فارسی
دوشنبه 08 مرداد 1403 - الاثنين 21 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه هفدهم (1) – (متن کامل + عناوین)

 

بسته شدن راه هاى

 دريافت حقايق

 

مهديه تهـران دهه دوم صفر 1365

الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.

 

خداوند متعال در دو آيه از سوره مباركه آل عمران بى دين شدن مردم متدين و مسلمانهايى كه از اسلام دست بر مى دارند را مطرح مى كند، آيه شريفه مربوط به زمان خاصى نيست، بلكه مربوط به همه زمانها است؛ از زمان نزول تا زمانى كه زندگى در اين دنيا تمام بشود.

خيلى هم اتفاق مى افتد كه افراد متدين و مسلمان بى دين مى شوند، از اسلام دست مى كشند و از حالت حزب اللهى به حزب الشيطانى برمى گردند.

ببينيم پروردگار عالم درباره اين گونه مردم نظرشان چيست؟

قبلاً بايد بدانيم كه يك سلسله آيات در قرآن مجيد هست كه معنى آن براى بعضى ها معنى دل چسبى نيست، چون آگاهى به يك سلسله واقعيات بلند
آسمانى نسبت به اين گونه آيات ندارند. كدام آيات؟ مثلاً:

 

« خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَـرِهِمْ غِشَـوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ »[1]


دل مركز دريافت حقايق است. حالا اين حقايق را انبيا  عليهم السلام بگويند يا ائمه  عليهم السلام، حكما يا عرفا، مردان راه خدا بگويند يا بر اثر پاكى شديد خودش دريافت كننده باشد.

آيه شريفه مى گويد: درهاى دريافت كننده قلب را مى بندم. گوش عضو شنيدن مسائل است. مى گويد: به اين گوش مهر مى زنم، نمى شنود.

 

معناى بسته شدن چشم و گوش

اين نشنيدن نه اين كه طرف مقابلش حرف مى زند و او صدا را نشنود. نشنيدن يعنى قبول نكردن.

چشم هم ابزار ديدن است. خدا درب اين چشم را مى بندد، يعنى چشم، يكى از اعضاى رابطه گير با حقايق عالم است، رابطه نمى گيرد. مى بيند، ولى از ديدنش منفعت الهى نمى برد.

اين معناى اوليه آيه به بعضى ها دل چسب نيست كه اين بيچاره چه تقصيرى دارد؟ اگر تو مى گويى و او دريافت نمى كند، خود خدا مى گويد: جلوى دريافتش را گرفته ام. جلوى دريافتش را نگيرد تا حقايق را بگيرد.[2]


اما اينجا گوش نمى دهد، يعنى قبول نمى كند. خود خدا مى گويد: جلويش را گرفته ام، دست بردارد تا او هم قبول كند، يا از طريق ديده رابطه با حقايق نمى گيرد، خود خدا مى گويد: من چشمش را بسته ام.

اين ها كسانى هستند كه سواد زياد و علم سرشار و مطالعه ندارند. دنبال واقعيات نرفته اند، در حالى كه آدمهاى خوبى هستند.

از زمان حضرت آدم تا الان، خدا درب دل كسى را بر روى فهم حقايق نبسته است. از اول پروردگار كريم عالم با كسى برخورد منفى نداشته است. شروع برنامه هاى الهى نسبت به انسان در امور معنوى با رحمت الهى است، چنانچه در امور مادى با رحمانيت پروردگار مى باشد.

 

معناى رحمانيت خدا

رحمانيت يعنى تجلى اراده حضرت حق در برنامه هاى مادى. الان بدن، خوراكى ها، لباس، پوشاك، خانه، مركب، هوا و خورشيد، همه در رابطه با رحمانيت خدا هستند.

وجود مقدس انبيا  عليهم السلام واقعيات معنوى قوانين پروردگار، حلال و حرام خدا، هدايت الهى در ارتباط با رحيميت حضرت حق است. ابتدا به رحيميت شده است. چنانچه ابتدا به رحمانيت نيز شده يعنى هر انسانى تا آنجايى كه حجت خدا همه جانبه بر او تمام شده و نور هدايت از هر راهى كه شما فكرش را بكنيد، بر او ظاهر شود.

به قول شيخ انصارى: گاهى ممكن است از افتادن پيراهن از روى بند، يا از پريدن يك كلاغ، يا از ريختن آب، يك نفر به يك حكمى قطع پيدا بكند.

مى گويد: اگر يك نفر از هر راهى دليل و واسطه اى براى رسيدن به قطع نسبت به حكمى پيدا كند قطع او حجت است و مى تواند به قطع خود عمل كند.

