فارسی
جمعه 26 مرداد 1403 - الجمعة 9 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

مكاشفه حضرت امام حسين عليه السلام‏

مكاشفه حضرت امام حسين عليه السلام‏

 

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

ديده حقّ بين حضرت حسين عليه السلام در مكاشفه اى در سحرگاه شب عاشورا حقيقت اين دو گروه متضاد را مشاهده كرد، و بر اساس مكاشفه آن حضرت از گروه حقّ، تعبير به گروه آسمانى، عرشى و ملكوتى، و از گروه باطل به عنوان زمينى ياد شده است:

حضرت حسين عليه السلام را در سحرگاه شب عاشورا خواب فرا گرفت، چون بيدار شد فرمود:

«سگ هايى را ديدم كه بر من حمله ورند، در ميان آن ها سگ چند رنگى بود كه شديدتر بر من تاخت. گمانم آن است كه آن كه مرا مى كشد و خونم را مى ريزد، پيكرش پيس باشد!!

و پيكر شمر چنين بود.

سپس جدّم رسول خدا را در خواب ديدم كه به من فرمود:

فرزندم! تو شهيد آل محمّد هستى. سماواتيان و آسمانيان ديدار ترا به يك ديگر مژده مى دهند، فردا افطارِ تو نزد من خواهد بود، شتاب كن و زود بيا، درنگ روا مدار...» «1» حسين عليه السلام فرمان جدّش را اطاعت كرد، درنگى نكرد و شبى نگذشت كه به سوى نياى بزرگوار شتافت.

دو مكاشفه بود و دو نمايش حقيقت.

مكاشفه نخستين، پرده را برداشت و حقيقت دشمنان حسين را برملا كرد، سگان درّنده اى كه پيشرو آن ها سگى متعفّن و پيس بود، سگى كه درونش بر برونش اثر گذارده و او را مجموعه اى از لكّه هاى ننگ نشان مى داد.

سگ درّنده، سمبل ظلم و بيدادگرى است، سمبل تعدّى و تجاوز و ستمگرى است.

سگ درّنده، بجز آكنده كردن شكم از گوشت و پوست و استخوان ضعيفان، كارى ديگر از وى ساخته نيست.

اگر بخواهند مجسّمه اى از ظلم بسازند، شايسته تر از سگ درّنده نمونه اى بهتر و برتر يافت نمى شود؛ به ويژه اگر مجموعه اى از لكّه هاى چركين ننگ باشد.

دوّمين مكاشفه، نمايش دوستان حضرت حسين عليه السلام و نشان دهنده راه او و تقديرنامه اى از مقام مقدّس حضرت حقّ است، كه به وسيله پيامبرش براى حسين فرستاده شده است. چنين كسى شايسته است كه آسمانيان، سماواتيان و ملكوتيان اشتياق زيارتش را داشته باشند.

سطح فكر زمينى ها، پايين تر از آن است كه حسين را بشناسند، زمينى حسين را به قتل مى رساند، آسمانى حسين را بالاى سر جا مى دهد.

هنگامه كربلا، نبرد ميان زمينى و آسمانى بود، حسين رهبر آسمانيان! سپاه حسين همه آسمانى و پرواز آن ها به سوى آسمان ها بود.

كربلا، دروازه و راه بهشت شد، و كاروان كربلايى به رهبرى حسين بهشتى شد.

يزيد، رهبر زمينى ها بود، همه را با خود به زير زمين برد و به درون دوزخ جاى داد، و كربلا براى آن ها دروازه جهنم و بدبختى در دو جهان بود.

قرآن، براى مردم با ايمان شفا است و رحمت، و براى ظالمين دمار و خسارت، و كربلا يكى از مظاهر قرآن است.

حسين، رهبر آسمانيان بوده و هست، و كسى كه راه حسين را بپيمايد به آسمان خواهد رفت، به بالاتر و بالاتر، تا برسد به جايى كه در وَهم نيايد و حقيقتش از تصوّرش برتر باشد، زيباتر باشد، شيرين تر باشد «2».

