گاهی یک شیعه مثل امام خمینی (ره) درهمه جهان اثر میگذارد. گاهی مثل آیت الله العظمی حائری (ره) که از روستاهای یزد هجرت نموده است،حوزه علمیه قم را تاسیس میکند، گاهی در بیابان نجف سایبان میزند وحوزه علمیه نجف را تشکیل میدهد که هزار سال مثل شیخ طوسی روشنایی بدرخشد.
گاهی جوان قمی با پدر خود به تایلند میروند درسفر پدر کاسب او می گوید من را با خود ببر، طلبه بیست سال با پدر به قم برنمیگردد، میگوید من مسئول دین خدا هستم، من باید بت پرستها را نجات دهم، هفت قرن در آنجا آنچه شیعه به وجود آمده از همت شیخ احمد قمی است.
اما اگر امیر المومنین علیه السلام به ابوسفیان اجازه داده بود لشگر قریش به مدینه حمله کند، دردرگیریها حتماامیرالمومنین علیه السلام را میکشتند و یا ترور میکردند دیگر این درخت نو پا باقی نمیماند، این نتیجه صبر و تحمل صحیح است. مشکلات قطعی است، باید در مشکلات از پروردگار و انبیاء و ائمه طاهرین علیهم السلام بیاموزیم.
آیاتی از سوره عنکبوت از عجایب آیات قرآن است می فرماید: «مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ »، انسانی که امیدوار به لقاء خداست . بعضیها میگویند: لقاء خدا بهشت است، بعضیها میگویندک لقاء خدا، امان ماندن از دوزخ است، بعضیها می گویند لقاء خدا، همان قیامت است. اما اهل معرفت میگویند لقاء خدا،کشف جمال ذات برای چشم دل است، یعنی پردهای که در دنیا بین قلب عبد و رب بوده است در قیامت کنار میرود انسان به مقام شهود معنوی جمال ذات میرسد که لذت آن از هشت طبقه بهشت برای مشاهده کننده بیشتر است، اما سخن با کسانی است که امید به این لقاء دارند. کسی که امید به لقاء رب دارد بدون تحمل سختیهای عبادات، بدون تشنگی وگرسنگی ماه رمضان، بدون انفاق و خمس و زکات، کار خیر، به چنین کشفی نمیرسد. با تحمل همه عبادات،کمبودها، مشکلات، تحریمها، مثل امیر المومنین علیه السلام با اوضاع درگیر نشوند که بیشتر گرفتار می شوند.
منبع : پایگاه عرفان