سخن در این بود که بودن در صراط مستقیم سودهای فراوانی دارد. در اینجا به یک آیه قرآن کریم توجه کنید که این آیه درباره سالکان صراط مستقیم است. فهم این آیۀ عجیب، از توان ما بیرون است و باطن آن را امام صادق (ع) معنا کرده است. این معنا را تفسیر مجمع البیان امینالاسلام طبرسی هزار سال قبل از قول امام نوشته است. این آیه مغز عرفان است. مرحوم طبرسی وقتی میخواسته تفسیر این آیه را بنویسد به گفتار ائمه مراجعه کرده و به حرف امام صادق (ع) رسیده و آن را نقل کرده است.
در کلمات این آیه خوب دقت کنید که اگر شعر عرفانی هم خواندیم و اسم ساقی و می و شراب در آن بود کسی به او برنخورد و بگوید که این حرفها چیست. آیه کریمه میفرماید:
)وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَـراباً طَهُورا(
سالک، در صراط مستقیم حرکت میکند و انسان که راهی را طی میکند خسته میشود، آن هم در صراط مستقیم که در آن جنگ با هوای نفس، خودرأیی، غرور، کبر، خودخواهی، حسد، عجب و ریا هست و نیز در این راه، انجام نماز و روزه و حج و دیگر واجبات است و خیلی خستگی دارد. پس سلوک در صراط مستقیم خستهکننده است، ولی همین انسان خسته وقتی به منزل برسد و خدا بفرماید که خود من ساقی تو هستم و در جامت شراب طهور میریزم و به تو مینوشانم خستگیاش تمام میشود.
این آیه را که یکی از عرفانیترین آیات قرآن کریم است باید به علامه طباطبایی بدهند که به طور خصوصی تفسیرش کند، نه در تفسیر المیزان. چون پنجاه سال قبل از وفاتش، یکی از این جامها را در مسجد کوفه به او تعارف کردهاند و تازه بعد از آن پنجاه سال هم چقدر راه را طی کرده و چقدر خسته شده است و چه چیزهایی به او دادهاند! تازه علامه طباطبایی که انگشت کوچک قمر بنیهاشم (ع) نمیشود، پس به آن حضرت چه جامهایی دادهاند؟ و به امام حسین (ع) در گودال قتلگاه و هنگامی که هفتاد و یک داغ دیده بود و خستگی پنجاه و چند ساله عبادت را تحمل نموده بود. چه شراب طهوری دادهاند. حضرت علی اکبر (ع) وقتی در حال جان دادن بود، به پدرش گفت: جدم پیامبر را میبینم که دو جام در دست دارد؛ یکی از آن را به من میدهد و دیگری را برای شما نگه داشته است.
پس ای انسان! بیا و راهی را طی کن که وقتی به منزل رسیدی، خستگی تو را خدا از تنت درآورد. خدا شاهد است همین آیه را الان کسی بفهمد تا حرم امام رضا (ع) هم که پیاده بدود خستگی نمیفهمد، شبی پانصد رکعت نماز نیز بخواند خستگی نمیفهمد و اگر او را قطعه قطعه کنند و یا به او بگویند یک ساعت دیگر مرگ تو میرسد، میخندد.
|
||
|
مرگ در نظر این طیکنندگان صراط مستقیم، «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه» است.
انتهای این جاده که به منزل میرسند، پروردگار خودش خطاب میکند که: مرحبا بکم؛خوش آمدید! راه تمام شد و خستگی شما باید تمام شود، آن هم با خطاب: )وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَـراباً طَهُورا(
منبع : پایگاه عرفان