سه كتاب در قرآن مطرح است:
کتاب آفاق، يعني آفرينش.
کتاب انفس، يعني وجود انسان.
کتاب حکيم، يعني قرآن مجيد. آفرينش غير از اين سه کتاب ندارد؛ يعني کتاب چهارمي وجود ندارد. نويسندة اين سه کتاب هم خود حق است. آيات اين سه کتاب از خود اوست. كه عبارتند از: آيات آفاقي، آيات انفسي، آيات حکيمانه. آيات جمع است و مفرد آن آيه است. آيه يعني نشانه؛ یعنی نفي معبود باطل و اتصال به معبود حق. تابلوهاي زيباي کاشيکاري مسجد، نشانة هنرمند است؛ يعني از نظر قرآن و عقل، اين کاشيکاريهای ساختمان، آيه است و نشانة مهندس و معمار است.
آيه، يعني شما هرچه در اين عالم ميبينيد، نشانه است. حالا اگر آفريده شده، نشانة معبود حق است. اگر جنس و عنصر ترکيب شده است، نشانة تركيبکننده ميباشد؛ مثل هنر کاشيکار. يک قسمت از نشانههاي خدا در کتاب آفرينش است. مثلاً خورشيد و ماه، نشانة خداست.
کتاب انفس يعني وجود انسان. ابرو و پلک نشانة خداست. اگر موي مژه را در چشم قرار نميداد بعد از چند بار که پلکها به هم ميخورد، چشمها زخم ميشد. اگر سراغ نشانهها برويم، و ببينيم کار به وجود آوردن اين نشانهها کار غيرخدا نیست و فقط کار يک موجود است. از همينجا وحدانيت حق را درمييابيم.
بنابراين مييابيم که همة اين نشانهها، نشاندهندة اين است که خالق عالم، رازق، محسن، خبير، عالِم، رحيم، کريم و فرد است. او فرمانرواي هستي است و بقيه موجودات هم ساختهشده و مخلوق اويند. چه معني دارد من از در خانة خزانه و قدرت، به جاي ديگری بروم.
پروردگار ميفرمايد:
(إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)
در خلق سماوات و ارض، اوّل باید به سراغ آسمانها برويم و بعد به سراغ زمين بياييم. حجم زمين و اينکه عمر زمين چهار ميليارد و پانصد ميليون سال است كه در فضاست. نه ستونی در زير آن است و نه با زنجير، بسته شده است.
چهار ميليارد و پانصد ميليون سال است که اين وزن، شبانه روز به دور خود ميگردد؛ سالي يک بار هم به دور خورشيد، در يک مسير طولاني با فاصلهاي در حدود صد و پنجاه ميليون کيلومتر ميچرخد. از اين گردش، بهار، تابستان، پاييز و زمستان پديد میآيد.
اگر خورشيد يک سال گردش نكند، تمام موجودات زمين ميسوزند. تمام درياها هم خشک ميشود، ولي خداوند حكيم اين وزن باعظمت را چهار ميليارد و پانصد ميليون سال است که در اين فاصلة معين نگه داشته تا نظام هستي پابرجا بماند.
منبع : پایگاه عرفان