
مركب صعود نفس
- تاریخ انتشار: 19 آذر 1392
- تعداد بازدید: 336
كلم الطيب به سوى خداوند مركب دارد و عمل صالح، مركب آن است. در آخر سوره كهف مىفرمايد :
« فَمَن كَانَ يَرْجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً ... »
در همه پاكىهاى باطن، ميل به صعود هست. خشوع، خضوع، مهربانى و همه اين حالات پاك، به خداوند ميل دارند و مركب مىخواهند تا ايشان را به خدا برساند و عزيز بشوند :
« و لِلَّهِ الْعِزَّةُ و لِرَسُولِهِ و لِلْمُؤْمِنِينَ »
اگر مىخواهيد عزيز شويد، از هيچ عشوهگر و خناس و حزبى نترسيد. اگر همه دنيا كافر و غرق در فساد بشوند:
« و لَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً »
و اگر چه پشتيبان يكديگر باشند. محال است به شما ضرر بزنند. امام حسين عليهالسلام با 71 نفر است ؛ ولى شكستپذير نيست. ياران واقعى اميرالمؤمنين عليهالسلامبه چهل نفر نمىرسيدند. امام باقر عليهالسلام مىفرمايد: حقيقت مطلب را از كتاب خدا شنيديد :
« و رَفَعْنَاهُ مَكَاناً عَلِيًّا »
ما او را به جايگاه بالايى برديم. وجود مقدس او جلودار مركب تو مىشود. اين سخن بزرگى است. خود خداوند، در قرآن فرموده است كه وقتى آن طرف بياييد، ساقى مجلس شما خودم مىشوم :
« و سَقَـهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً »
ساقى و وكيل و كارگردان شما مىشوم. اينها همه، آيه دارد :
« نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ »
بدانيد كه خدا سرپرست و يار شماست ؛ نيكو سرپرست و ياورى است. انسان راه را بلد نيست اما خدا به او نشان مىدهد. اين آيات را ما مىفهميم. بيشتر مردم در فسادها و تباهىها غرق هستند. چه شد كه دست ما را گرفتى؟ علت جدا كردن ما چيست؟ ما كه به تو نرسيديم ؛ ولى مهم اين است كه از متن فساد و فتنه و خطر، ما را عبور مىدهى. ما نمازى مىخوانيم ؛ يعنى ياغى نيستيم. اين حالى كه در آن هستيم، واللّه العلى العظيم دست شفاعت پيامبر و اهل بيت است كه به سوى ما دراز مىشود و ما را نجات مىدهد :
« اللَّهُ وَلِىُّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّـلُمَاتِ إِلَى النُّورِ »
ما را از فتنهها بيرون مىكشد. وقتى شيطان سراغ ما مىآيد ، خدا او را دفع مىكند. اين ولايت و محبت و رحمت خدا است. وقتى حر بن يزيد، نزديك خيمهها رسيد، پذيرفته شد و جزء اين 72 نفر شد. عرض كرد: من پيش از بيرون آمدن از كوفه، فرمانبر يزيد و مشرك بودم و به نيت محاصره تو بيرون آمدم. شما و خانوادهات را گرفتار ايشان كردم. مسيرى كه آمدم، سراسر گناه بود، پس چرا وقتى مىخواستم از خانه حركت كنم، به من گفتند : «أبشرك بالجنة» ؛ تو را به بهشت بشارت مىدهيم؟ فرمود: بله، تا چند دقيقه ديگر، اين تحقق پيدا مىكند.
اينها همگى علامت رحمت و لطف و مغفرت و كرامت خداوند است. سفارش كردهاند كه چشم شما باز باشد تا ببينيد در چه حالى قرار داريد. ما چيزى كم نداريم. يوسف همه پاكىها را در وجود خود جمع كرده است و همه را از يعقوب و اسحاق و ابراهيم دارد. خيلىها هم در اين خانهها بودند ، مانند پسر نوح ، اما اين چيزها را، نياموختند. يوسف قوىترين مركب را به اين پاكىها داده است. بالاترين عمل او، نه گفتن به آن زن عشوهگر است. او را بالا بردند. حالا يوسف مصر وجود شده است. به دست آوردن آن، كار مشكلى نيست، با عبادت بسيار به دست نمىآيد، بلكه با نه گفتن زياد به دست مىآيد. روزهگير و نمازخوان، شكستپذير است. كسى كه نه مىگويد و هنرمند نَه گفتن است، به دست خدا مىافتد و خود خدا او را مىبرد:
سحرگه رهروى در سرزمينى
همى گفت اين معما با قرينى
كه اى صوفى! شراب آن گه شود صاف
كه در شيشه بماند اربعينى
«ما أخلَصَ عَبْدٌ لِلّهِ عز و جل أربَعينَ صَباحَا»
اگر چهل شبانه روز، درون و برون را از آلودگى پاك كند
«اِلاّ جَرَتْ يَنابِيعَ الحِكمَة مِن قَلبِهِ عَلى لِسانِه»
چشمههاى حكمت از قلب او بر زبان او جارى مىشود.