ممكن است پروردگار بزرگ عالم يك پشه را عامل هدايت قرار بدهد:

 

« إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيىِ أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا »[3]

 

ممكن است آدم 50 سال گمراه باشد و يك دفعه با ديدن خودش در آينه هدايت بشود. ممكن است آدم چهل سال گمراه باشد و يك اتفاقى بيفتد كه خودش هم در ايجاد آن اتفاق خيلى مؤثر نبوده و همان وسيله هدايتش بشود.

پروردگار بزرگ عالم از هر راه ممكن، هدايتش را به بنده اش رسانده است، حالا با بعثت پيامبران  عليهم السلام يا امامت امام  عليهم السلام يا نزول كتاب، يا جوشش فكرى، يا برخورد به يك رفيق خوب.

خدا اول براى هدايت بنده اش، همه درها را مى زند و همه راهها را باز و جاده ها را براى او صاف مى كند، اما وقتى كه عبد با كمال پررويى قبول هدايت نكرد، اين حالت عدم قبول كه چهل سال طول كشيده، حالا مانند يك امر رسوبى تمام وجودش را مى گيرد كه اين هم كار خداست.

 

« خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَـرِهِمْ غِشَـوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ »

 

انسان با ديدن اين آيات، معناى:

 

« يس* وَ الْقُرْءَانِ الْحَكِيمِ »[4]

 

را مى فهمد. اين كه چرا صفت حكيم را براى كتابش آورده است، اين واقعا بجا مصرف شده است؛ زيرا دهان هر كسى را با يك آيه مى بندد.

 

بيان خدا، دليل حجيت حكم

بوعلى سينا مى گويد: ما يك چيزهايى از شرع مى دانيم كه با قواعد علمى تطبيق نمى كند، و ما هم نمى توانيم آن را تطبيق بدهيم، اما در مقابلش كه قرار مى گيريم، هيچ چاره اى جز تسليم نداريم، چون همين بس است كه آن حكم را خدا گفته است. مى گويد: بهترين دليلِ حكمت در اين زمينه همين بيان خدا مى باشد.

نمونه اين حرف را من در يكى از مقالات دانشمندان خارجى ديدم، كه گفته بود: من در جواب هيچ سؤالى در اين عالم به بن بست نمى رسم و در جواب اطمينان خاطر داريم.

او مى گويد: هر چه را از من بپرسند كه علم و قاعده هاى مادى و غيرمادى نتواند حل بكند، من با يك جواب حلش مى كنم، فقط و فقط مى گويم: الله، اين حل تمام سؤال هاى مشكل است.

 

نمونه هايى از قدرت پروردگار

خورشيد يك ميليون و سيصد هزار برابر زمين است. اين بار به اين سنگينى، در فضا نه آن را با زنجير به بالا بسته اند، نه ستون زيرش هست، چند ميليارد سال هم همين طور مانده است. مى گويند: هر دورى كه در فلكِ خودش مى زند، از نقطه اى كه شروع مى كند تا به نقطه بعدى برسد، يك دور زدنش شش ميليارد سال طول مى كشد. حالا چند دفعه هم از اين دورها زده است، خدا مى داند.

اين ها كار كيست؟ راحت مى گويم: الله! هيچ كس هم قبول نكند، اما خودم آن قدر شاد و راحتم كه اصلاً شمردنى نيست. مى گويم: خدا.

اين حلزونى كه برگ كاهوخور است، برگ كاهو نرم نيست، براى ما نرم است. اين حيوان صدف دارد. اصل هيكلش به اندازه عدس معمولى است. يك دهان دارد كه از سوزن معمولى كوچك تر است. سر سوزن چقدر كوچك است؟ دهان اين حيوان كوچك تر است.

خدا در اين دهان بيست و پنج هزار و ششصد دندان كاشته است. مى گويند: چه كسى اين كار را كرده است؟ اين دانشمند مى گويد: راحت مى گويم: خدا.

دانشمندان خارجى بايد اين حقيقت را درك كنند:

 

« أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَـئِنُّ الْقُلُوبُ »[5]

 


آيه شريفه مورد بحث مى گويد:

 

« خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَـرِهِمْ غِشَـوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ »

 

بعضى ها مؤمن هستند، اما بى دين و از حزب اللهى، حزب الشيطان مى شوند.

من در مقابل آنها چكار مى كنم؟ اول آيه سؤال مى كند، آخر آيه خودش جواب مى دهد.

