فارسی
سه شنبه 13 شهريور 1403 - الثلاثاء 27 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

برخى از مواد حرام شده‏

 

 

منابع مقاله:

کتاب   : تفسير حكيم جلد پنجم

نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

پيش از آن كه به گوشهاى از حكمت و فلسفه حركت ميته و خون و گوشت خوك و آنچه به دست كفار و مشركان در راه بتان و ديگر مقاصد شوم كشته ميشود و به يقين از خبائث و امور زيان بار است اشاره شود لازم است به مقدمهاى توجه شود.

فرض كنيد كارخانهاى براى توليد روغن از دانههاى نباتى، به وسيله صنعت گرانى ماهر و دانشمندانى آگاه ساخته ميشود، و به چند يا يك سرمايه دار ميفروشند، قطعاً كارخانهاى كه براى توليد روغن ساخته شده بايد در دهانهها و لولههاى آن دانههاى روغنى ريخته شود تا كارخانه به تناسب خوراكى كه به آن دادهاند منظم و سالم كار كند، و صاحب يا صاحبان كارخانه و ديگر مردم از توليد كارخانه بهره مند شوند، چنانچه احمق و نادانى به جاى ريختن دانههاى روغنى در كارخانه ريگ و سيمان و خاك بريزد و كارخانه را روشن كند، به نظر آوريد كه چه بلائى سر كارخانه و ديگها و دستگاههاى آن خواهد آمد؟!

كارخانه بدن را عليمى حكيم، صانعى قادر، مهربانى دانا و توانا، رئوفى بصير ساخته و پرداخته، و با دانش بينهايتش به مصالح و مفاسد و منافع و زيانهاى آن احاطه دارد و ميداند چه موادى به سود اين بدن و عامل سلامت و رشد آن، و چه موادى به زيان و ضرر بدن و عامل تخريب و بيمارى و فاسد شدن آن است، و نيز احاطه كامل به اين حقيقت دارد كه چه موادى از طريق هضم شدن در بدن، به صورت مثبت يا منفى در روح و روان و خلقيات انسان اثر ميگذارد و سبب سعادت يا شقاوت او ميشود، براين اساس همه طيبات را بر انسان حلال، و همه خبائث را بر آدمى حرام نموده است، زيرا طيبات در بدن و روان و خلقيات اثر مثبت ميگذارد، و خبائث در بدن و روان و خلقيات اثر منفى مينهد و اين واقعيتى است كه تجربه تاريخ حيات انسان نيز به اثبات رسانده است.

آيا انصاف است كه انسان به دستورات خداى مهربانش و پروردگار رئوفش توجه نكند، و براى يك سلسله لذات خيالى به موادى روى كند كه آن چنان به بدن و روان زيان برساند كه گاهى تا پايان عمرقابل جبران نباشد و از اين طريق نيز خانواده و جامعه خود را مبتلا نموده و به آنان هم خسارت وارد كند.

حضرت باقر (ع) از قول خداوند مهربان نقل ميكند كه حضرت حق به همه بنى آدم خطاب نموده:

«يابن آدم اجتنب ماحرمت عليك تكن من اورع الناس.» «1»

فرزند آدم از آنچه بر تو حرام كردهام دورى كن تا پارساترين مردم باشى.

از حضرت صادق (ع) پرسيدند پارساترين مردم كيست؟ حضرت پاسخ داد

«الذى يتورع عن محارم الله:»

كسى است كه از محرمات خدا بپرهيزد.

از حضرت صادق (ع) روايت شده خداوند در مناجاتش با موسى به موسى فرمود:

«ياموسى ماتقرب الى المتقربون بمثل الورع عن محارمى فانى امنهم جنات عدنى، لااشرك معهم احداً:» «2»

اى موسى مقربان به چيزى مانند دورى از محرماتم به من تقرب نجستند، من بهشتهاى جاويدانم را به آنان عطا ميكنم واحدى را در پاداششان با آنان شريك نميكنم.

