتواند انجام بدهد كه مسئوليتى ندارد. شما بياييد زمين ارزان تهيه كنيد، صد تا، دويست تا، خانه پنجاه مترى بسازيد و اعلام كنيد، جوانهايى كه عقد كرده اند، بيايند ما برويم محضر، اين خانه ها را به نامتان كنيم. اجاره اى كه مى خواهيد بدهيد، به اين مؤسسه بدهيد تا خانه به قيمت تمام شده تمام شود.

من يك رفيق پيرمرد داشتم كه بزاز بود، عاشق بود، بين من و او پنجاه سال فاصله سنى بود، ولى من عاشق اين مرد بودم. خدا شاهد است كه جوان ها! نگاه به اين پيرمرد نود ساله، آدم را به ياد خدا مى انداخت.

از دوستم سؤال كردم چيزى از بابا بزرگت به ياد دارى؟ گفت: بله، من، پدرم، عمه ها، عموها، دايى، مادربزرگ، پدربزرگم را دفن كرديم و برگشتيم، يك بسته اى را جايى گذاشته بود، آن بسته را براى ما آوردند. در يك كاغذ از ما عذرخواهى كرده بود، كه من را ببخشيد اگر چيزى براى شما نگذاشتم، چون ديدم دخترها شوهرهاى خوبى داريد، و پسرها زنهاى خوبى داريد، كاسب هستيد وخانه داريد، من هر چه خدا به من داد، بدون اين كه كسى بفهمد، در شهرهاى ديگر رفتم، نود خانه صد مترى ساختم، بعد آمدم محضر، به نام جوان هايى كه استحقاق شرعى داشته اند و زن داشته اند ثبت كرده ام.


از خدا خجالت مى كشم كه چرا بيشتر از اين نداشتم كه براى آنها كارى بكنم؟ شما دعا كنيد، تا خدا مرا بيامرزد.

 

درخواست توفيق ادب از خدا

اما پنجمين درخواست امام سجاد  عليه السلام:

 

«و ادبا بارعا»

 

خدايا! زيباترين اخلاق را به من بده، اين قطعه اول در زيارت اميرالمؤمنين  عليه السلام است، كه در مفاتيح الجنان ذكر شد. اين مفاتيح سفره عجيبى از پروردگار است، يك سفره پهن به اندازه همه مردم عالم در آن غذا هست، به هيچ كس هم نگفته اند كه از تمام غذاى اين سفره بخور، بلكه به اندازه گرسنگى روحت از اين سفره بهره مند شو، مفاتيح، دريايى از معارف الهى است.

من در مكه داشتم طواف مى كردم، نيمه شب، يك مرد سى و پنج ساله، سياه جلوتر از من داشت طواف مى كرد و اشك مى ريخت. دور اول من بود و دور اول او، دو تايى از حجر الاسود با هم راه افتاديم، من به پسرم گفتم: مقدارى سريع تر بيا تا كنار او قرار بگيريم، ببينيم چه دعايى را مى خواند؟

به اينجاى دعا رسيديم:

 

«و بسلطانك الذى علا كل شى ء و بوجهك الباقى بعد فناء كل شى ء و باسمائك التى غلبت اركان كل شى ء»[10]


 

اين قدر صدا زيبا و با حال بود كه اين صدا تبديل به اشك شده و پهناى صورتش را گرفته بود. تا به اين دو اسم خدا رسيد: «يا نور يا قدوس» من ديدم دور كعبه روشن شد

اين از كجا است؟ از دعاى كميل؟ دعاى كميل را هفت قسمت كرده كه هفت دور طواف كند، جوان ها! نمى دانيد پيوند با خدا چه امنيتى به انسان مى دهد و چه لذتى دارد؟

 

تشريع احكام از روى مصلحت انسان

اما قطعه دوم، در تفسير بسيار با عظمت، نورانى و پرقيمت و عالى «نور الثقلين» است كه پنج جلد است و علامه طباطبايى، صاحب «الميزان» به اين تفسير نظر داشته است.

امام صادق  عليه السلام مى فرمايد: مى دانيد چرا خداوند امورى را بر شما حرام كرده است؟ مثلا چرا ربا حرام است؟

امام صادق  عليه السلام مى فرمايد:

 

«يدعو الى مكارم الاخلاق بالاقراض و انظار المعسر من غير زيادة»[11]


 

خدا ديده است كه ربا در زندگى يكى را غرق خوشى مى كند، ده نفر را كمر مى شكند. يكى را برايش كاخ درست مى كند، پانزده نفر را مى اندازد زندان، ديده ربا براى يكى امنيت مى آورد، براى سى نفر دلهره و اضطراب. آمده و گفته: بندگان من! ربا حرام است. پول را با محبت و عاشقانه، با مهر و محبت قرض بدهيد.

