
انعكاس زودگذرى عمر
در اشعار ما به زودگذر بودن عمر اشارات زيادى شده است . رباعى زيبايى هست كه شاعر گفته است :
ايام بقا چو باد نوروز گذشت
روز و شب ما به محنت و سوز گذشت
تا چشم نهاديم بهم صبح دميد
تا ديده گشوديم ز هم روز گذشت
همين طور به سرعت مىگذرد تا ناگهان پرده كنار مىرود و ملك الموت مىآيد .
اما پيغمبر صلى الله عليه وآله با اشاره به جريانات حاكم مىفرمايد :
» و قد رأيتم الليلَ و النهار والشمسَ و القمرَ يبليان كلّ جديد «
شما به يقين روز و شب را ديديد كه بارها روز آمد ، بعد شب شد ، دوباره روز آمد و شب شد ، خورشيد و ماه طلوع و غروب كردند ، پيغمبر صلى الله عليه وآله مىفرمايد : اين رفت و آمد شب و روز و طلوع و غروب خورشيد و ماه ، مىدانيد با شما چه كار مىكند ؟ در زندگى هر چيز نويى را كهنه مىكند .
چشمى كه برق مىزد ، با اين رفت و آمد شب و روز و طلوع و غروب خورشيد چنان كهنه مىشود كه بايد عينك نمره بالا بزنى ، تازه مطالعه نيز نكنى . يا گوشى كه از فاصله دور مىشنيد ، بايد سمعك نمره بالا بگذارى و خيلى هم مصرف نكنى ؛ چون آن ذرّه شنوايى را نيز از دست مىدهى . يا روى دو پا نماز مىخواندى ، اما نزد دكتر مىگويى : نمىتوانم بايستم و نماز بخوانم . دكتر مىگويد : بايد بنشينى . يا با اشك چشم به دكتر مىگويى : كارى كن كه من بتوانم روزه بگيرم ، مىگويد اگر يك روز روزه بگيرى ، خونريزى مىكنى و مىميرى . روزگار همه دستگاههاى بدن را كهنه مىكند . اين يكى از كارهاى اين جريانات حاكم است .