فارسی
يكشنبه 09 ارديبهشت 1403 - الاحد 18 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه بیست و ششم (1) – (متن کامل + عناوین)

 

 

بهشت و آخرت  در دست پيامبر  صلى الله عليه و آله

 

مهديه تهـران دهه دوم صفر 1365


الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.

 

قرآن مجيد مى فرمايد: آزادى يا گرفتارى مردم در روز قيامت در گرو شخص پيغمبر  صلى الله عليه و آله است. اگر مردم در محشر آزاد باشند و بتوانند وارد بهشت بشوند، از بركت پيغمبر صلى الله عليه و آله به بهشت مى رسند. و اگر اهل جهنم باشند، باز به خاطر پيغمبر  صلى الله عليه و آله اهل جهنم مى شوند.

 

شكايت پيامبر  صلى الله عليه و آله از امت خود در قيامت

آيه اوّل:

 

« وَقَالَ الرَّسُولُ يَـرَبِّ إِنَّ قَوْمِى اتَّخَذُوا هَـذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا »[1]

 

اين آيه شكايت و درد دل پيغمبر  صلى الله عليه و آله از يك عده اى مرد و زن در روز قيامت است كه خدا نقل مى كند: فرياد پيغمبر  صلى الله عليه و آله بلند مى شود كه: خدايا! آنهايى كه 
مى گفتند ما ملت و امت پيغمبر هستيم، قرآن را مهجور و متروك قرار دادند.
[2]

 

محاسبه حساب هر امتى با پيامبر  صلى الله عليه و آله خود

آنهايى كه از امت موسى و عيسى و ابراهيم  عليهم السلام هستند، خداوند مى فرمايد كه حسابشان با پيغمبر خودشان است، ما هر طايفه اى را با پيغمبر خودش روبرو مى كنيم، و آن طايفه را محاكمه مى كنيم.

يك عده اى مرد و زن با اين همه زحمتى كه من در مدت بيست و سه سال نبوت و رسالتم كشيدم. معلم و هادى اين مردم بودم. من خودم كه نيامدم بگويم: من معلم شما هستم. تو مرا انتخاب كردى كه معلم مردم باشم. اما از اين عده اى كه قدر زحمات مرا ندانستند و ارزشى براى آن همه رنج من قائل نشدند، تعاليم مرا پشت سر انداختند و هر طورى كه دلخواه خودشان بود زندگى كردند، اين ها را در دادگاه قيامت جمع كن و بپرس چرا؟


 

 

عذر نداشتن در برابر خدا

 

«اجريتَ علىَّ حكماً اتبعت فيه هوى نفسى و لم احترس فيه من تزيين عدوى فغرّنى بما اهوى و اسعده على ذلك القضاء فتجاوزتُ بما جرى من ذلك بعضَ حدودك و خالفتُ بعضَ اوامرك فلك الحجة علىّ فى جميع ذلك و لا حجة لى فيما جرى علىّ فيه قضائك و ألزمنى حكمك و بلائك»[3]

 

اين گفتار اميرالمؤمنين  عليه السلام است كه در دادگاه قيامت، نسبت به هر گناه، تخلف، ظلم، ستم، دست درازى و گناهان مربوط به شهوات شكم، گوش، مال و معاشرت از من سؤال بكنى كه: على! چرا اين كار را كردى؟ من يك عذر قابل قبول به تو نمى توانم ارائه بدهم.

 

قابل توجيه بودن تقصير در دنيا

گاهى من مرتكب كارى مى شوم، بعد در مقابلش يك عذر محكمه پسند مى آورم. مرا به دادگاه ببرند، مى گويند: چرا نماز صبح را نخواندى؟ مى گويم: من چندين سال است كه اهل نماز هستم، اما جدى جدى اين بار از خواب بيدار نشدم.

اين عذر را خود خدا و پيغمبر  صلى الله عليه و آله هم قبول كرده اند، عقل و منطق هم قبول 
دارند. اين قابل پسند است.

يا مى گويند: شما چرا نمازتان را نشسته خواندى؟ من يك نسخه از جيبم در مى آورم، مى گويم: ببينيد، اين دكتر متخصص گفته ايستاده نماز خواندن براى شما ضرر دارد، معذورم.