 

ديدگاه اميرالمؤمنين عليه السلام

حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام در قسمتى از خطبه 133 نهج البلاغه به جهل و كور دلى زمينيان كه عامل شقاوت و بدبختى آنان در گذرگاه حيات و علّت عذاب ابدى آخرت براى آن هاست، اشاره مى كند، و به بينايى و بصيرت آسمانيان كه معلول توجّه آن ها به نبوت و امامت و دقّت در آيات كتاب الهى و عاملى براى سعادت دنيا و آخرت آنان است آگاهى مى دهد.

وَانَّما الدُّنْيا مُنْتَهى بَصَرِ الْاعْمى ، لا يُبْصِرُ مِمَّا وَراءِها شَيْئاً، وَالْبَصيرُ يَنْفُذُها بَصَرَهُ، وَيَعْلَمُ انَّ الدَّارَ وَراءَها، فَالْبَصيرُ مِنْها شاخِصٌ، وَالْاعْمى الَيْها شاخِصٌ، وَالْبَصيرُ مِنْها مُتِزَوِّدٌ، وَالْاعْمى لَها مُتِزَوِّدٌ «3».

و غير اين نيست كه دنيا «مجموعه امور مادى و ظاهرى» ديدگاه نهايى انسان كوردل است، او «از ديدن غير دنيا محجور، و» بعد از آن و بالاتر از آن را نمى بيند، ولى انسان بينا و بابصيرت «و آن كه دلش بنور معرفت روشن است»، نگاهش از دنيا به باطن و اعماق آن نفوذ نموده، «و بعد از اين امور مادى بالاتر و برتر از آن را مى بيند» و ميداند كه آرامگاه و قرارگاه ابدى در وراى اين جهان است، پس بينا از دنيا به آخرت سفر مى كند و نابينا به سوى دنياى محض در حركت است، و بينا «براى حيات ابد» از دنيا توشه بر مى گيرد، و نابينا براى دنياى فانى و زودگذر توشه فراهم مى نمايد.

وجود آدمى با آن همه استعدادها و عظمت ها كه در امتداد تاريخ از خود نشان داده، و اديان الهى آن ها را اثبات، و حكما و دانشمندان آن ها را توضيح داده اند، نمى تواند سر از اين خاكدان بيرون بياورد، و مقدارى از مواد پاكيزه طبيعت را به مدفوع تبديل نموده، و مقدارى البسه بپوشد و معادن و سرمايه هاى زمين را مستهلك بسازد، و لحظاتى بخندد و لحظاتى بگريد، و ساعت هايى شادان و ساعت هاى ديگر اندوهگين گردد، روزى پيروز و روزى ديگر با شكست مواجه شود، و سپس يك يا چند عدد مانند خود، موجوداتى بى هدف را روى اين كره خاكى براى كشتن و كشته شدن و بردگى به هوا و لذّت رها كند، و سپس اعضاى كالبد بدن خود را با آن همه استعدادها و امكانات بدون بهره بردارى از آن ها به عالم طبيعت كه از آن گرفته بود، به خود همين عالم تحويل بدهد و برود!!

با اين تفاوت كه موقع سر بر آوردن از عالم طبيعت به وسيله فعّاليت هاى مثبت و شكوفايى قوانين هستى وارد عرصه زندگى مى شود، و موقع رفتن، همه اجزاى موجوديت خود را بدون اختيار و دو دستى تقديم مار و مور و ساير حشرات زمينى مى نمايد، و در بعضى جوامع همان اجزا را طعمه آتش مى نمايند كه به خطاى وجود خود پى ببرد، بعد از اين هرگز به فكر شكوفايى وجودى نيفتد، نه! هرگز حقيقت چنين نيست كه كامل به حركت بيفتد و در پايان كار، در بدترين سراشيب پستى ها سقوط كند «4»!

ولى زمينيان چنين تصوّر نابجا و خطرناكى دارند كه بر مبناى آن تصوّر، زندگى مى كنند و سپس به اسفل سافلين سرنگون مى شوند.

اما آسمانيان كه از بينايى و خرد بهره مندند، از واقعيات اين دنيا وسايلى براى پرواز به رشد و كمال خود اتّخاذ مى كنند، و مطلوب ترين و محبوب ترين واقعيات دنيا را بهترين وسيله براى پرواز تلقّى مى نمايند.