زيدبن على از پدر بزرگوارش حضرت زين العابدين روايت ميكند كه آن حضرت فرمود:

«الورع نظام العبادة، فاذا نقطع الورع ذهبت الديانة، كما اذا نقطع السلك اتبعه النظام:» «3»

پارسائى و دورى از محرمات نظام عبادت و بنگى نسبت به حق است، هنگامى كه پارسائى و روح پرهيز از محرمات از زندگى و حيات انسان قطع شود، ديانت و ديندارى قطع ميشود، چنان كه وقتى نخ تسبيح قطع شود، دانهها از هم گسسته ميگردند.

از حضرت صادق (ع) روايت شده:

«اتقوالله اتقوالله عليكم بالورع وصدق الحديث واداء الامانة وعفة البطن والفرج تكونوا معنا فى الرفيع الاعلى:» «4»

تقواى الهى پيشه كنيد، تقواى الهى پيشه كنيد، شما را به پارسائى و دورى از همه محرمات و راستگوئى و اداء امانت، و پاكى شكم و غريزه جنسى سفارش ميكنم تا با ما در مقام رفيع اعلى قرار گيريد.

و نيز از امام ششم (ع) روايت شده:

«اورع الناس من وقف عندالشبهة، اعبدالناس من اقام الفرائض، ازهد الناس من ترك الحرام، اشد الناس اجتهاد امن ترك الذنوب:» «5»

پارساترين مردم كسى است كه در امور شبهناك توقف كند، عابدترين مردم كسى است كه واجبات را بجاى آورد، زاهدترين مردم كسى است كه حرام را ترك كند، و كوشاترين مردم كسى است كه گناهان را ترك كند.

امام صادق (ع) فرمود:

«عليكم بالورع فانه لاينال ماعندالله الابالورع:» «6»

شما را به پارسائى و ورع سفارش ميكنم زيرا جز با ورع به رضوان و رحمت و بهشت خدا نميتوان رسيد.

با ملاحظه آيات قرآن و رواياتى كه نقل شد و دقت در مفاهيم آنها به اين نتيجه ميرسيم كه سلامت بدن و روان، و رشد تربيتى و رسيدن به كمال، و تحقق سعادت دنيا و آخرت در گرو اجتناب از محرمات و دورى گزيدن در معاصى و تسليم شدن در برابر خواستههاى حق و فرمانهاى پروردگار مهربان عالم است، پروردگارى كه جز خير و سلامت و مصونيت انسان را از خطرات نميخواهد.

 

ميته

در ميته هر حيوان و جاندارى مواد آلى سريع الفسادى قرار دارد بسيار خطرناگ، كه به سرعت عفونت در آن ظهور ميكند، و هر چه به گرما نزديك تر باشد فسادش بيشتر و بوى عفونت آن آزار دهنده تر، و موجب توليد ميكرب خسارت بار وباست.

در ميدانهاى جنگ كه بدن كشتهها روى زمين مانده و عفونى شده، فراوان ديده شده كه بيمارى وبا در آن نواحى شايع گشته، و به منطقه و به مردم زيان و ضرر رسانده است.

به اين خاطر شارع اسلام با رعايت شرايط فرمان داده شتابانه كشتهها را دفن كنند و اگر وقتى براى رعايت شرايط نباشد همه را زير خاك پنهان كنند تا خطرى از اين ناحيه متوجه محيط و احدى از مردم نشود.

زمانى كه روح در بدن حيوان يا انسان است، ابزارهاى دفاعى بدن در برابر ميكربهاى خطرناك، مانند گلبولهاى سپيد به شدت درفعاليتاند، تا با جنگى سخت دشمنان بدن را مغلوب نمايند، ولى هنگامى كه جان از بدن بيرون ميرود و ابزار دفاعى با نبود جان از كار ميافتند، ميكربها براى فعاليت خود در همه كشور تن ميدان را خالى ميبينند و با تمام قدرت به ضربه زدن به تمام نواحى جسم مشغول ميگردند، از اين جهت در قانون الهى ميته محكوم به نجاست است و در خصوص بدن انسان موجب غسل مس ميت ميشود، با توجه به اين فعل و انفعالات منفى كه در ميته حاصل ميشود كه از طرفى موجب نجس شدن آن و از طرف ديگر منبع آلودگيها و فسادها و انواع ميكربهاى خطرناك ميگردد خوردن آن از طرف حضرت حق حرام اعلام شده زيرا موجب فساد بدن انسان، و سبب پديدن آمدن اختلالات روانى و اخلاقى است، و بدون ترديد طبع سالم انسانى از خوردن آن نفرت دارد، و به آن ميل و اشتها پيدا نميكند، مگر انسانى كه در گردونه لج بازى با قانون الهى باشد، و از روى بيخردى به دشمنى با خود برخيزد، و به عمد به تخرب بدن، و ايجاد اختلال در روان و اخلاق اقدام كند، كه در اين صورت چنين انسانى از آن ميته فاسدتر و در آلودگى اخلاقى بدتر است.

