فارسی
شنبه 08 دى 1403 - السبت 25 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

فضل و رحمت الهی - جلسه دوازدهم(1) - (متن کامل + عناوین)

جلسه دوازدهم: منابع مقررات الهی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین

 

قرآن و پیامبر، اولین منابع مقررات الهی

در بحث‌های گذشته بیان شد که رحمت خداوند در زندگی ما در یک شأن به صورت قوانین و مقررات تجلی می‌یابد. نتیجه عمل به این قوانین و مقررات نیز بهشت و رضوان خدا در عالم بعد و زندگی سالم در همین دنیاست.

ما می‌توانیم مقررات الهی را از چند منبع  بگیریم. منبع اول، قرآن کریم و منبع بعد هم به راهنمایی قرآن، پیامبر عزیز اسلام (ص) است: «ما آتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا»[1]

 این آیه بسیار مهمی است. خداوند می‌فرماید: بر شما واجب است که آنچه را پیامبر، شما را به آن دعوت می‌کند قبول کنید و از هر‌چه شما را نهی می‌کند بپرهیزید. پروردگار عالم، ارزش اطاعت از پیامبر را مساوی با ارزش اطاعت از خودش قرار داده است، چرا که سخن پیامبر چه امر باشد و چه نهی، سخن خود حق است: «من یطع الرسول فقد اطاع الله»[2] و «یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم»[3] می‌فرماید که من و پیامبرم نمی‌خواهیم که شما چون مردگان باشید، بلکه می‌خواهیم که زنده باشید؛ زنده به علم، عقل، فضیلت، کرامت، اصالت و شرافت، و آگاه به واقعیات عالم باشید.

 

پرهیز از حرکت وضعی تنها

خداوند و پیامبرش علاقه ندارند که شما فقط حرکت وضعی داشته باشید، یعنی دور خودتان بچرخید و بسیار حیف است که شما بعد از این همه برنامه که در عالم به پا شده، عبارت باشید از حرکت یک مشت گوشت و استخوان، و بعد هم کهنه و پیر شوید و بپوسید و فرو بریزید یا زیر پایتان خالی بشود و به اسفل السافلین سقوط کنید.

معروف است که آسمان و زمین، عالم کبیر و انسان عالم صغیر است، ولی برخی بسیار زیبا این حرف را رد کرده‌اند. البته رد این‌ها بی‌مورد هم نیست و اینان اینقدر عزیز و کریم‌اند که حرف بی‌پایه نمی‌زنند. آن‌ها گفته‌اند که مساله، عکس این است؛ یعنی انسان، عالم کبیر و آسمان‌ها و زمین، عالم صغیر است. دلیلشان نیز آن است که خدا برای اینکه می‌خواسته شما را بیاورد، آسمان و زمین را بپا کرده است. پس آسمان و زمین برای حیوانات بپا نشده و فلک با همه بزرگی‌اش از صدقه سر شما می‌چرخد و نقطه مرکزی آن شما هستید.

آنان سپس یک مطلب جالبی را بیان می‌کنند و می‌گویند: اگر خدا درخت میوه بوجود آورده برای این بوده که میوه بدست آید وگرنه درخت بدون میوه که هدف او نبوده است. پس این درخت عالم هم برای شما که میوه این درخت هستید خلق شده است. حالا آیا واقعاً حیف نیست که شما که اساس هستید نابود شوید و بپوسید و آن درختی که از صدقه سر شما بوجود آمده به «الی ربک المنتهی» برسد. یعنی درخت برود تا به صاحب اصلی خودش برسد، ولی شما بپوسید و متلاشی بشوید. بنابراین، فکری در حق خودتان بکنید و از خردمندان در عالم هم پرس‌وجویی بکنید که آیا مسیر درست، همین است؟ آیا حیف نیست که حرکت شما فقط حرکت وضعی باشد؟ و آیا غیر از این است که این حرکت وضعی عاقبتش کهنه شدن و پوسیدن است؟ آیا هدف از برپایی خلقت آن بوده که بیاییم و کار کنیم و بمیریم؟

از بیابان عدم تا سر بازار وجود


 

به تلاش کفنی آمده عریانی چند[4]


آیا مقصد این بوده که از مادر عریان متولد شویم و بالا و پایین و شرق و غرب برویم و آخر هم یک کفن نصیبمان شود و با آن به زیر خاک برویم؟ اصلاً این نه موافق با حکمت است و نه موافق با عقل و عدل و فطرت، زیرا اگر این‌گونه باشد، کار بسیار بیهوده و عبثی است.