 

غير قابل توجيه بودن تقصير در قيامت

اما در دادگاه قيامت، منهاى مسائلى كه خود فقه و خدا و پيغمبر  صلى الله عليه و آله مهر زده اند كه عذر است، امام على  عليه السلام مى گويد: هيچ انسانى قدرت اقامه عذر قابل قبول را ندارد.

پرونده انسان را نشان مى دهند: آقا شما بايد هفتاد سال در دنيا مى ماندى، يكسال آن را خودت به علت سيگار كشيدن كم كردى، شما چرا اينقدر دود وارد ريه خود كردى؟ تمام منافذ ريه را بستى تا خفه شدى و مردى. اين يكسال را به چه علت نابود كردى؟

اينجا عذر قابل قبول چيست؟ مگر دود خوراكى بود؟ مگر دود عسل يا شير يا هواى آزاد بود؟

خدا مى گويد: من تو را خلق كرده بودم كه هفتاد سال در اين دنيا خير و منفعت داشته باشى و گره باز كنى، عبادت كنى و به داد مردم برسى، تو چرا اين قدر خودت را بدبخت كردى و بعد هم مزاحم مردم شدى؟ عذر قابل قبول ندارد.

شما اى جوان! چرا با كنترل نكردن شهوات اين قدر به خودت لطمه زدى؟ امام على  عليه السلام مى فرمايد: يك نفر در مقابل گناهانش در روز قيامت نمى تواند عذر 
بياورد. وقتى پيغمبر  صلى الله عليه و آله درد دل كرد كه خدايا! از اين مردم بپرس: چرا؟ آن وقت همه محكوم مى شوند، الا آنهايى كه معلمى پيغمبر  صلى الله عليه و آله را قبول كردند و با تعليمات پيغمبر صلى الله عليه و آله حركت كردند.

 

سختى جبران زحمات انبيا و اوليا براى دين

گر چه گذشتن از اين پول، زن، سيگار، ربا، ترياك، فيلم، ويدئو، دروغ، تهمت، دزدى، رشوه و اين چيزها سخت است، اما انبيا  عليهم السلام صد برابر بيشتر از ما سختى كشيدند. پس ارزش داشته كه سختى را تحمل كرده اند.

سختى كشيدن كه عقلى نيست، ولى وقتى كه پاى مسأله آدم شدن و تكامل و رشد الهى در ميان آمد، آدم كربلا هم مى رود، تكه تكه هم مى شود، چهل منزل اسيرى و تازيانه و كتك مى خورد، ناسزا و فحش مى شنود، سر بازارهاى كوفه مى گردد، سربريده جلوى محملش مى گذارند، اما تحمل مى كند.

زينب  عليهاالسلام كه زين العابدين  عليه السلام به او مى گويد:

 

«عالمة غير معلمة»[4]

 

اى درس نخوانده اى كه خدا همه علمها را به تو داده است! اى زن ملكوتى! اى دارنده مقام الهى! اى عمه بزرگوار من! اى خبر دهنده از آينده و غيب! آن وقت چنين زنى كه صد هزار مرجع تقليد ما با همه عظمتشان از نظر شخصيتى به 
او نمى رسند، اين خانم را سوار بر محمل بى روپوش مى كنند، سربريده برادرش در مقابلش، آن زن خرما وسط نان گذاشته، آورده به حضرت زينب  عليهاالسلام مى گويد: اين صدقه را بگير! دعا كن ما يك مشكلى داريم، رفع بشود.

حالا شما ببينيد تحمل اين مسأله چقدر سخت است؟

زينب  عليهاالسلام، را با زين العابدين  عليه السلام و حضرت سكينه و زن و بچه ها، وارد سالن يزيد كردند. چشم اين زن و بچه به يزيد افتاد ـ يزيد سگ باز و ميمون باز، شهوت ران ـ ديدند جلوى او از آن شيشه هاى زيباى آب جو و شراب چيده اند و سر بريده ابى عبدالله  عليه السلام را وسط اين شيشه هاى مشروب گذاشته بودند.