در ميان تمام ملتهائى كه اندك توجهى به حق داشتند، ميته را پليد ميدانستند و از آن دورى ميجستند.

در مذهب يهود حتى در برابر با تورات فعلى ميته را چه از حيوان، چه از انسان نجس ميدانند، و در اين حكم به اندازهاى به افراط رسيدهاند كه در تورات فعلى تحريف شده ميخوانيم: هر كس نزد محتضر باشد پس از فوت او همه حاضران نجس هستند گرچه دستى به ميت نگذاشته باشند. «7» در مذهب زردشتيان براى ميته حيوان و انسان مقررات بيشتر و سخت تر و افراطى تر از مذهب يهود وجود دارد، انداختن مرده را در رودخانه جنايت بزرگ به حساب ميآورند، به اين عنوان كه رودخانه مقدس است به چه سبب آن را آلوده كردهاند، روى اين حساب انجام دهنده آن را محكوم به اعدام ميدانند، زردشتيان نه تنها ميت را نجس ميدانند، بلكه نظرشان اين است كه تمام اشياء متعلق به ميت حتى كسان نزديك به او نجس ميشوند، گرچه در شهرى ديگر باشند و اطلاعى از مردن وى نداشته باشند.

كتاب اسلام و علم امروز ميگويد: ما نميتوانيم اصول طهارت اسلام را محدود به ميكرب بدانيم، زيرا ميكرب چيزى است كه در اين چند قرن كشف شده، و هنوز خيلى رموز و دقايق نامعلومى در اين زمينه مانده كه كشف آن به عهده دانشمندان عصرهاى آينده است.

ما دانسته ايم كه اسلام در دستور طهارت خود در نظر داشته كه ميكربها زدوده شود، و فهميديم كه در روزگار پيدايش اسلام اين كشف مهم يعنى كشف ميكرب را كه امروز دانشمندان با علوم تجربى دانستهاند مورد توجه قرار داده است، ولى نبايد دستورات دين اسلام را كه براى تمام قرون لحاظ شده و حقايقى را در زمينههاى گوناگون بيان نموده با كشفيات يك قرن محدود كرد.

آرى آنچه در اسلام بعنوان نجاسات شناخته شده مانند ميته- خون- گوشت خوك و ... چيزهائى هستند كه منبع ميكربهاى بيمارى زاست و براى تندرستى و سعادت انسان زيانبارند.

اما در باطن اين دستورات ممكن است فوائد ديگرى منظور شده باشد كه هنوز بر دانشمندان پوشيده است و ممكن است كسانى كه پس از ما پا به دايره زندگى ميگذارند و فكر و علمشان از ما بيشتر است آن را بيان نمايند.

 

خون

خود از مواد آلى حيوانى تشكيل شده و مواد ازتى فراوانى دارد و كانون ميكرب هاست، تا جائى كه طبيبان حاذق براى تشخيص بيمارى و پيداكرن سبب اصلى آن به آزمايش خون بيمار متوسل ميشوند، تا روشن شود چه نوع ميكربى در خون جاى گرفته و به فعاليت برضد بدن ميكوشد.

ميكرب هنگامى كه وارد خون در گردش ميشود تكثير پيدا ميكند و اگر علاجى در كار نباشد انسان از پاى ميافتد و چه بسا هلاك ميشود.

شارع مقدس اسلام، روزى كه ميخواست اسلام را تبليغ كند آن هم در روزى كه همه جهان نسبت به انيگونه حقايق بهداشتى و طبى و ديگر حقايق مهم در جهالت و تاريكى به سر ميبرد، از زيانهاى خون كاملًا آگاه بود، و به مفاسد و مضرات و خطرات آن وقوف كامل داشت، درحالى كه مردم آن روزگار خون را از غذاهاى رسمى و لذيذ ميدانستند!!