 

زمان کار و عمل

البته شما که در مسیر درستی در حال حرکت هستید دلتان باید خیلی شاد باشد. الان زمان شما فقط زمان کار است و نباید کسل و سست شوید: «فافعلوا فإنکم الیوم فی دار العمل و لا حساب و أنتم غدا فی دار الحساب و لا عمل».[5] اینجا شما منتظر نتیجه جامع و کامل هم نباشید. کتب آسمانی نیز گفته‌اند که نتیجه جامع و کامل را بعد از مرگ دریافت می‌کنید و البته اینجا نتایج جزئی نصیبتان می‌شود، اما شما راهتان را ادامه دهید و دلسرد نباشید و نگویید که نتیجه چه شد، که این از وساوس شیطان است:[6] خدا می‌فرماید که نتیجه کارهایتان را برای شما نگه داشته‌ام و روز ملاقات به شما برمی‌گردانم.

بنابراین، مؤمن هیچگاه تسلیم وسوسه‌های ابلیس در مورد اعمالش نمی‌شود و اگر بگویند که چرا تا کنون به جایی نرسیده‌ای می‌گوید که هنوز وقت به جایی رسیدن نشده و وقت آن پس از مردن است. الان فقط وقت کار کردن است. البته برای اینکه بتوانیم کار بکنیم گاهی نان و آب، لباس و پولی هم به ما می‌دهند، اما این‌ها مزد نیست. ما باید کارمان را ادامه بدهیم و اگر وسط راه هم مشکلی پیش بیاید باید از آن استقبال کنیم. مثلاً اگر به دشمنی بربخوریم و جنگی پیش آمد باید بگوییم که عیبی ندارد و می‌جنگیم. اگر در جایی هم نیاز به پول دادن است پول بدهیم و اگر در مسیرمان گفتند که فرزندتان را باید در راه دین بدهید باز باید قبول کنیم، چون خودمان هم دو روز دیگر آنجایی می‌رویم که فرزندمان می‌رود. پس هر‌چه می‌خواهد پیش بیاید را باید با جان و دل بپذیریم و ناخوش و ناراحت نباشیم.

ندانم خوش یا که ناخوش کدام است    خوش آن است بر من که او می‌پسندد

 

رضایت به قضای الهی

شما هنگامی که به حرم مطهر امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة والثناء مشرّف می‌شوید و زیارتنامه را از کتب معتبری چون زاد المعاد علامه مجلسی یا مفاتیح مرحوم محدث قمی می‌خوانید مشاهده می‌کنید که در زیارت امین الله که از زیارات محکم و عالی است، این فراز آمده است: «اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِک رَاضِیةً بِقَضَائِک مُولَعَةً بِذِکرِک وَ دُعَائِک مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیائِک مَحْبُوبَةً فِی أَرْضِک وَ سَمَائِک صَابِرَةً عَلَی نُزُولِ بَلائِک». این مسائل را می‌فرمایند چون می‌بینند که در مسیر حرکت، مشکلات بسیاری است و ما هم محدودیم و اگر وصل به آن نامحدود نشویم در برخورد اول از کوره به در می‌رویم. گاهی دوسه قدم که می‌رویم صد چون و چرا برای ما درست می‌شود که اینجا چرا این‌گونه، و آنجا چرا آن‌گونه است؟ ما برای اینکه مسیرمان را راحت و با نشاط بپیماییم، باید بگوییم: «اللهم فاجعل نفسی مطمئنة بقدرک راضیة بقضائک».

