تمام وجود خود را متوجه کسي کرديم که تمام آسمانها و زمين را به وجود آورد؛ (حنيفا) و در اين رويکردي که به پروردگار کرديم، کمترين انحرافي را باقي نگذاشتيم. يک رويکرد مستقيم و بيعيب و بيوسوسه و نگراني نسبت به آينده انتخاب كردهايم. وقتي جبرئيل آمد و به ابراهيم (ع) گفت: تا چند لحظۀ ديگر منجنيق به حرکت در ميآيد و تو را وسط آتش پرتاب ميکند. نگاهي به جبرئيل کرد و گفت: مگر او مرا نميبيند و به من آگاهي ندارد؟!
«فقال: حسبي من سؤالي علمه بحالي»
همين که ميداند که چه اتفاقی ميخواهد بيفتد، براي من کافي است.
ما معارفي را براي مردم ميگوييم و مردم چيزي ميشنوند، ولي وقتي نوبت به عمل ميرسد، اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: مشتري، انگشت شمار ميشود.
در شش ميليارد نفر، يک ابراهيم، یک يوسف یک سليمان نمايان ميشود. سليمان با داشتن آن همه حشمت، هيچ هيجاني در او ايجاد نميشود تا انحراف از توحيد پيدا کند.
يوسف با آن همه زيبايي و جاذبۀ شهوت، هيچ انحرافي در او نسبت به توحيد ايجاد نميشود.
منبع : پایگاه عرفان