فارسی
شنبه 15 ارديبهشت 1403 - السبت 24 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 3
67% این مطلب را پسندیده اند

داستان سليمان و گنجشك

 

 

نقل شده: سليمان گنجشك نرى را ديد به ماده اش مى گويد براى چه علتى خود را از من باز مى دارى و مانع مى شوى كه حق تمتع من از تو معطل بماند، من كسى هستم كه اگر بخواهم گنبد بارگاه سليمان را به منقارم از جاى بر كنم و به دريا بيندازم ميتوانم! سليمان از گفته گنجشك خنديد، سپس هر دو را خواست و به گنجشك نر گفت: تو قدرت بر كارى را كه گفتى دارى؟ پاسخ داد نه اى پيامبر خدا ولى مرد گاهى در برابر همسرش به جلوه گرى مى پردازد و خود را نزد او بزرگ نشان مى دهد و عاشق را به چيزى كه مى گويد سرزنش نمى كنند، سليمان به گنجشك ماده گفت: چرا او را از تمتع و بهره گيرى از خود مانع مى شوى در حالى كه تو را دوست دارد؟ گنجشك ماده گفت: اى پيامبر خدا او عاشق نيست مدعى عشق است زيرا به غير من هم عشق مى ورزد! كلام گنجشك كه كلام پرمعنائى بود در قلب سليمان اثر گذاشت، و به شدت گريست و چهل روز از ميان مردم به خلوت و گوشه پنهان نشست و از حضرت حق درخواست كرد دلش را نسبت به آن ذات مقدس براى جاى گرفتن محبت كامل او خالى كند و دلى قرار دهد كه محبت خدا در آن با محبت غير نياميزد.

اميرمؤمنان (ع) درباره پايان كار سليمان مى فرمايد:

«و لو ان احداً يجد الى البقاء سلما، او لدفع الموت سبيلا لكان ذلك سليمان بن داود، الذى سخر له ملك الجن و الانس مع النبوة و عظيم الزلفة، فلما استوفى طعمته و استكمل مدته رمته قسّى الفناء بنبال الموت و اصبحت الديار منه خالية، و المساكن معطله، ورثها قوم آخرون:»

و اگر احدى به سوى جاويد شدن نردبانى مى يافت، يا براى دفع مرگ وسيله و راهى پيدا مى كرد، هر آينه آن شخص سليمان بن داود بود، كه براى او سلطنت و پادشاهى بر جن و انس و نيز منصب پيامبرى و بزرگى قرب و منزلت فراهم بود، ولى زمانى كه رزق و روزى اش را كامل كرد، و مدت عمرش را به پايان برد، كمان هاى فنا به تيرهاى مرگ او را از پا انداختند، شهرها از وجودش خالى شد، و مسكن ها نسبت به او معطل ماند، و قومى ديگر وارث آنها شدند!!

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
67% (نفر 3)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

آشپزخانۀ عمرولیث صفار بر گردن سگ
توبه جوانی که خیاط زنانه بود
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
داستان تأسف‏بار عقبة بن ابى معيط
تواضع محمد بن مسلم
حکایت خدا و گنه‏ كاران پشيمان‏
هلاكت به خاطر حرص و حسد
تو نيز مرا يارى كن‏
زن قبل از اسلام‏
عبادت مادر از زبان پسر

بیشترین بازدید این مجموعه

توبه مرد گناهکار
عبادت مادر از زبان پسر
اگر لقاء مرا دوست دارى
داستان تأسف‏بار عقبة بن ابى معيط
حکایت خدا و گنه‏ كاران پشيمان‏
تو نيز مرا يارى كن‏
از آنان بازرسى نكنم‏
ما با شما در ثواب شما شريكيم‏
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
آشپزخانۀ عمرولیث صفار بر گردن سگ

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^