آن روز خون را نجس و خوردن آن را حرام اعلام كرد، در كتاب تمدن الاسلام ص 185 ميخوانيم: پروست كه از فلاسفه غرب است در كتاب خود مى نويسد زمانى در آمريكاى شمالى با خون تغذيه ميكردند، ولى در اين دوره كشف شده كه خوردن خون زيان فوق العادهاى دارد.

بى شك زمانى كه از طرف حضرت حق و شارع مقدس قوانين اسلامى خون جزء نجاسات اعلام شد و خوردن آن حرام گشت يك نفر در آن روزگار پيدا نميشد كه مضرات خون را بداند، بلكه در آن روزگار خون را مانند گوشت و ساير مواد خوردنى از جمله غذاهاى رسمى و مفيد ميدانستند و به اين سبب خون گوسپند و گاو و ديگر حيوانات را ميگرفتند و در روده ريخته روى آتش بريان كرده ميخوردند.

گوسپند را سر نميبريدند كه مبادا خونش بريزد و از بين برود، و به قتل صبر كه در اسلام حرام شد آن را ميكشتند.

در تورات در سفر تثنيه باب 12 آيه 17 آمده: ولى خون را مخور و آن را مثل آب روى زمين بريز.

از اين آيه معلوم ميشود كه خون در اديان الهى گذشته هم حرام بوده، ولى جاهلان لذت پرست كه اكثر مردم جهان را تشكيل ميدادند و ميدهند حدود دينى را رعايت نكرده و نميكنند و از حرامى كه موجب زيان بدن و اختلال روح ميشود پرهيز نميكنند و ورع و پارسائى به خرج نميدهند.

 

گوشت خوك

در آئين مقدس اسلام چنان كه در آيات صريح قرآن و روايات آمده گوشت خوك كه ديرباز است خوراك غربيان و برخى مسلمان نماهائى كه ميمون وار مقلد آناناند شده نجس و خوردن آن موكداً حرام اعلام شده و حرمت آن چون ساير محرمات تا قيامت باقى است.

شريعت پاك و حكيمانه اسلام به سود بدن و روان انسان، خوك را از اعيان نجسه به شمار آورده و خوردن گوشت و شير آن را ممنوع، و خريد و فروش آن را حرام نموده است.

فلسفه حرمت گوشت خوك خسارتهاى زائدالوصف و زيانهاى زيادى است كه از اين حيوان به محيط زندگى سرايت، و موجب ضررهاى سنگين بر بدن و روان انسان است.

محافل علمى دنياى اين زمان متوجه زيانها و خسارتهاى اين گوشت شده، در انديشه اين هستند كه انسان را از اين منبع ضرر و خطر نجات دهند.

بيان همه زيانهاى گوشت خوك در اين سطور نميگنجد از باب نمونه فقط به چند بخش از زيانهاى آن اشاره ميشود.

1- خوك در تغذيه خودش از خوردن پليديها و كثافات حى از نجاسات خود امتناع نميكند.

«متأسفانه بعضى از انسان نماها به طبيعت خوك دچار شده، از خوردن هرگونه كثافات و نجاسات مالى چون رشوه، غصب، ربا، دزدى، خيانت، كمفروشى، حق يتيم باكى ندارند»

2- خوك غيرت ناموسى ندارد، و دچار پليدى ديوثى است تا جائى كه جفت خود را در معرض خوكهاى نر ديگر قرار داده و از اين عمل علاوه براين كه باك ندارد لذت هم ميبرد! و اين صفات و اخلاق بدون شك در گوشت او تأثير دارد، از اين جهت اشخاصى كه عادت به خوردن گوشت خوك دارند تحت تأثير اين صفات زشت قرار ميگيرند.

3- بيمارى خطرناك لادررى «ladrerie‌ ازگوشت خوك توليد ميشود، در مناطق مسيحى نشين اين بيمارى فراوان است، ولى در بلاد مسلمان نشين و در ميان يهوديان كه از خوردن گوشت خوك ميپرهيزند ابداً يافت نميشود.

