«وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ»
حسين جان! پروردگار، براى زندگى تو اندازه گيرىهايى كرده كه در اين اندازه گيريها، پنجاه سال خوشى براى تو نوشته شده و ده سال هم ناراحتى. هم در آن پنجاه سال خوشى، به قضا و قدر خدا راضى باش، و هم در آن ده سال ناراحتى.
و حسين هم در حماسۀ عاشورا چنين بود. از صبح عاشورا تا عصر آن، هفتاد و يك نفر از بهترين فرزندان آدم را جلوى چشمش قطعه قطعه كردند و سر بريدند. از يك طرف بدنهاي بي سر ياران افتاده بود، و از طرف ديگر، صداى نالۀ زن و بچه مى آمد. بچه هاى تشنه هم داشتند فرياد مى زدند، در حالي كه عده اى از بچه ها مطابق با روايات از شدت تشنگى از دنيا رفته بودند. خود حضرت هم ديگر در بدنش جاى سالمى وجود نداشت. در اين حال، او صورت خون آلودش را روى خاك گذاشت و سفارش پدرش علىعليه السلام را آشكار كرد: «الهى رضاً بقضائك.» [14]چون تربيت كامل بود و روح ديگر اشباع گشته بود.
منبع : پایگاه عرفان