زمينيان، خودبين و آسمانيان، خدابين هستند.

مادّيگران جز شكم و شهوات نمى بينند و ملكوتيان غير حقّ مشاهده نمى نمايند.

زمينيان فقط در جستجوى عناصر مادّى هستند، و عرشيان در تعقيب رضاى دوست.

كوردلان، فداى ابزار مادّى مى گردند، و فرشته خويان، فانى در حضرت يار.

زمينيان، مرده متحرّك و منبع رذايل و خباثت، و آسمانيان، زنده و جاويد و آيينه اسما و صفات حقّند.

آسمانيان، آزاد از هوا و هوس، و زمينيان اسير اميال و شهوتند.

عرشيان فرش نشين با تمام وجودشان سراينده حقيقت، و زمينيان كوردل، زمزمه كنندگان وَهم و خيالند.

آسمانيان، خانه تن را با كار و كوشش در راه خدا و جهاد فى سبيل اللّه و عمل صالح به ويرانى مى برند، تا كاشانه دل، آباد شود و مرغ ملكوتى روح از اين قفس خاكى به كوى محبوب به پرواز آيد؛ چنان چه حسين عليه السلام و ياران باوفايش به تمام معنى اين راه را طى كردند و در ساعات عرشى عاشورا، آيينه تن شكستند تا جز محبوب، احدى در ميانه نماند.

حكيم الهى قمشه اى در اين زمينه بر اساس معارف اسلامى به صورت نظم از آخرين لحظات پيشواى عاشقان خبر مى دهد:

اى دل و دلدار و دل آراى من

بر رخ تو چشم تماشاى من

در رهت اى شاهد زيباى من

شمع صفت سوخت سراپاى من

اى سر من در هوس روى تو

بر سر نى رهسپر كوى تو

گر أرِنِى گوى به طور آمدم

خواستيم تا به حضور آمدم

بِاللّه اگر تشنه ام آبم تويى

بحر من و موج و حبابم تويى

تشنه به معراج شهود آمدم

بر لب درياى وجود آمدم

آينه بشكست و رخ يار ماند

اى عجب اين دل شد و دلدار ماند

نقش بشد جلوه نقّاش شد

سرّ هُوَ اللّه ز من فاش شد

 

آرى، اين هفتاد و دو نفر صبغه حقّ به خود زدند و عاقبت، حقّ شدند، خانه گِل بگذاشتند و صاحب دل شدند، بر مرگ خنديدند و حيات جاويد يافتند.

حجاب نفس به يك سو زدند و در نتيجه صاحب نفس مطمئنّه و راضيه و مرضيه شدند؛ زيرا وقتى هواهاى نفسانى در كار نباشد طغيان معنا ندارد، وقتى حجاب اميال و غرايز بى در و پيكر نفسانى در صحنه نباشد ديدن غير حقّ در كار نخواهد بود، زمانى كه حكومت نفس در ميان نباشد از بندگى شكم و شهوت اثرى نخواهد بود.

عاشقان كوى دوست از بدن و شكم و شهوت و كسب و كار و زن و فرزند برخوردار بودند، ولى برخورد آنان با آن همه امور، برخوردى صد در صد الهى، اخلاقى، عرشى و ملكوتى بود.

آنان، از اين مجموعه براى تأمين قدرت و قوّت، جهت سلوك الى اللّه و پرواز به كوى محبوب استفاده مى كردند.

آنان، دچار حجاب منيّت، و پرده غرور، و گرفتار وساوس و هواجس نفس، و اسير بند شيطان و شيطنت نبودند. و خلاصه از هرچه دشمنان حقّ به آن آلوده بودند، پاك و داراى باطنى روشن و ضميرى منوّر و وجودشان براى همه جهانيان اسوه حسنه و سرمشق الهى بود.

اين بود منش حسين عليه السلام و ياران او، و آن بود كيش يزيد و متابعان بدبخت و سيه روز او.

