هدفى كه خدا از انسان مى خواهد، ممكن است در هفتاد سال تحقق بدهد و ممكن هست در يك ماه، پس در اين جا زمان مطرح نيست، فقط عمر تكليفى مطرح است، هر اندازه كه باشد.
اندازه عمر كسى را هم به او نگفته است و كسى از عمرش خبر ندارد. افراد خاص كه خبرداران عالم بودند، خيلى تعدادشان كم است. ايشان كلاس ديگرى داشتند. علت آن هم براى ما روشن نيست ، ولى غير از اين بندگان خاص، بناى خدا بر اين نبوده و نيست كه اندازه عمر كسى را به او بگويد.
بزرگانى از علماى طراز اول علم و عبادت و فقه و زهد و كرامت و مقبوليت در
فرهنگ اهل بيت، دراين 1500 سال، دلايلى بسيار محكم آورده و گفته اند كه اميرالمؤمنين، پيامبر، سيد الشهدا و فاطمه زهرا از لحظه مرگ خود خبر نداشتند. اميرالمؤمنين، در شب نوزدهم از لحظه و چگونگى شهادت خود آگاهى نداشت. عده اى هم مى گويند: خبر داشت، ولى تكليف فرار از فضاى آن خبر را نداشت. ايشان نمى بايست به كشته شدن خود كارى داشته باشد.
خلاصه، اندازه عمر كسى را نگفته اند، مگر چند نفر خاص. به آدم و حوا گفتند: بايد مدتى در اين دنيا بمانيد ، اما نه آزاد، مانند حيوانات و نه با غفلت و جهل. شما مرد و زن، سرمايه بزرگى به نام عمر تكليفى داريد.
منبع : پایگاه عرفان