اميرالمؤمنين (ع) در خطبۀ قاصعه ميفرمايد:
طاغوتيان آن هايي هستند که اسير پول، شکم، شهوت يا مقام هستند و هنوز آزاد نشدهاند. آنان که قوم و خويشهاي خود ما بودند. پيش رسول خدا (ص) آمدند، من كنار رسول خدا نشسته بودم. به پيغمبر اسلام (ص) گفتند: اگر کاري براي ما انجام دهي، همۀ ما نبوت و قرآن و خداي تو را قبول ميکنيم. پيامبر اكرم (ص) انديشه كرد؛ خيلي خوب است، دويست نفر يک جا مسلمان شوند. پيغمبر فرمود: چه کنم؟
گفتند: به اين درخت خرما بگو زمين را بشکافد و روبه روي پيغمبر خدا بايستد. خداوند به حضرت اجازه داد، اين معجزه اتفاق بيفتد. فرمود: درخت جلو بيا! اميرالمؤمنين (ع) فرمود: زمين شکافت و درخت نزد ما آمد و برگها و شاخههاي درخت، در صورت من افتاد. حضرت فرمود: به وعدهتان عمل کنيد. گفتند: بگو درخت نصف شود. پيغمبر به درخت فرمود: نصف شو. کاملاً نصف شد. گفتند: بگو به هم بچسبد. پيغمبر فرمود: بچسب. گفتند: بگو سر جايش برود، پيغمبر فرمود: برگرد. اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: همه نگاهي به پيغمبر کردند و از جا بلند شدند و گفتند: در عالم، جادوگري مثل تو نيست.
اين عقل ساکن است. جادوگر که نميتواند، چنین معجزه ای بکند. اين تصرف در طبيعت، به اذن پروردگار عالم است.
منبع : پایگاه عرفان