اسلام و علم امروز در ص 403 ميگويد: اين بيمارى از ميكرب تنيابه وجود ميآيد، كه از گوشت خوك كه لانه اين ميكرب است به انسان سرايت ميكند و آن را تنياسليوم ميگويند.

تنياسليوم كه ازآن به حب القرع يا كرم كدو تعبير مينمايند در بدن خوك لانه دارد.

اين كرم هنگامى كه وارد امعاء انسان ميگردد، قلابهائى در سر دارد كه به جدار روده بند ميكند، و يك بخش از حب القرع است كه بسا به چهل متر ميرسد و هرچه از سر دورتر و به دُم نزديك تر ميگردد ضخيم تر ميشود، و بدن آن بندبند است، بند آخرين كه از همه بزرگ تر است به اندازه يك لوبياست، هنگامى كه سير تكاملى به انجام رسيد جدا شده وارد مدفوع انسان ميگردد، و بند متصل به آن در نوبت تكامل مينشيند تا بزرگ شده جدا شود با مدفوع خارج گردد.

هر يك ازاين بندها چندين هزار از تخم همين ميكرب را در درون خود دارند كه اگر وارد خاك زراعت، يا محيط باغها گردد، در صورتى كه محصول چيده شده را به آن گونه كه بايد شستشو نكنند، يا مواد لازم ميكرب كش را به آن نزنند، خورندگان از خطر اين ميكرب مصون نخواهند بود.

4- از زيانهاى قابل توجه گوشت خوك توليد بيمارى تريكينوز است كه ميكرب آن به نام تريكين يا تريشين است كه در گوشت خوك لانه ميگذارد به طورى كه در يك كيلو گوشت خوك بسا 400 ميليون نوزاد تريكين موجود است.

اين حيوان به صورت كرم كوچك از يك ميلى متر تا سه ميلى متر طول دارد، و در هر ماه ميتواند از ده تا پانزده هزار تخم بگذارد، و زيانهاى حاصله از آن به مراتب شديدتر و مفاسدش بيشتر از ميكرب تنياسليوم است.

عوارض حاصله در بدن انسان به خاطر خوردن گوشت خوك و داخل شدن تريكين به معده انسان كم نيست اول مرتبه گلبولهاى قرمز را آسيب ميرساند، در نتيجه توليد بيمارى كم خونى ميكند و سپس سرگيجه و امراض و عوارض ديگرى را براى انسان به ارمغان ميآورد و نهايتاً در برخى از موارد به مرگ ميانجامد، و اين است فلسفههاى حرمت گوشت خوك از ديدگاه اسلام. «9» حيوانات حلال گوشتى كه به وسيله كافران و مشركان پاى بتان و براى مقاصد شيطانى قربانى ميشوند، جزء محرمات الهى است و حكم ميته را دارد و بايد از آن اجتناب كرد، اجتناب از اين نوع قربانيها از جلوههاى مهم مبارزه آئين توحيد با مظاهر شرك است، يقيناً در اين نوع قربانيها كه ميته به حساب ميآيد آثار سوئى در روح و روان باقى ميگذارد.

اگر غربيان و غرب زدهها و مقلدان ميمون صفت آنان بگويند امروز با پيشرفت علوم و اختراع دستگاههاى گوناگون صنعتى گوشتهاى حرام به ويژه گوشت خوك را ميتوان از ميكرب پاك كرد، و جلوى توليد زيانهاى آن را گرفت و راه حرمت را به روى آن كه سببش آلودگى گوشت به ميكربهاى خاص است بست، در پاسخ بايد گفت در علم و دانش امروز ثابت شده كه همه خوراكيها بر روح و روان و خلقيات انسان اثر ميگذارد، آثار سوء اين نوع گوشتها را با چه دستگاه صنعتى ميتوان از آن زدود؟

 

مسئله اضطرار

اگر انسانى بدون انجام ظلم و تجاوز به اضطرار دچار شد و در فضاى اضطرار جانش به خطر افتاد به حكم غفران و رحمت خدا كه در پايان آيه مورد بحث آمده، با توجه به قناعت كردن به مقدار ضرورت يعنى به اندازهاى كه جانش را از خطر برهد جايز است از محرمات ذكر شده در آيه استفاده كند، البته اين مسئله در موقعيتى است كه كاملًا از يافتن حلال نااميد باشد، اين قانون حكيمانه يعنى جواز بهره گيرى از محرمات به هنگام اضطرار از دلايل انعطاف پذيرى احكام حق و توجه شارع مقدس به ضرورتها و نيازهاى آدمى در جعل قانون است.

