فارسی
جمعه 05 مرداد 1403 - الجمعة 18 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

آخرین قد قامت الصلوة از مهدی میچانی ‏فراهانی

آخرین قد قامت الصلوة از مهدی میچانی ‏فراهانی
گاهِ نمازِ آخرین است، مولا! لختی دست از جنگ بدار.نینوا، حریق خون و آهن است. مهلتی باید که اینک، ظهرِ آخرین است. این آخرین راز و نیاز را بگذار به تو اقتدا کنیم مولا! بگذار برای آخرین بار، از خاک، سری به افلاک برکشیم. در این تبانی درد و آتش، بگذار بار ...

شب رفت و صبح دید که فرداست از سهیل محمودی

شب رفت و صبح دید که فرداست از سهیل محمودی
شب رفت و صبح دید که فرداست پلکی زد و ز خواب به پا خاست با این پرنده‌های خوش‌آواز ساحل، ز بانگ و هلهله غوغاست انگار دوش دختر خورشید این دختری که این همه زیباست تن شسته در طراوت دریا کاین گونه دل فریب و دل‌آراست زان ابرهای خیس که ساحل از درکشان به نرمی ...

پرچم اسلام از حمید فیاض منش

پرچم اسلام از حمید فیاض منش
اهداف بزرگ در جهان داشت حسین   هفتاد و دولاله در زمین کاشت حسین   ایثار نمود جان خود در ره دین   تا پرچم اسلام برافراشت ...

بند هفتم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)

بند هفتم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
روزيكه، شد به نيزه ، سر آن بزرگوار خورشيد ، سر برهنه بر آمد‌ ، ز كوهسارموجي به جنبش آمد و، برخاست كوه كوه ابري ببارش آمد و، بگريست زار زارگفتي تمام زلزله شد، خاك مطمئن گفتي فتاد، از حركت چرخ بي قرارعرش آنزمان بلرزه در آمد، كه چرخ پير افتاد در گمان، ...

عطش‌ و عشق‌ ازعبدالرحیم سعیدی راد

عطش‌ و عشق‌ ازعبدالرحیم سعیدی راد
کیستی‌ ای‌ مرد خدایی‌ تبار؟ ای‌ نفست‌ آیة‌ پروردگار!   کیستی‌ ای‌ کوه‌ترین‌ مردها؟ گم‌ شده‌ در جوهره‌ات‌ دردها   چشم‌ فلک‌ منتظر گام‌ تو جن‌ و ملک‌ ریزه‌ خور نام‌ تو   کیستی‌ ای‌ مرد که‌ چون‌ شیرها می‌چکد از پیرهنت‌ ...

غروب بود و افق حرف‌های گلگون داشت...

غروب بود و افق حرف‌های گلگون داشت...
غروب بود، و افق حرفهای گلگون داشت ز تیر فاجعه، زینب دلی پر از خون داشت غروب بود و غریبانه خیمه ‏ها می‏سوخت کرانه، چشم بدان حزن بی‌کران می‏دوخت نسیم، گیسوی خون را دمی تکان می‏داد  به این بهانه، گل زخم را نشان می‏داد دل شکسته‏‌ی زینب، شکسته ...

مرثیة عباس(ع) و آب از عبدالله عمیدی

مرثیة عباس(ع) و آب از عبدالله عمیدی
مشکت تهی دستت جدا افتاد عباس وا غربتا در خیمه‌ها افتاد عباس وقتی که فریادت اخا ادرک اخا بود زینب ندای بی‌کسی سرداد عباس وقتی حسین از خیمه‌گه پر زد به سویت طفلان زهرا سر به خاک افتاد عباس آب از زمین فریاد سر می‌داد افسوس ما را زمشک تو فراق افتاد ...

عالم از شور تو غرق هیجان است ازمحمد حسین بهجتی (شفق)

عالم از شور تو غرق هیجان است ازمحمد حسین بهجتی (شفق)
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز نهضت‌ات مایه الهام جهان است هنوز بهر ویرانی و نابودی بنیان ستم خون جوشان تو چون سیل، دمان است هنوز در فداکاری مردانه‌ات ای رهبر عشق چشم ایام به حیرت نگران است هنوز کربلای تو پیام آور خون است و خروش مکتب‌ات راهنمای ...

قاسم ازسودابه امینی

قاسم ازسودابه امینی
دست شقاوت می برد شریان قاسم باغ شهادت می شود ایوان قاسم در عصر تاسوعا حسین این گونه می دید شرح رشادت می کند چشمان قاسم شیرین تر از شهد است در چشمش شهادت حق این چنین می خواهد از ایمان قاسم طرفی ببند از نغمه های عاشقانه این نغمه ی زخم است در الحان قاسم ...

