فارسی
سه شنبه 06 شهريور 1403 - الثلاثاء 20 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حکایات عبرت آموز
ارسال پرسش جدید

حكايات ذوالقرنين‏

حكايات ذوالقرنين‏
  ذوالقرنين كه نامش در قرآن مجيد آمده با لشگر فراوانى از بيابانى عبور مى‏كرد، پيرمردى را ديد مشغول نماز است و به عظمت ذوالقرنين توجهى نكرد، ذوالقرنين از بزرگى روح او در تعجّب شد، پس از تمام شدن نمازش به او گفت: چگونه با ديدن خدم و حشم بزرگى دستگاه ...

او به خاطر من ترك كرد

 او به خاطر من ترك كرد
  پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند نزد ملائكه به آدم كم‏خور مباهات مى‏كند و مى‏فرمايد: به بنده‏ام بنگريد طعام و نوشيدنى در اختيارش گذاشتم و او به خاطر من ترك كرد، اى ملائكه من! شاهد باشيد، لقمه‏اى را ترك نمى‏كند مگر اين كه به خاطر ...

حکایتی از بی ارزشی دنیا

حکایتی از بی ارزشی دنیا
 رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله به گوسفند مرده‏اى گذشت، فرمود: مى‏بينيد كه اين گوسفند چگونه از نظر صاحبش افتاده و از شدت سبكى قيمتى برايش نيست. عرضه داشتند: آرى، به همين خاطر هم هست كه صاحبش از آن دست برداشته. فرمود: به خدايى كه جانم در ...

داستان سليمان و گنجشك

داستان سليمان و گنجشك
    نقل شده: سليمان گنجشك نرى را ديد به ماده‏اش مى‏گويد براى چه علتى خود را از من باز مى‏دارى و مانع مى‏شوى كه حق تمتع من از تو معطل بماند، من كسى هستم كه اگر بخواهم گنبد بارگاه سليمان را به منقارم از جاى بر كنم و به دريا بيندازم ميتوانم! سليمان از ...

او لايق ديدار حجت خدا نيست‏

 او لايق ديدار حجت خدا نيست‏
  در كتاب «الواعظ» نوشته عالم بافضيلت حاج شيخ محمّد على ربانى اصفهانى كه در چند جلد تدوين شده و محصولى از آيات قرآن و روايات است، خواندم: دو نفر تصميم قطعى گرفتند خود را براى ديدن ولىّ زمان امام دوازدهم آماده كنند، به تزكيه نفس مشغول شدند، چون در ...

ذره‏اى ريا

ذره‏اى ريا
رسول صلى الله عليه و آله گفت: خداى نپذيرد كردارى كه اندر وى يك ذره ريا بود. معاذ همى گريست، عمر گفت: چرا همى گريى؟ گفت: از رسول صلى الله عليه و آله شنيدم اندك ريا شرك است و گفت: مرائى را روز قيامت ندا كنند و آواز دهند يا مرائى يا نابكار يا غدّار! كردارت ...

تولد حضرت زهرا (س)

تولد حضرت زهرا (س)
چون خديجه با رسول اسلام صلى الله عليه و آله ازدواج كرد، زنان مكه بر اثر عداوتى كه با پيامبر صلى الله عليه و آله داشتند از خديجه جدا شدند و رفت و آمد با آن حسنه روزگار را ترك كردند، خديجه كبرى‏ از اين جهت در غم و غصه بود تا به زهرا حامله شد، از آن وقت به ...

حكايت مسلمان شدن مرتاض کافر به دست امام کاظم(ع)

 حكايت مسلمان شدن مرتاض کافر به دست امام کاظم(ع)
كسى به مدينه آمد و به مردم مدينه گفت: من مى‌‏توانم خبرهايى از زندگى شما بدهم. كسانى كه با او در ارتباط بودند، از او خبر مى‌‏خواستند و او خبر مى‏‌داد و درست مى‏‌گفت. اين موضوع را به خدمت مبارك موسى بن جعفر عليهما السلام اطلاع دادند كه: شخص بى‌‏دين ...

حكايتى از مبارزه با نفس‏

حكايتى از مبارزه با نفس‏
سال 1364 هجرى شمسى در اصفهان براى سخنرانى دعوت شده بودم. مى‏دانستم اصفهان روزگارى مركز زندگى بسيارى از اولياى خدا و عالمان كامل بود. شهر، شهر حكيمان، فقيهان، فيلسوفان، عارفان، عاشقان، كاملان و شهيدان خداست، بر همگان لازم است كه اين حيثيات و ...

دو حكايت در اسراف‏

دو حكايت در اسراف‏
بشر بن مروان از امام صادق عليه السلام نقل مى‏كند كه: ما بر حضرت وارد شديم و ايشان دستور داد براى ميهمانانش مقدارى خرماى تازه بياورند، بعضى رطب را مى‏خوردند و هسته آن را به دور مى‏افكندند، حضرت فرمود: اين كار را نكنيد كه اين مصرف بى‏رويّه است؛ خدا ...