حرکت دقیق امام مجتبی (ع)

امام مجتبی (ع) حرکتشان 47 سال طول کشید و باید با بررسی دقیق، شناخت پیدا کنیم که ایشان چقدر محکم و دقیق و با نفس مطمئن به قضا و قدر الهی حرکت کرد. آثار حرکت آن حضرت نیز منحصر به زمان خودش نبود و بلکه در طول تاریخ بسیار تأثیر گذاشت و الان هم که ما در این مسجد نشسته‌ایم به برکت حرکت درست آن حضرت است. حرکت عاشورا نیز فرع بر حرکت آن حضرت بود. اگر به‌خوبی در حرکت حضرت مجتبی (ع) دقت کنید می‌بینید که اگر ایشان حرکت خود را با کمال رضایت از ذات حق و در عین تحمل همه سختی‌ها ادامه نمی‌داد و اگر قدمی غیر از آنچه انجام داد، برمی‌داشت فاتحه دین خدا تا روز قیامت خوانده شده بود و دیگر اصلاً نوبت به حضرت سیدالشهدا و امام زین العابدین و امام باقر و امام صادق (ع) نمی‌رسید و اصلاً تاریخ به گونه دیگری ورق می‌خورد و جهان شکل دیگری می‌یافت. از این رو می‌بینید که در ده سالی که ابی‌عبدالله (ع) هم‌عصر با آن حضرت بود، یک قدم برخلاف راه امام محتبی (ع) گام برنداشت.

حضرت مجتبی (ع) در مسیر خود، محکم حرکت کرد و اگر ما به جای او بودیم از همان قدم اول از کوره درمی‌رفتیم، اما امام مجتبی (ع) با توجه به «مطمئنةً بقدرک راضیةً بقضائک مولعةً لذکرک» می‌گوید که من یک سربازم و پروردگارم می‌فرماید که اگر دین من بخواهد بماند تو باید از این مسیر بروی، و او هم می‌رود. هرچه هم به او تهمت بزنند یا دروغ علیه او درست کنند یا اذیتش کنند و خنجر زهرآلود در نماز به پای او بزنند یا رفیق‌های درجه اول مؤمنش بر اثر کشش نداشتن به او ایراد بگیرند باز مسیر حرکتش را ادامه می‌دهد و اگر او با رضایت، به این حرکت ادامه نمی‌داد الان ما اینجا نبودیم. عاشورا یک روز بود، ولی حرکت حضرت مجتبی (ع) ده سال طول کشید و اگر ما در یک لحظه‌اش بودیم جگرمان خون می‌شد و اصلاً طاقتش را نداشتیم: «الله یعلم حیث یجعل رسالته».[7]

سخت گیری نکردن برخود

بنابراین، مسیر را با نشاط باید برویم و در این دنیا هم منتظر نتیجه کامل و جامع نباید باشیم، چرا که نتیجه جامع برای عالم بعد است و الان ما که اینجا نشسته‌ایم در حال ساختن بهشت برای خود هستیم و تا لحظه مرگمان هم باید بهشتمان را بسازیم و بعد که عمرمان تمام شد و آن طرف رفتیم نتیجه کامل آن را بگیریم: بنابراین راهتان را ادامه دهید و دچار افسردگی و افت در اعمال و عبادات نشوید که راهی برای ابلیس باز شود، بلکه محکم بایستید و ناامید نشوید. خیلی هم به خودتان سخت نگیرید. آیا کسی گفته که تمام نمازهایتان باید با گریه باشد؟ پیامبر که در عالم، بالاتر از او در عشق به خدا نبود وقتی به مسجد می‌آمد و نماز جماعت می‌خواند در روایات آمده که نماز جماعتش را مختصر می‌خواند: «کاناخصر صلاةً» ، اما خودش که تنها می‌شد چه بسا نمازش یک ساعت طول می‌کشید.

پیامبر برای طواف به مسجد الاحرام آمده بود و هوا خیلی گرم بود. دستور داد بروید و یک شتر بیاورید و از مقابل حجر الأسود سوار شتر شد و طواف بیت الله را با شتر انجام داد تا با این کار، کار را برای ما راحت کند.

امام حسن و امام حسین (ع) هر‌دو در صحرای عرفات بودند. امام مجتبی (ع) روزه بود اما حضرت سیدالشهدا (ع) به هنگام ظهر، سفره انداخت و غذا خورد. کسی نزد آن حضرت آمد و گفت برادر شما روزه است و امروز هم روز عرفه است. حضرت فرمود: من امروز غذا خوردم تا شیعیانی که نتوانسته‌اند روزه بگیرند ناراحت نباشند. بنابراین، شما هم سخت نگیرید و در مسیر درست حرکت کنید و نشاط هم داشته باشید و نگویید که چرا به جایی نرسیده‌ایم، که این هم ناشکری است. همین نماز و روزه شما برایتان درجه است و لازم هم نیست همیشه حال گریه داشته باشید. خیلی وقت‌ها هم هست که آدم نباید گریه بکند. مثلاً امشب و فردا که ایام عید است گریه لازم نیست. مگر نفرموده‌اند که: «شیعتنا منا خلقوا من فاضل طینتنا یفرحون لفرحنا».[8] خود پیامبر (ص) و ائمه و امیرمؤمنان و زین العابدین (ع) که دائم گریه نمی‌کردند.