بياييم به اخلاق و عمل حسين عليه السلام و ياران باوفايش آراسته شويم، و از روش دشمنان حسين عليه السلام، تا جان در بدن داريم بپرهيزيم، كه حسين عليه السلام منبع تمام حسنات و فيوضات و بركات، و يزيد انبان تمام خبائث و رذايل و پستى هاست.

به اين حقيقت غير قابل ترديد توجّه كنيد كه: آراستن وجود به اخلاق حسين عليه السلام و يارانش كارى است صد در صد شدنى، و به دور نگاه داشتن عرصه گاه حيات از رنگ يزيد، امرى است قابل تحقق، كه سستى در آراستن و تنبلى در پيراستن ابداً در پيشگاه حقّ به عنوان عذر، قابل قبول نيست.

ما پس از حادثه باعظمت كربلا، چهره هاى زيادى را مى توانيم پى بگيريم كه در رفتار و كردار، اخلاق و پندار و عمل و اطوار، دنباله رو كاروان نور شدند، و اين انقلاب حال و احوال، معلول همّت بلند و اراده والاى آنان بود. و عدّه زيادى را خبر داريم كه به دنبال تاريكى و ظلمت رفتند و عمله ظلم و ستم، و خادم شهوات يزيد زمان خود شدند، و اين از جهل و غرور و سستى آنان نسبت به حقّ و ضعف اراده ايشان در جهت حقيقت بود.

حضرت حسين عليه السلام اعلام فرمود كه: در همه شؤون حيات من، براى شما سرمشق هست. اين مردمان هر دوره اند كه بايد با بكارگيرى استعدادهاى خدادادى، حيات و زندگى خود را با حيات الهى و عرشى و آسمانى حسين عليه السلام هماهنگ كنند، چنان كه ياران بى نظير او خود را با آن منبع خير هماهنگ كردند، كه ايجاد اين هماهنگى كار دشوارى نيست.

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

 (1)- فلما كان وقت السحر خفق الحسين برأسه خفقة ثم استيقظ فقال: أتعلمون ما رأيت في منامي الساعة؟ فقالوا: وما الذي رأيت يا ابن رسول اللّه؟ فقال: رأيت كأن كلابا قد شدت علي لتنهشني وفيها كلب أبقع رأيته أشدها علي وأظن أن الذي يتولى قتلي رجل أبرص من بين هؤلاء القوم. ثم إني رأيت بعد ذلك جدي رسول اللّه صلى الله عليه و آله ومعه جماعة من أصحابه وهو يقول لي: يا بني! أنت شهيد آل محمد وقد استبشر بك أهل السماوات وأهل الصفيح الأعلى فليكن إفطارك عندي الليلة، عجّل.

مقتل خوارزمى: 1/ 251؛ بحار الأنوار: 45/ 3، باب 37.

(2)- پيشواى شهيدان مرحوم آيت اللّه صدر: 195، با كمى تغيير.

(3)- نهج البلاغه: 191، خطبه 133.

(4)- شرح نهج البلاغه جعفرى: 23/ 228.

 

 

مطالب فوق برگرفته شده از 

کتاب : با کاروان نور

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

سیره نبوی /رفتار رسول اعظم(ص) با زنان
روزه مسافر و احکام آن
فصاحت و بلاغت زينب (س )
آسيب‏ شناسى فرهنگ سياسى عاشورا (1)
مردم شناسی کوفه
درس اخلاص
امام سجاد علیه السلام فاتح قلبها
گواهی حجر الاسود به امامت حضرت سجاد‏
چقدر به دیگران کمک کنیم؟!
كردارهاى ناشايسته دليل بر ستمكار بودن انسان

بیشترین بازدید این مجموعه

حمزه، مظهر رشادت و جهاد (15 شوال شهادت حضرت حمزه ...
نشانه‌های فرد ریاکار
عید فطر ماه پیروزی بر طاغوت نفس
ارزش نماز و گناه سبك شمردن آن‏
مكاشفه حضرت امام حسين عليه السلام‏
زینب (سلام الله علیها) آموزگار حیا و پاکدامنی
روزی که احضار می شوم
اولین نویسندگان سیره پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
زمينه‌هاي قيام عاشورا
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^