او به خاطر نيتش با ماست‏

او به خاطر نيتش با ماست‏
پس از پيروزى امام على عليه السلام در جمل، يكى از يارانش گفت: دوست داشتم برادرم با ما در اين صحنه مى‏بود. حضرت فرمود: آيا ميل و نيّت قلبى برادرت با ماست عرضه داشت: آرى. امام فرمود: حقيقتاً با ما حاضر است و آنان كه هنوز در پشت پدران و رحم مادرانند و به ...

ترس از خدا

ترس از خدا
  در كتابى كه فيلسوف بزرگ ، علامه طباطبايى مقدمه‏اى بر آن نگاشته بود خواندم : شاه عباس صفوى در شهر اصفهان با اندرونى خود سخت عصبانى شده و خشمگين مى‏شود ، در پى غضب او ، دخترش از خانه خارج شده و شب بر نمى‏گردد ، خبر بازنگشتن دختر به شاه مى‏رسد ، بر ...

حكايتى به نقل از ميرزا طاهر تنكابنى‏

حكايتى به نقل از ميرزا طاهر تنكابنى‏
«ميرزا طاهر تنكابنى رحمه الله» كه از حكما و فلاسفه بزرگ زمان اخير بود مى‏فرمود: از مدرسه سپهسار واقع در تهران، ميدان بهارستان براى انجام كارى درآمدم. آن سوى خيابان سيدى را ديدم. در چهره‏اش دقّت كردم يافتم كه از هم درسى‏هاى گذشته من است. نزد او ...

مكاشفه حضرت حسين (عليه السلام)

مكاشفه حضرت حسين (عليه السلام)
ديده حقّ بين حضرت حسين (عليه السلام) در مكاشفه اى در سحرگاه شب عاشورا حقيقت اين دو گروه متضاد را مشاهده كرد ، و بر اساس مكاشفه آن حضرت از گروه حقّ ، تعبير به گروه آسمانى ، عرشى و ملكوتى ، و از گروه باطل به عنوان زمينى ياد شده است :حضرت حسين (عليه السلام) ...

چه كسى با من پيمان مى‏بندد

چه كسى با من پيمان مى‏بندد
يكى از انبيا به كسانى كه با او مصاحبت داشتند فرمود : چه كسى با من پيمان مى‏بندد كه خشمگين نشود ، تا بدين وسيله از لحاظ مقام و مرتبت نبوت با من هم طراز گردد و پس از من جانشينم باشد ؟ يكى از جوانان مجلس گفت : من چنين تعهدى را قبول مى‏كنم ، سپس آن پيامبر ...

چگونه خانه خود را تبديل به خانه آخرت كنيم؟

چگونه خانه خود را تبديل به خانه آخرت كنيم؟
على عليه السلام در بصره براى عيادت علاء بن زياد آمد، چون خانه وسيع او را ديد، فرمود:چنين خانه وسيعى را در دنيا براى چه مى‏خواهى؟ تو در آخرت به خانه وسيع محتاج‏ترى.آرى، اگر به وسيله اين خانه وسعت خانه آخرت بخواهى، در آن از مهمان پذيرايى كن و صله ...

حكايتى از مرحوم حاج ملا هادى سبزوارى‏

حكايتى از مرحوم حاج ملا هادى سبزوارى‏
  حكايتى كه درباره ايشان در اين‏جا مطرح است مربوط به نفس و معنويت اوست كه متكى به اين حقيقت است كه امام صادق، عليه‏السلام، مى‏فرمايد: داشتن تقوى و معرفت انسان را به مقامى مى‏رساند كه مى‏تواند در امور دنيا (البته، در حد آن مقام) تصرف كند.  نقل است ...

به خاطر يك دانه گندم ناراحتم

    به خاطر يك دانه گندم ناراحتم
دو نفر از عباد حضرت حق با يكديگر پيمان بستند هر يك زودتر از دنيا رفت ، خبرى از عالم برزخ در عالم خواب به دوست خود بدهد . يكى از آنان از دنيا رفت ، پس از مدتى به خواب دوستش آمد ، به او گفت : در برزخ گرفتارم ، علت گرفتاريم اين است كه روزى به مغازه عطارى محل ...

داستان شگفت انگيز مرگ هارون

داستان شگفت انگيز مرگ هارون
زمانى كه بيمارى هارون الرشيد در خراسان شديد شد ، فرمان داد طبيبى از طوس حاضر كنند ، آنگاه سفارش كرد ادرار او را با ادرار گروهى از بيماران و از افراد سالم بر طبيب عرضه كنند ، طبيب شيشه ها را يكى پس از ديگرى بررسى مى كرد و بى آنكه بداند از كيست ، گفت : به ...

شاگرد امام صادق(ع)

شاگرد امام صادق(ع)
مفضل‌بن‌عمر از اصحاب امام صادق(ع) می‌گوید: روزی در مسجدالنبی(ص) نشسته بودم، که ابن‌ابی‌العوجا (یکی از چهره‌های شاخص زنادقه) وارد مسجد شده و با تعدادی از هم‌فکران خود مشغول به صحبت شد. آن‌ها در مورد پیامبر(ص) صحبت می‌کردند و ضمن سخنان خود، ایشان ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^