امام باقر عليه السلام فرمودند: در توراتِ واقعى كه به موسى نازل شده آمده است كه موسى از خداوند پرسيد: اى پروردگار من! به من نزديكى تا با تو مناجات كنم يا دورى تا صدايت بزنم. وحى شد: من همنشين كسى هستم كه در ذكر من است، موسى گفت: روزى كه پوششى نيست، كدام ...
مرحوم آیةالله محمدحسن نجفی[1]، مشهور به صاحب جواهر، در روزهای آخر زندگی و در بستر مرگ دستور داد تا جلسهای تشکیل شود و همۀ علمای طراز اول نجف اشرف در آن شرکت کنند. بالاخره مجلس مزبور تشکیل شد، ولی شیخ انصاری[2] در آن مجلس حضور نداشت. صاحب جواهر به ...
فاضل تنكابنى مىگويد : در ابتداى امر كه هنوز آخوند ملا محمد تقى مجلسى شهرت كافى نداشت ، شخصى از ارادتمندان آن جناب نزد ايشان شكايت برد كه من همسايه بدى دارم و از سوء خلق او به تنگ آمدهام ، شبها دوستان نااهل خود را جمع كرده و تا صبح به شرابخوارى و ...
پس از حادثه جمل كه در بيابانهاى بصره بين سپاه حضرت على عليه السلام و آتش افروزان داخلى اتفاق افتاد و در پى آن طلحه و زبير كشته شدند و عاقبت پيروزى نصيب حق شد، پسر ابو سفيان كه نمونه كاملى از عناد و نفاق و پليدى و كفر بود و در برابر اميرمؤمنان شورش ...
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: پيرمردى را در قيامت حاضر مىكنند، سپس پرونده او را به دستش مىدهند، پرونده به صورتى است كه مردم آن را مىبينند و در آن جز بدىهاى او را نمىنگرند؛ اين برنامه به طول مىانجامد تا پيرمرد به حضرت حق ...
نقل كردهاند : ابراهيم بن ادهم رحمهالله وقتى به راهى مىرفت ، سوارى پيش وى باز آمد و پرسيد از وى كه آبادانى كجاست ؟ ابراهيم اشارت كرد به گورستان و گفت : آبادانى آن است . ترك پنداشت كه وى افسوس مىدارد ، در خشم شد و او را مىزد تا سر وى بشكست ، چون ...
زنى عارفه و آگاه، از جماعتى پرسيد: به نظر شما سخا چيست؟ گفتند: بخشيدن مال.گفت: اين كار اهل دنياست، سخاى خواص كدام است؟ گفتند: بذل طاقت در طاعت، گفت: به اميد ثواب، گفتند: آرى، گفت: اين معامله يك برده است با وجود آيه: [مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ ...
يكى از بزرگان به يكى از اصحاب فتوا گفت: چنان مىبينم كه به مردم فتوا مىدهى، آن گاه كه شخصى نزد تو مىآيد و درباره مسئلهاى از تو سؤال مىكند، اهتمام و كوشش تو نبايد در اين جهت محدود و مصروف گردد كه او را صرفاً از آن حالتى كه دچار آن است رهايى ...
قائم مقام فراهانى كه روس و انگليس نگذاشتند بيش از هشت ماه نخست وزير باشد، يك استاد دانا گرفته است تا به دو فرزند قائم مقام درس بدهد. يك روز قائم مقام فراهانى كنار معلم مىنشيند و از بچههاى خود سؤال درسى مىپرسد. وقتى بچهها نمىتوانند جواب پدر را ...
ابن سيرين مىگويد: در بازار به شغل بزازى اشتغال داشتم، زنى زيبا براى خريد به مغازهام آمد، در حالى كه نمىدانستم به خاطر جوانى و زيباييم عاشق من است، مقدارى پارچه از من خريد و در ميان بغچه پيچيد، ناگهان گفت: اى مرد بزاز! فراموش كردهام پول همراه ...
در روزگار عيسى بن مريم عليه السلام، زنى بود صالحه و عابده، چون وقت نماز فرا مىرسيد، هر كارى كه داشت رها و به نماز و طاعت مشغول مىشد.
روزى هنگام پختن نان، مؤذّن بانگ اذان داد، او نان پختن را رها كرد و به نماز مشغول شد؛ چون به نماز ايستاد، ...
فيض كاشانى آن چشمه فيض و دانش ، و منبع بصيرت و بينش در كتاب پرقيمت « محجة البيضاء » نقل مى كند : مردى بود شرابخوار ، خانه اش مركز اجتماع اهل فسق و فجور بود . روزى دوستانش را براى شرابخوارى و لهو و لعب دعوت كرد ، چهار درهم به غلامش داد تا براى ميهمانان ...
عارفى در يكى از شهرهاى ايران زندگى مىكند، ايشان مىفرمودند: در جلسهاى شاد و بانشاط كه به صرف ناهار دعوت بوديم، دو سه نفر از ميهمانان كه براى اولين مرتبه آنها را مىديدم، به من علاقمند شدند، و مىگفتند انسان خوش اخلاقى و خوش برخوردى است، از ...
یکی از مردان خود ساخته و خداخواه، و راضی بقضای الهی مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی را نام میبرند که در عصر مرحوم آیت الله حائری از اساتید مهم اخلاق و تربیت اسلامی بود.
روزهای هیجدهم ذی الحجه یعنی روز غدیر برای تهنیت گفتن باو بمحضرش ...
شخصى خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام رسيد، عرض كرد: على جان! هزار دينار در اين شهر نزد فلان شخص گذاشتم و به مدينه آمدم، اكنون مىگويند كه او مرده است. به پسرش مراجعه كردم، گفتم: من نزد پدر شما هزار دينار امانت گذاشتم، آمدهام بگيرم. پسرش گفت: والله ...
حكما گفتهاند: به مال و جمال خود مبال كه آن به شبى مىرود و اين به تبى و هم چنين است امر در ساير شؤون و اعتبارات دنيوى كه گفتهاند: به عزّت مبال وز ذلّت منال كه اين هر دو را زود باشد زوال
فضيل كه به خاطر قدرت زياد و شغل كاروان زنى ، جوى از ترس و وحشت براى دولت عباسى فراهم آورده بود و امنيت جادههاى تجارتى و مسافرتى را بهم ريخته بود ، عاشق زنى صاحب جمال گشت ، قسمتى از اموال به دست آورده را ، براى او مىفرستاد و گاهى براى كامجويى از او ...
ملّا آقاى دربندى واعظ متبحر و مشهوری بود كه به خاطر علاقه و عشق وافر به حضرت سيّدالشهدا(ع) زبانزد خاصّ و عام بود. او آنقدر شیفتة عزاداری بر سیدالشهدا(ع) بود که در خواندن مصائب كربلا يا شنيدن آن از كثرت گريه و ناله، به حالت غش و بىهوشى ...
بعضى از علماى تفسير مىگويند: چون يعقوب به مصر آمد و از عفو يوسف نسبت به برادران آگاه شد،
شب به نماز برخاست و بعد از تهجد رو به قبله ايستاد و يوسف را در پشت سر خود و برادران را پشت سر يوسف قرار داد و دعا كرد و آنان آمين گفتند و خداوند، دعاى آنان را ...