 

پیامبر (ص) و امیرمؤمنان (ع) مزاح هم می‌کردند و شاد بودند و راه را با رضایت از مقدرات الهی می‌پیمودند: «راضیة بقضائک مولعةً لذکرک». آنان ازدواج می‌کردند، دختر شوهر می‌دادند، مهمانی داشتند و مهمانی هم می‌رفتند، شیرینی به مردم می‌دادند و با نشاط و با کرامت بودند. امیرمؤمنان (ع) می‌فرماید که اگر غصه هم داری در خودت نگه دار: «الْمُؤْمِنُ هُوَ الْکیسُ الْفَطِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ».[9] به گونه‌ای نباش که وقتی از جلسه‌ای بیرون می‌آیی دیگران از قیافه تو کسل بشوند، بلکه خوب و شاد زندگی کن!

 

پی نوشت ها:

 

[1]. حشر (59): 7.

[2]. نساء (4): 80.

[3]. انفال (8): 24.

[4]. صائب تبریزی.

 

[5]. الخصال: 1/52؛ عن جابر بن عبد الله قال قال رسول الله (ص): إن أخوف ما أتخوف علی أمتی الهوی و طول الأمل أما الهوی فیصد عن الحق و أما طول الأمل فینسی الآخرة و هذه الدنیا مرتحلة ذاهبة و هذه الآخرة مرتحلة قادمة و لکل واحدة منهما بنون فإن استطعتم أن تکونوا من أبناء الآخرة و لا تکونوا من أبناء الدنیا فافعلوا فإنکم الیوم فی دار العمل و لا حساب و أنتم غدا فی دار الحساب و لا عمل.

[6]. بقره (2): 110؛  و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و آنچه از کار نیک برای خود پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت. مسلماً خدا به آنچه انجام می‌دهید بیناست.

[7]. انعام (6): 124.

[8]. شجره طوبی، حائری: 1/3 . الحکم الزاهره: 467. و نیز ر.ک: الکافی: 1/ 390؛ بَابُ خَلْقِ أَبْدَانِ الْأَئِمَّةِ وَ أَرْوَاحِهِمْ وَ قُلُوبِهِم.

 

 

[9]. الکافی: 2/226 ؛ قَامَ رَجُلٌ یقَالُ لَهُ هَمَّامٌ وَ کانَ عَابِداً نَاسِکاً مُجْتَهِداً إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) وَ هُوَ یخْطُبُ فَقَالَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صِفْ لَنَا صِفَةَ الْمُؤْمِنِ کأَنَّنَا نَنْظُرُ إِلَیهِ فَقَالَ یا هَمَّامُ الْمُؤْمِنُ هُوَ الْکیسُ الْفَطِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ.

 

ادامه دارد . . .


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دسته بندی فرمایش امام عسکری
حكايت سيدالشهدا با غلام يهودى
نشانه‏هاى اهل تعقّل‏
شناخت پيامبر صلى الله عليه و آله از طريق ...
تفاوت « ضرر » و « خسران »
ناقص از رحمت حق محروم است‏
نعمت های الهی - جلسه اول - (متن کامل + عناوین)
دريافت حقايق
هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه سیزدهم (2) – (متن کامل ...
تواضع؛ مقدمه رسيدن به نبوت‏

بیشترین بازدید این مجموعه

داود نبى عليه‏السلام و كسب روزى
تواضع؛ مقدمه رسيدن به نبوت‏
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
رحمت آوردن به كوچكتر و احترام به بزرگتر
هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه سیزدهم (2) – (متن کامل ...
خاطره‏اى از زيارت قبر حضرت زينب عليهاالسلام
فضل و رحمت الهی - جلسه دوازدهم(1) - (متن کامل + ...
در امان بودن مردم از شر مؤمن
حکایتی از اهل خیر

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^