اين چقدر تحمل مى خواهد؟ عجيب است كه اين زن و بچه از كربلا تا شام نمردند و دق نكردند. خدا آنها را نگهداشت.

 

تحمل سختى ها براى عمل به دين

آنان اين همه سختى ها را براى ديندار بودن، تحمل كردند.[5] زنا نكنيم، به ناموس پيغمبر  صلى الله عليه و آلهدست نزنيم، مال همديگر را حلال و حرام نكنيم، خانه دل همديگر را خراب نكنيم، ترياكى و هروئينى نشويم.


 

جوان فرورفته در چاه خود ارضايى

يك جوانى را به نزد دكتر فرستادم،گفتم: من نمى دانم اين چه مريضى اى دارد، او را معالجه كن. رفت، معاينات زيادى كرد،برگشت. دكتر را در كوچه ديدم، گفتم:اين مريض چه شد؟ گفت: اين مريض از علاجش گذشته است. او اعصاب، چشم، قدرت حافظه و مفاصلش ويران شده است.

گفت: اين از پانزده سالگى بسيار نسبت به خودش اِعمال شهوت كرده است، اصلاً هيچ چيز از او نمانده است. من چه چيزش را معالجه بكنم؟[6]

 

 پی نوشت ها:



[1] ـ فرقان 25 : 30؛ «و پيامبر [ درقيامت ] مى گويد : پروردگارا ! همانا قوم من اين قرآن را متروك گذاشتند !»

 

[2] ـ الكافى: 8/307، حديث 479؛ «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤمِنِينَ  عليه السلام قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لاَ يَبْقَى مِنَ الْقُرْآنِ إِلاَّ رَسْمُهُ وَ مِنَ الاْءِسْلاَمِ إِلاَّ اسْمُه ُيُسَمَّوْنَ بِهِ وَ هُمْ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنْهُ مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَةٌ وَ هِيَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى فُقَهَاءُ ذَلِكَ الزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ السَّمَاءِ مِنْهُمْ خَرَجَتِ الْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَعُودُ.»

بحار الأنوار: 82/54، باب 23، حديث 46؛ «الْعِلَلُ، وَ الْعُيُونُ، عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ عُبْدُوسٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا  عليه السلام فَإِنْ قَالَ فَلِمَ أُمِرُوا بِالْقِرَاءَةِ فِي الصَّلاَةِ قِيلَ لِئَلاَّ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَهْجُوراً مُضَيَّعاً وَ لِيَكُونَ مَحْفُوظاً مَدْرُوساً فَلاَ يَضْمَحِلَّ وَ لاَ يُجْهَل.»

معانى الأخبار: 117، حديث 1؛ وسائل الشيعه: 4/300، باب 2، حديث 5208؛ «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الصَّادِقِ  عليه السلام أَنَّهُ قَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرُمَاتٍ ثَلاَثاً لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْءٌ كِتَابُهُ وَ هُوَ حِكْمَتُهُ وَ نُورُهُ وَ بَيْتُهُ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلنَّاسِ لاَ يَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ تَوَجُّهاً إِلَى غَيْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ  صلى الله عليه و آله.»

 

[3] ـ المصباح للكفعمي: 555؛ البلدالأمين: 189، دعاى كميل.

 

[4] ـ الاحتجاج: 2/305؛ بحار الأنوار: 164/45، باب 39، حديث 7؛ «... فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ يَا عَمَّةُ اسْكُتِي فَفِي الْبَاقِي مِنَ الْمَاضِي اعْتِبَارٌ وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ الْبُكَاءَ وَ الْحَنِينَ لاَ يَرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ فَسَكَتَتْ... .»