 

«و انظار المعسر»

 

و اگر بدهكار سر وقت معين نداشت بدهد، به بدهكار مهلت بدهند، مهلت بدون فشار، بدون گلوگيرى، نگويند: اين مهلت هم سودش دو برابر مى شود. خدا خواسته است كه مردم تبديل به حيوان درنده نشوند. مردم گلوى همديگر را نگيرند، به همديگر فشار نياورند.

 

تشويق به قرض الحسنه و پرهيز از ربا

پروردگار در قرآن مجيد، قرض گيرنده را كنار زده و خود را جاى قرض گيرنده قرار داده است:

 

« مَّن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَـعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً »[12]

 

خدا در اين آيه نگفته است «يقرض الناس»، گيرنده را كنار زده و خود را جاى گيرنده قرار داده است، گفته: من خودم دست دراز مى كنم،[13] مى گويم: پولدارها! منِ خدا كه هستى را آفريده ام، قرض مى خواهم، بعد فرموده است: چقدر مى خواهى قرض بدهى؟ يك ميليون؟ يك ميليونت را الان در دنيا، برگردانم يا در قيامت بى نهايت بر گردانم؟ معامله عاشقانه، پول نه، معامله عشق به عشق، محبت به محبت.

 

معامله خدا با مدارا كنندگان با بدهكاران

در جلد هشتم «المحجة البيضاء» نوشته مرحوم فيض كاشانى  رحمه الله آمده كه: اميرالمؤمنين  عليه السلام مى فرمايد. در قيامت دادگاه الهى كه دست انبيا و فرشتگان است، حساب يك يك را مى رسند؛ بعد شخصى را مى آورند كه كافر، مشرك و بت پرست نبوده، بلكه مسلمان بوده است، به او مى گويند، بايد چه كار كنم؟ مى گويند: بايد بروى جهنم، مى گويد لازم نيست مرا جهنم ببريد، من آدم نرمى هستم، جاده را نشان بدهيد، خودم مى روم.

راه جهنم را نشانش مى دهند. راه مى افتد. خطاب مى رسد: او را برگردانيد. برمى گردانند، خدايا! چه كارش كنيم؟ راه بهشت را به او نشان دهيد، در دنيا يك مغازه آباد داشت، از روزى كه مغازه را باز كرد، گفت: نسيه مى دهيم، چون نشست فكر كرد كه همه پول نقد ندارند، يك دفتر هم گذاشت و اسامى و آدرس ها را نوشت، شب جمعه كه مى شد، به شاگردهايش مى گفت: پنجاه نفر قسط بدهكارند، امشب برويد درب خانه هايشان را بزنيد. دم در كه آمد، اگر قسط را داد، بگيريد، اگر گفت: ندارم، بگوييد: ممنون و متشكر، خدا حافظ. يعنى حق مطالبه نداريد.

بار دوم و سوم رفتيد گفت: ندارم، اسمش را از دفتر خط بكشيد، واقعا ندارد. خدا مى فرمايد: فرشتگان من! حالا خودش ندارد، اگر من او را جهنم ببرم بى انصافى است. بندگان من نداشتند، او مى گفت: آنها را ببخشيد. حالا خودش ندارد، من او را مى بخشم؟ معامله اخلاق با اخلاق، گذشت با گذشت.

« وَ أَحْسِن كَمَآ أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ »[14].[15]


 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


 


پی نوشتها:

 

 ----------------------------------------------------------------------------------

 

 

 

[10] ـ مصباح المتهجد: 844، دعاء آخر و هو دعاء الخضر  عليه السلام  دعاى كميل؛ «و بسلطانك الذي
علا كل شيء و بوجهك الباقي بعد فناء كل شيء و بأسمائك التي غلبت أركان كل شيء و بعلمك الذي أحاط بكل شيء و بنور وجهك الذي أضاء له كل شيء يا نور يا قدوس يا أول الأولين و يا آخر الآخرين.»

 

[11] ـ تفسير نور الثقلين: 1/389؛ [آل عمران 3 : 123 ـ 134] حديث 351؛ فقه القرآن فى شرح
آيات الأحكام: 2/48 [آل عمران (3) : 130]؛ «و فيه لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً و وجه تحريم الربا هو المصلحة التي علمها الله و ذكر فيه وجوه. منها أن يدعو الى مكارم الأخلاق بالاقراض، و انظار المعسر من غير زيادة و هو المروي عن ابى عبد الله  
عليه السلام.»

