فارسی
چهارشنبه 07 آذر 1403 - الاربعاء 24 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

عرشیان امشب صلای شور و ماتم می زنند از مریم توفیقی

عرشیان امشب صلای شور و ماتم می زنند از مریم توفیقی
عرشیان امشب صلای شور و ماتم می زنندبر حسین فاطمه اشکی دمادم می زنندنوحه گردان فلک امشب نوا سر داده استبر زمین نینوا بانگ عزا سر داده استشام امشب شرم دارد از نگاه آسماناز گلوی پاره پاره از رقیه از زنانیا اخا برتو مبارک باد منزل یاد توقطره قطره می چکد ...

مردی رشید از عبدالرحیم سعیدی راد

مردی رشید از عبدالرحیم سعیدی راد
مردی رشید، مثل تیری که از کمان شلیک می‌شود از طایفه شب فاصله می‌گیرد و به قافله سپیدرویان صبح می‌پیوندد. سایه‌هایی که او را از دور می‌بینند، رنگ می‌بازند، اما مرد با هر قدمی که جلو می‌رود چهره‌اش به سرخی می‌گراید و عرق شرم بر پیشانی‌اش ...

سروش غم از حامد كاظمي

سروش غم از حامد كاظمي
ماه غم، ماه عزا، ماه محن برتو بادا تسليت ياابن‌الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عزاي جد مظلومت حسين اشکهايت گشته جاري از دو عين شال غم افکنده‌اي مولا به دوش ناله از دل مي‌کشي با صد خروش چنين گويي تو با صد شور و عين روز و شب گريم برايت يا ...

یا رب از مغانلوی اردبیلی (شعر ترکی با ترجمه)

یا رب از مغانلوی اردبیلی (شعر ترکی با ترجمه)
یا رب بالام اصغردی ویرور جان الیم اوسته (یا رب این پسرم، اصغر است که بر دستانم جان می‌دهد) چالدی ال ایاق بوقوزی قربان الیم اوسته (این آهوی قربانی بر روی دستانم دست و پا می‌زند) یوخ بیر نفر اولسون منه بو عرصه ده یاور (حتی یک نفر هم در این میان نیست تا ...

قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی

قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
قدوم نورسیده آفتاب را ملائک بی‏شمار، به تبریک آمده‏اند و بر بام خانه دختر خورشید، بال می‏افشانند. از بهشتِ دامان بتول، بهاری سرزده است و خانه علی و زهرا، امروز، خانه تمام شادی‏ها و دست‏افشانی‏هاست. خدا، لبخند می‏زند این روز شگفت را و مرد تنهای ...

بسیار گریست تا که بی تاب شد،آب از سهرابی نژاد

بسیار گریست تا که بی تاب شد،آب از سهرابی نژاد
بسیار گریست تا که بی تاب شد،آب خون ریخت ز دیدگان و خوناب شد،آب از شدت تشنه کامی‏ات،ای سقا آن روز ز شرم روی تو آب ...

یاعباس(ع) از غلامعلی رجایی

یاعباس(ع) از غلامعلی رجایی
 خدایا گرچه من غرقاب دردم برای تشنگان کاری نکردم صغیران را همه بی تاب دیدم                      صدای العطش هرجا شنیدم دگر از بودن خود شرم دارم             که آبی بهر این طفلان ندارم مرا لب تشنگان دامن گرفتند                                   ...

دریا حسین اسرافیلی‏

دریا حسین اسرافیلی‏

هر چند که آن علم به زیر آمده بود 
خورشید برابرش حقیر آمده بود 

تا چشمه‏ی فیض خیمه‏های عطشان 
دریا به طلب چنان کویر آمد بود 

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (4)

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (4)
  2-3.بهره گيري از طبيعت در توصيف حوادث كربلا :  اهلي در توصيف وقايع كربلا از طبيعت و عناصر آن بهره ي بسياري مي گيرد : نيل دچار كبودي لب مي شود. روي زمين از اين حادثه، خونين مي شود، جهان سياه گشته و در زمين و زمان شوري برپا مي شود. شب كلاغ وار منقار به اين ...

فریاد ِ خونینت... از محمد جعفر عزیزی

فریاد ِ خونینت... از محمد جعفر عزیزی
فریاد ِ خونینت...کربلابرای ِ فریاد ِ خونینت…لحظه ها را در میان ِ اشک ِ فرشتگان سر کردو صدایت که  آزادی را نعره می کشیدسکوت ِ بلند ِ آسمان را شکست.حسین!خدا…جوهر ِ انسان رابر درگاه ِ آسمانبا خون ِ تو نوشت.سوگنامه ی غمگین ِ تورادر هجوم ِ آهنین ِ ...

خیمه‌های سوخته ازعباس براتی‌پور

خیمه‌های سوخته ازعباس براتی‌پور
ماند خاکستر بجا از خیمه‌های سوخته          سبز شد بانگ عزا از خیمه‌های سوختهمی‌رود تا آسمان همراه بانگ یا حسین         شعله شور و نوا از خیمه‌های سوختهآب آب کودکان تشنه در ظهر عطش              رفته تا عرش خدا از خیمه‌های سوختهاز سفیر تیر ...