جمله غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ بيان شرط براى حكم اضطرار است، يعنى حلال شدن محرمات براى انسان مضطر مشروط به اين است كه شخص مضطر در حال ستم و تجاوز نباشد و يا ستم و تجاوز او سبب اضطرار او نشده باشد، در كتاب شريف من لايحضره الفقيه به عنوان ارزش جان و ارزش حفظ آن و حرمت به هلاكت انداختن خويش روايت مهمى از حضرت صادق (ع) به اين مضمون نقل شده

«من اضطر الى الميته والدم ولحم الخنزير فلم يأكل شيئاً من ذلك حتى يموت فهو كافر:» «10»

كسى كه به واسطه نخوردن مردار و خون و گوشت خوك در حالى كه به خوردن آنها ناچار شده بميرد كافر است.

در باب فلسفه حرمت اين گونه محرمات و جواز حليت آن براى مضطر روايت بسيار با ارزشى از حضرت باقر (ع) روايت شده آنجا كه از حضرت ميپرسند:

«لم حرم الله عزوجل الخمر و الميته والدم و لحم الخنزير؟»

به چه سبب خداى عزوجل مست كننده ها و ميته و خون و گوشت خوك را حرام نموده، آن حضرت پاسخ داد

«لكنه عزوجل خلق الخلق فعلم مايقوم به ابدانهم ومايصلهم فاحل لهم وباحه وعلم مايضرهم فنهاهم عنه وحرم عليهم ثم احل للمضطر فى الوقت الذى لايقوم بدنه الابه:»

آرى خداوند بزرگ انسان را آفريد و براى او آنچه كه قوام و مصلحت بدنشان به آن بود معلوم و روشن بود، در نتيجه آنها را براى آنان حلال و مباح فرمود، و روشن و معلوم بود كه چه عواملى براى بدن آنان زيانبار است، پس آنان را از آنها نهى كرده و بر آنان حرام نمود، سپس براى مضطر در زمانى كه بدن او جز به حرام حفظ نميشد حرام را مباح كرد.

 

 

پی نوشت هآ:

 

______________________________

(1)- بحار چاپ بيروت، ج 67، ص 308.

(2)- مشكاة الانوار 45.

(3)- امالى طوسى، ج 2، ص 314.

(4)- امالى طوسى، ج 1، ص 226.

(5)- خصال، ج 1، ص 11.

(6)- كافى، ج 2، ص 76.

(7)- مطهرات در اسلام 128 فلسفه احكام، ص 152.

(9)- مشروح بحث اين محرمات را در كتاب فلسفه احكام ج 1 و اسلام علم امروز و مطهرات در اسلام ملاحظه كنيد.

(10)- من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 218، ح 98.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

طلوع آفتاب هشتمین فروغ امامت
فقیر باشیم یا ثروتمند؟
میلاد نور/ میلاد پیامبر رحمت (ص) مبارک
غدیر چشمه جوشان حق  
چهره با عظمت نماز
نقش جاه‏طلبی در واقعه عاشورا
زیارت ناحیه مقدسه
با پدر و مادر، هم می‌توان بهشتی شد و هم جهنمی!
امام حسین علیه السلام در کلام خدا
اهمیت نماز اول وقت

بیشترین بازدید این مجموعه

مباهله با اهل کتاب، معارفه اهل بیت(علیهم السلام)
عزّت طلبی و ذلّت گریزی در آموزه های قرآنی
چهره با عظمت نماز
نظر امام رضا(ع) درباره ازدواج موقت متأهل‌ها
تربیت نسل مهدوی
پژوهشی در اسباب نزول آیه«اکمال دین»
راز سر به مهر سوره "یاسین"
28 صفر رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص)
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^