فقه القرآن فى شرح آيات الأحكام: 2/47 [آل عمران (3) : 130]؛ «قال أبو عبدالله  عليه السلام إنما شدد في تحريم الربا لئلا يمتنع الناس من اصطناع المعروف قرضا أو رفدا.»

 

[12] ـ بقره 2 : 245؛ «كيست آنكه به خدا وام نيكو دهد ، تا آن را برايش چندين برابر بيفزايد ؟»

 

[13] ـ البرهان في تفسير القرآن: 1/542 [بقره 2 : 261] حديث 1466؛ «لما نزلت هذه الآية، قال رسول الله  صلى الله عليه و آله: «رب زد أمتي» فنزل قوله: « مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً » قال: «رب زد أمتي» فنزل:إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ.»

انوار درخشان: 2/259 ـ 260؛ «هنگاميكه آيه شريفه « مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً... » نازل شد ابو الدحداح نزد رسول اكرم  صلى الله عليه و آله آمد و عرضه داشت:يا رسول اللّه چون پروردگار از آنچه كه به ما موهبت فرموده مقدارى را قرض مى خواهد لذا من كه دو باغ دارم آنرا كه بهتر است در راه خدا انفاق مى كنم، حضرت آن را قبول كرده و فرمود: براى ابو الدحداح در بهشت جاويد باغ نيكوئى خواهد بود.»

در كتاب معانى از حضرت صادق  عليه السلام روايت شده هنگامى كه آيه شريفه « مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها » نازل شد رسول اكرم  صلى الله عليه و آله عرضه داشت بار الها بر آن بيفزا، لذا كريمه« مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها » نازل شد باز هم حضرت همان جمله را تكرار فرمود، اين بود كه آيه « مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً... » نازل شد. رسول اكرم  صلى الله عليه و آله در اين هنگام راضى شد زيرا پاداش اخير شماره و پايان نداشت.

 

[14] ـ قصص 28 77؛ «و نيكى كن همان گونه كه خدا به تو نيكى كرده است.»

 

[15] ـ اصل روايت پيدا نشد ولى در تاييد روايت ذيل چنين آمده است:

المحجة البيضاء: 8/120؛ «ففي الخبر «إنّ العبد ليحاسب فيبطل أعماله لدخول الآفة فيها
حتّى يستوجب النار ثمّ ينشر له من الأعمال الحسنة ما تستوجب به الجنّة فيتعجّب و يقول: يا ربّ هذه أعمال ما عملتها فيقال هي أعمال الّذين اغتابوك و آذوك و ظلموك» و في الخبر «إنّ العبد ليوافي القيامة بحسنات أمثال الجبال لو خلصت له لدخل الجنّة و يأتي قد ظلم هذا و شتم هذا و ضرب هذا فيقتصّ لهذا من حسناته و لهذا من حسناته حتّى لا يبقى له حسنة فتقول الملائكة: قد فنيت حسناته و بقي طالبون فيقول الله  عز و جل: ألقوا عليه من سيّئاتهم ثمّ صكّوا له صكّا إلى النار و بالجملة فإيّاك ثمّ إيّاك أن تستحقر شيئا من حركاتك فلا تحذر من غرورها و شرورها و لا تجد لها جوابا يوم السؤل و الحساب فإنّ الله مطّلع عليك و شهيد و ما يَلْفِظُ من قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيد.»

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

توحید (1) - جلسه اول – (متن کامل + عناوین)
2ـ عمل صالح
حج و اهميت ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام‏
نقطه شقاوت در انسان‏
ساختمان تشريعى انسان در برابر گناه
فاصله گرفتن انسان از اولياى الهى‏
عذاب، نتيجه گناهان
علاج بيمارى عجله و شتابزدگى‏
چگونه محبوب خدا شویم- جلسۀ پنجم
اندیشه در اسلام - جلسه شانزدهم (3)- (متن کامل + ...

بیشترین بازدید این مجموعه

حساب خمس مال‏
صبر از ديدگاه اسلام - جلسه یازدهم (متن کامل ...
هدايت الهى در شب قدر
نگاه متفكرانه به خلقت انسان‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
يارى ذوات مقدسه
خوبيها و بديها
قلب اميرالمؤمنين (علیه السلام)
ادامه ماجرای مرحوم کرمانشاهی
تهران/ حسینیهٔ بنی‌الزهرا/ دههٔ سوم صفر/ پاییز ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^