یغما جندقی‏ عباس علمدار

یغما جندقی‏ عباس علمدار
آسمان‏سا علم و لشکر کفار دریغ  رایت خسرو اسلام نگون سار دریغ‏    پرچم آغشته به خون ماهچه آلوده به خاک  اختر نصرت عباس علمدار دریغ‏    هم علمدار علم‏وار، نگون‏سار فسوس  هم خداوند علم بی‏کس و بی‏یار دریغ‏    بازوی چرخ قوی پنجه به یک تیغ ...

سرو نگون از وصال شیرازی

سرو نگون از وصال شیرازی
فکند رایت و بوسید پای شه عباس  که چند لشکر نابود را بدارم پاس‏    مرا زکام تو خشکیده تر شده است گلو  تو را ز حال من آشفته‏تر شده است حواس‏    فدائیان همه در یاری تو جان دادند  فدای جان تو، شد وقت یاری عباس‏    چو شیر بچه یزدان گرفت اذن ...

چهارم شعبان‏ از علی ‏اکبر خوشدل تهرانی‏

چهارم شعبان‏ از علی ‏اکبر خوشدل تهرانی‏
ماهی از برج هاشم آمده رخشان  همچو مه چارده به چارم شعبان‏    مطلع آن ذیل پاک ام‏بنین است  مبدأ آن صلب شیر بیشه‏ی یزدان‏    حضرت عباس شیر بیشه‏ی صولت  حضرت عباس میر کشور امکان‏    زاده‏ی حیدر علی عالی اعلا  یار برادر حسین، مظهر ...

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (6)

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (6)
6.برخي آرايه هاي ادبي مهم كه برگرفته از اشعار مربوط به كربلاست   در شعر اهلي آرايه هاي متعدد ادبي ديده مي شود كه برخي از آنها با محوريت حوادث كربلا شكل گرفته است : آرايه هايي نظير تشبيه، استعاره، تشخيص، اغراق، تلميح و حسن تعليل و... از اين زمره ...

تمام شد همه رفتند؟ یک صدا پرسید از سیداکبر میرجعفری

تمام شد همه رفتند؟ یک صدا پرسید از سیداکبر میرجعفری
تمام شد همه رفتند؟ یک صدا پرسیدصدا جواب نمی‌خواست از خدا پرسیدخدا صدای تو را شور مستمر می‌خواستشبیه خون پدر گرم و شعله‌ور می‌خواستچنان که صبح گلویت نفس نفس می‌زدشب غلیظ زمین را عجیب پس می‌زدصداقتی است صدایت که تا ابد باقی استبگو که دور بگیرد ...

باز این چه شورش است از مهدی تقی نژاد

باز این چه شورش است از مهدی تقی نژاد
کربلا عصاره بهشت است و عاشورا آبروی عشق. اگر کربلا نبود هیچ گلی از زمین نمی رویید و مشام هیچ انسان آزاده ای حقیقت را استشمام نمی کرد. اگر کربلا نبود عاشورا نبود و اگر عاشورا نبود امروز عشق بر سر هر کوی و برزنی بیگاری نمی کرد. حسین آمد و عشق را آبرو ...

بت كوفه و شام را شكستيم

بت كوفه و شام را شكستيم
تب عجیبى در میان سپاهیان یزید افتاده بود و با تمام وجود هذیان مى‏گفتند.سردار، با تمام دلش ندا برآورد و همه شنیدند که: اى قدوسیان اندوهگین! راحله سبک بردارید و قلب‏هاتان را در کربلا باقى بگذارید.عزا را چون کبوترى مشکى میان قتلگاه حسین علیه‏السلام ، ...

عالم از شور تو غرق هیجان است ازمحمد حسین بهجتی (شفق)

عالم از شور تو غرق هیجان است ازمحمد حسین بهجتی (شفق)
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز نهضت‌ات مایه الهام جهان است هنوز بهر ویرانی و نابودی بنیان ستم خون جوشان تو چون سیل، دمان است هنوز در فداکاری مردانه‌ات ای رهبر عشق چشم ایام به حیرت نگران است هنوز کربلای تو پیام آور خون است و خروش مکتب‌ات راهنمای ...

بر توسن موج خشم،آوا زده بود از سیدرضا بهشتی

بر توسن موج خشم،آوا زده بود از سیدرضا بهشتی
بر توسن موج خشم،آوا زده بود مانند علی بر صف هیجا زده بود آبی مگر آورد حرم را ز فرات سقای حسین،دل به دریا زده بود سقای کربلا و علمدار شاه دین فرزند شیر حق و هژبر کنامها با کام تشنه آب ننوشیدی از فرات یاد لب حسین و دگر تشنه کامها افسوس شد امید تو از ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^