بين اهل خدا و اهل خاك و بين كسانى كه اسير بدن هستند و بين كسانى كه مسافر به سوى حق هستند، تفاوت عظيمى است.
خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:
« وَ مَا يَسْتَوِى الْأَعْمَى وَ الْبَصِيرُ * وَ لاَ الظُّـلُمَـتُ وَ لاَ النُّورُ * وَلاَ الظِّـلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ * وَ مَا يَسْتَوِى الْأَحْيَآءُ وَ لاَ الْأَمْوَ تُ »
كوردلان و بينادلان در هيچ برنامه، وجه مشتركى ندارند! حتى در خرج شدن و خرج كردن براى بدن، آنها حيوانى خرج مى شوند و اينها الهى! آنها براى بدن، حيوانى خرج مى كنند، اينها الهى خرج مى كنند. كسى بدنش خرج مى شود در راه كسب و كار، مغازه مى رود، اداره مى رود، داروخانه مى رود، كارخانه مى رود؛ ولى آدم بينايى است. براى چه بدن را خرج مى كند و اين كارگاه را براى چه كهنه مى كند؟ اگر از خودش بپرسيد مى گويد: به امر خدا، در طلب معاش هستم براى خودم و براى زن و فرزندم! پيغمبر مى فرمايد: اين بدن به اين شكلى كه خرج مى شود، صاحبش كالمجاهد فى سبيل اللّه است!
هر روز كه آدم سر كار مى رود به كهنه شدن بدن اضافه مى شود تا بدن خسته شود و شمعش خاموش گردد و انسان بميرد. براى بدن هم كه خرج مى كند للّه خرج مى كند، مى گويد: براى خدا مى پوشم. چون او گفته بدنت را بپوشان، لباسى كه مى پوشم براى خودنمايى و فخرفروشى نيست، بلكه مى پوشم تا سر كار بروم، عيادت مريض يا تشييع جنازه شركت كنم، اين بدن بدن الهى و انسانى و ملكوتى است!
در نهج البلاغه مى فرمايد: با بدن در عالم خاك هستند، ولى با وجودشان در عالم پاك هستند. بدن اينجاست، خودشان اينجا نيستند. خودشان مسافرند! اين بدنى كه شما از آنها مى بينيد يك سايه اى از آنهاست.
«إِنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى»
آدمهاى كوردل، آخرين مرز آفرينش را همين بدن مى بينند و خورد و خوراك اين بدن مى بينند. چشمشان خارج اين بدن را نمى بيند.
ابر و باد و مه خورشيد و فلك در كارند
تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى
ايشان اينقدر پر رو هستند كه خودشان را از همه طلبكار مى بينند!
منبع : پایگاه عرفان