 

[5] ـ نهج البلاغه: خطبه 26؛ به خاطر حفظ دين اميرالمؤمنين  عليه السلام هر سختى را به جان مى پذيرد لذا مى فرمايد: «فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِينٌ إِلاَّ أَهْلُ بَيْتِي فَضَنِنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَوْتِ وَ أَغْضَيْتُ عَلَى الْقَذَى وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجَا وَ صَبَرْتُ عَلَى أَخْذِ الْكَظَمِ وَ عَلَى أَمَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ و منهاوَ لَمْ يُبَايِعْ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤتِيَهُ عَلَى الْبَيْعَةِ ثَمَناً فَلاَ ظَفِرَتْ يَدُ الْبَائِعِ وَ خَزِيَتْ أَمَانَةُ الْمُبْتَاعِ فَخُذُوا لِلْحَرْبِ أُهْبَتَهَا وَ أَعِدُّوا لَهَا عُدَّتَهَا فَقَدْ شَبَّ لَظَاهَا وَ عَلاَ سَنَاهَا وَ اسْتَشْعِرُوا الصَّبْرَ فَإِنَّهُ أَدْعَى إِلَى النَّصْرِ.»

 

[6] ـ الكافى: 7/265، باب النوادر، حديث 25؛ «عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ  عليه السلام قَالَ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤمِنِينَ  عليه السلام أُتِيَ بِرَجُلٍ عَبِثَ بِذَكَرِهِ فَضَرَبَ يَدَهُ حَتَّى احْمَرَّتْ ثُمَّ زَوَّجَهُ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ.»

بحار الأنوار: 76/95، باب 80، حديث 1؛ «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ  عليه السلام يَقُولُ ثَلاَثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ... وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ النَّاتِفُ شَيْبَهُ وَ النَّاكِحُ نَفْسَهُ وَ الْمَنْكُوحُ فِي دُبُرِهِ.»

وسائل الشيعه: 28/364، باب 3، حديث 34978؛ «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى فِي نَوَادِرِهِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سُئِلَ الصَّادِقُ  عليه السلام عَنِ الْخَضْخَضَةِ فَقَالَ إِثْمٌ عَظِيمٌ قَدْ نَهَى اللَّهُ عَنْهُ فِي كِتَابِهِ وَ فَاعِلُهُ كَنَاكِحِ نَفْسِهِ وَ لَوْ عَلِمْتَ بِمَا يَفْعَلُهُ مَا أَكَلْتَ مَعَهُ فَقَالَ السَّائِلُ فَبَيِّنْ لِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ فِيهِ فَقَالَ قَوْلُ اللَّهِ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ وَ هُوَ مِمَّا وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَالَ الرَّجُلُ أَيُّمَا أَكْبَرُ الزِّنَا أَوْ هِيَ فَقَالَ هُوَ ذَنْبٌ عَظِيمٌ قَدْ قَالَ الْقَائِلُ بَعْضُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ بَعْضٍ وَ الذُّنُوبُ كُلُّهَا عَظِيمٌ عِنْدَ اللَّهِ لِأَنَّهَا مَعَاصِيَ وَ أَنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ مِنَ الْعِبَادِ الْعِصْيَانَ وَ قَدْ نَهَانَا اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ لِأَنَّهَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ وَ قَدْ قَالَ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِير.»

 

ادامه دارد . . .


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

رمز موفقيت ابن ‏سينا
روايتى در ديدار بزنطى با امام رضا عليه السلام
تجارت مادی و معنوی - جلسه ششم
خشم پروردگار بر حرام خواران‏
طهارت جوارح
حكايت ابوسعيد ابوالخير
حکایت بی برکتی خانه بی بلا
ادامۀ حكايت واعظ معروف
مرگ و عالم آخرت
ملعون بودن ويران كننده بنيان خدا

بیشترین بازدید این مجموعه

عرفان در سوره یوسف (ع) - جلسه اول
خشم پروردگار بر حرام خواران‏
ويژگى دوم مومن: صبر
دوست آن بايد كه گيرد دست دوست ...
لالايى جبرئيل براى امام حسين(ع)
انسان دور از حق، هيزم نسوز جهنم
تلاوت كنندگان و شنوندگان حقيقى آيات قرآن
اعدام شيخ فضل الله نوري
تهران حسینیهٔ همدانی‌ها - رمضان 1396 – سخنرانی ...
تهران حسینیهٔ همدانی‌ها - رمضان 1396 – سخنرانی ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^