شفای درد بیدر نامم ای دوست
دوای غصه هجرانم ای دوست
تویی در هر دوعالم ای مه حسن
بهشت و روضه رضوانم ای دوست
برگرفته از کتاب گلزار محبت
شفای درد بیدر نامم ای دوست
دوای غصه هجرانم ای دوست
تویی در هر دوعالم ای مه حسن
بهشت و روضه رضوانم ای دوست
برگرفته از کتاب گلزار محبت
هر آن درس غمت را بر من آموخت
سراپای دلم در آتشت سوخت
بگو آموز دم راه وصالت
که هجران شعله در جانم افروخت
برگرفته از کتاب گلزار محبت
هوایی غیر دلبر در دلم نیست
به عالم جز غم او حاصلم نیست
به شب پروانه سان می سوزم از هجر
جز این شمعی به شب در محفلم نیست
برگرفته ازکتاب گلزار محبت
مرا جز تو به عالم آرزو نیست
به دل غیر غم تو های و هو نیست
به زیرگنبد مینای هستی
بجز عشق تو ای جان گفتگو نیست
بررگفته از کتاب گلزار محبت
دو دیده از غمت شب زنده ار است
بریزد اشک و اشکش غمگسار است
تو را باشم غلام حلقه در گوش
اگر دردم فزون از صد هزار است
برگرفته از کتاب گلزار محبت
بود گلگشت من صحرای عشقت
بود نایم پر از آوای عشقت
متاع جان اگرچه قابلت نیست
فدا گردانم اندر پای عشقت
برگرفته از کتاب گلزار محبت