بعضى از ياران ابوالدرداء به درب خانهاش آمدند و از همسر او پرسيدند كه او كجاست؟ گفت: بيرون رفته است. گفتند: كى مىآيد؟ گفت: چه سؤالى است؟ كسى كه روحش و جانش به دست ديگرى است، كى بر مىگردد؟ كسى كه مالك خود نسبت به نفع و ضررى نيست؟!
از عبداللّه بن مسعود است كه مىگفت: ممكن است كسى بگويد خداوند چنين دستور داده است ولى خدا به او بگويد: دروغ مىگويى.
يزيد بن مذعور مىگويد:
اوزاعى را پس از مرگ به خواب ديدم و به او گفتم: بهترين عملى كه به آن تقرّب جويم چيست؟ گفت: درجهاى بلندتر از درجه اهل معرفت نديدم.