اول آيه مى فرمايد: « كَيْفَ »؟ اين از ادات سؤال است. در عين حال از ادات تعجب هم هست.

 

 

 

 پی نوشت ها:

 

 

  

 



 

[1] ـ بقره 2 : 7؛ «خدا [ به كيفر كفرشان ] بر دل ها و گوش هايشان مُهرِ[ تيره بختى ] نهاده ، و بر چشم هايشان پرده اى [ از تاريكى است كه فروغ هدايت را نمى بينند ] ، و براى آنان عذابى بزرگ است .»

 

[2] ـ الاحتجاج: 2/455؛ بحار الأنوار: 5/200، باب 7، حديث 24؛ «بِالاْءِسْنَادِ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ العسكري  عليه السلام قَالَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى خَتَمَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ أَيْ وَسَمَهَا بِسِمَةٍ يَعْرِفُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ مَلاَئِكَتِهِ إِذَا نَظَرُوا إِلَيْهَا بِأَنَّهُمُ الَّذِينَ لاَ يُؤمِنُونَ وَ عَلى سَمْعِهِمْ كَذَلِكَ بِسِمَاتٍ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ لَمَّا أَعْرَضُوا عَنِ النَّظَرِ فِيمَا كُلِّفُوهُ وَ قَصَّرُوا فِيمَا أُرِيدَ مِنْهُمْ وَ جَهِلُوا مَا لَزِمَهُمُ الاْءِيمَانُ بِهِ فَصَارُوا كَمَنْ عَلَى عَيْنَيْهِ غِطَاءٌ لاَ يُبْصِرُ مَا أَمَامَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَتَعَالَى عَنِ الْبَعْثِ وَ الْفَسَادِ وَ عَنِ مُطَالَبَةِ الْعِبَادِ بِمَا مَنَعَهُمْ بِالْقَهْرِ مِنْهُ فَلاَ يَأْمُرُهُمْ بِمُغَالَبَتِهِ وَ لاَ بِالْمَصِيرِ إِلَى مَا قَدْ صَدَّهُمْ عَنْهُ بِالْقَسْرِ عَنْهُ ثُمَّ قَالَ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ يَعْنِي فِي الآْخِرَةِ الْعَذَابُ الْمُعَدُّ لِلْكَافِرِينَ وَ فِي الدُّنْيَا أَيْضاً لِمَنْ يُرِيدُ أَنْ يَسْتَصْلِحَهُ بِمَا يَنْزِلُ بِهِ مِنْ عَذَابِ الاِسْتِصْلاَحِ لِيُنَبِّهَهُ لِطَاعَتِهِ وَ مِنْ عَذَابِ الاِصْطِلاَمِ لِيُصَيِّرَهُ إِلَى عَدْلِهِ وَ حِكْمَتِه.»

 

[3] ـ بقره 2 : 26؛ «بى ترديد خدا [ براى فهماندن مطلبى به مردم ] از اينكه به پشه و فراتر از آن [ در كوچكى ] مَثَل بزند ، شرم نمى كند.»

 

[4] ـ يس 36 : 1 ـ 2؛ «يس * سوگند به قرآن كريم.»

 

[5] ـ رعد 13 : 28؛ «دل ها فقط به ياد خدا آرام مى گيرد .»

 

 

ادامه دارد . . .


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تلاوت عاشقانۀ قرآن، راهی برای تصفیۀ اخلاقی
وعده خدا به مؤمنين و مؤمنات
حسن فعلی و فاعلی، شرط قبولی اعمال
نفَس‌داران پاک
نعمت های الهی - جلسه دهم - (متن کامل + عناوین)
هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه هفدهم (1) – (متن کامل + ...
عقل کلید گنج سعادت - جلسه دوم - درباره تقابل عقل و ...
دستگیری انبیا از انسان در دریای پرخطر دنیا
پاکسازی، مقدمه عبادت
نعمت های الهی - جلسه اول - (متن کامل + عناوین)

بیشترین بازدید این مجموعه

معرفت در اسلام - جلسه هفتم
شناخت سه حقيقت؛ خدا، قرآن و پيامبر صلى الله عليه ...
نكته‏اى در سوره مباركه حشر
بروز وزن اعمال در قيامت
ایمان و آثار آن - جلسه هشتم (2) - (متن کامل + عناوین)
گمشده ملاحسینقلی همدانی
اثراث مثبت حلّ مشکل دیگران
مکتب عشق
مقامات الهی، جلوۀ احسان خداوند
طلوع هشت حقیقت بر قلب بندگان محبوب

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^