شبیه حسرت پروانه هاست این بانو از شبنم فرضی

شبیه حسرت پروانه هاست  این بانو از شبنم فرضی
شبیه حسرت پروانه هاست  این بانوسفیر واقعه ی کربلاست این بانوهمیشه حک شده نامش به روی دوران هاغریب غربت دیر آشناست این بانوکسی شنیده زنی لشکری به هم ریزد؟؟به حق که دختر شیر خداست این بانوسکوت میکنم و شعر میشود اینجامفاعلن فعلاتن ...صداست این بانوکم ...

علم افتاد،این یعنی اشارت از احمد سوسرایی

علم افتاد،این یعنی اشارت از احمد سوسرایی
علم افتاد،این یعنی اشارت رسول اله: یا زینب! بشارت تمام امتحانت هست در این: "غروب ِ کربلا یعنی ...

عشق من پائیز آمد مثل پار از احمد عزیزی

عشق من پائیز آمد مثل پار از احمد عزیزی
عشق من پائیز آمد مثل پار باز هم، ما باز ماندیم از بهار احتراق لاله را دیدیم ما گل دمید و خون نجوشیدیم ما باید از فقدان گل خونجوش بود در فراق یاس، مشکی پوش بود یاس بوی مهربانی می‌دهد عطر دوران جوانی می‌دهد یاس‌ها یادآور پروانه‌اند یاس‌ها ...

قمر بنی‏هاشم‏ از سید حسن ثابت محمودی «سهیل»

 قمر بنی‏هاشم‏ از سید حسن ثابت محمودی «سهیل»

دو چشم شرمگین ماه و خورشید 
حضوری آتشین شد ماه و خورشید 

حسین آمد به بالین برادر 
به یکدیگر قرین شد ماه و خورشید 

شعر شكست پيروز از حبيب چايچيان

شعر شكست پيروز از حبيب چايچيان
حبیب چایچیان متخلّص به «حسان» سال ۱۳۰۲ در تبریز دیده به جهان گشود. او نخستین شعرش را در پانزده سالگی سرود و پس از اولین سفرش به کربلا، طبع شعر خود را وقف چهارده معصوم (علیهم‌السلام) کرد. او محضر علّامه امینی و علّامه عسکری را درک کرده بود و علّامه ...

خون از محمد حسین انصاری نژاد

خون از محمد حسین انصاری نژاد
آن سر که از او رنگ شفق خون می ریخت از نای بریده بر طبق خون می ریخت در بزم شراب ، شب پرستان دیدند قرآن که از آن ورق ورق خون می ...

همه مجنون رخ ليلايند از احمدطاوسيان

همه مجنون رخ ليلايند از  احمدطاوسيان
همه مجنون رخ ليلايند محو آن سلسله ي زيبايند دسته دسته سوي دلبر آيند تا که سر بر کف پايش سايند ساقي از جام وفا مي ريخت از خم عشق پياپي مي ريخت موسم عيش و طرب باز آمد جلوه اي ز آن مه طنّاز آمد عشق را قبله گه راز آمد مولد ساقي جانباز آمد شور و حالي ...

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (6)

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (6)
6.برخي آرايه هاي ادبي مهم كه برگرفته از اشعار مربوط به كربلاست   در شعر اهلي آرايه هاي متعدد ادبي ديده مي شود كه برخي از آنها با محوريت حوادث كربلا شكل گرفته است : آرايه هايي نظير تشبيه، استعاره، تشخيص، اغراق، تلميح و حسن تعليل و... از اين زمره ...

دست در تقویم برده، پای در کفش زمان از فاطمه قائدی

دست در تقویم برده، پای در کفش زمان از فاطمه قائدی
به ساحت مقدس حضرت ام‌البنین دست در تقویم برده، پای در کفش زمان چادرش را پهن کرده روی تاریخ جهان! کوفه دندانهای عقلش را کشیده... بعد از این می‌کشد تنهایی‌اش را روی شنهای روان مثل زنهای بنی‌هاشم صبور و ساده است مثل مردان قریشی سخت‌کوش و پرتوان اخم ...

صد و چهارده سوره را آیه آیه ازنغمه مستشار نظامی

صد و چهارده سوره را آیه آیه ازنغمه مستشار نظامی
صد و چهارده سوره را آیه آیه بخوان صوت و لحنت غریب و حزین است بخوان بر سر نیزه بر دوش طوفان که تفسیر چشم تو عین الیقین است   صد و چهارده سوره منزل به منزل بخوان بر مزار شهیدان بی سر بخوان ساقی سبز مستان بی دست بخوان ای خُم سرخ جوشان بی سر   صد و ...

شاعر نشسته بود کناری و می نوشت از حسین سنگری

شاعر نشسته بود کناری و می نوشت از حسین سنگری
شاعر نشسته بود کناری و می نوشتبنیاد واژه را به گل عشق می سرشتبذر محبتی که به بستان واژه کشتشعری شد و رسید به دروازه بهشت شعرش گرفته حال و هوایی عجیب راحس میکند درون فضا بوی سیب راشاعر سکوت می کند و بغض در گلواز زمزم دو چشم ترش می کند وضوسر می کشد ز ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^