گریه بر تو در ازل جبریل اعظم کرده است
ناله از داغ جگر سوز تو آدم کرده است
روزها هر روز عاشوراست بعد از تو حسین
ماتمت هر ماه را ماه محرم کرده است
سر بلندا بر سر نی آن شکوه بی نظیر
تا قیامت هر سری را پیش تو خم کرده است
از دم گرم تو میگیرد بدون شک ...
بردند به غارت کفن و پیرهنم را انگشتر و انگشت تن یاسمنم رابر اهل خیامم همه آتش زده بودندمیسوخت و میدید زمین سوختنم رابالای تله زینبیه خواهر من بودمیدید چه سان لحظه پر پر شدنم رامن غیرت عشقم که بیابان کفنم شدبردند غریبانه زکف تا کفنم رامظلوم ...
به تربت مدافعان نماز عاشورا زهیر بن قیس، سعید بن عبدالله و علیبن قرضه انصاریابلیسها دوباره دهان را بههم زدند با هر نشانه، نظم اذان را بههم زدند آنجا که تیغهای برآشفته ـ در نماز آرامش امام زمان را بههم زدند ناگه سه شیرمرد، سه پروانة ...
یا رب این بارگه کیست که خورشید سما
هر سحرگه کند از خاک درش کسب ضیا
یا رب این مرقد پر نور مطهر از کیست؟
که به تعظیم درش پشت فلک گشته دوتا
یا رب این اختر تابان ز کدامین برج است
که منور بود از رای منیرش بیضاء
یارب این گوهر رخشان ز کدامین ...
خورشید خون می خورد و ما خاموش بودیمگویی ز جام جاهلی مدهوش بودیمآسوده خاطر در بیابان صبر کردیمبا دست خود سالار دین را قبر کردیمحالا جهالت کوفیان را می گدازددست خدا نوباوگان را می نوازدفکر حسین ابن علی ذکر خدا بودکی دست حق از ...
پیش تیر دشمن بیدادگر سینه را گفتا: شوی باید سپر تا از این حالت که داری در جدال تیر اعدایت دهد تغییر حال سعی کن تا در ره سلطان دین چاک چاک افتی ز جور مشرکین ورنه تا میباشد از هستی رمق کی توان واصل شدن بر قرب ...
دارد به دل صلابت کوه شکیب را
از لحظه ای که بوسه زده زخم سیب را
با اقتدار فاطمی خود رقم زده
در کربلا حماسهی أمن یجیب را
با کاروان نیزه چهل منزل آمده
این راه پر فراز بدون نشیب را
کوبید صبح قافله بر طبل روزگار
رسوایی اهالی شام فریب را
با ...
ای کاش این غزل و غمش ابتدا نداشت
جغرافیا برای زمین کربلا نداشت
این شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد
این بیتها مرا به چه رنجی که وا نداشت
فرمان رسیده بود کماندار را و بعد
تیر از کمان رها شد و طفلی که نا نداشت
قصد پسر نمود و به قلب پدر نشست
تیری که ...
پیچید دربین عبای اش جسم اکبر را"یا ایها المزّمّل" ی عین پیمبر را
صورت به صورت آیه هایش را تلاوت کرداز بای بسم الله تا لبخند آخر را
دارد تمنا می کند از چشم خونینشیک پلک، یک گوشه و یا یک ناز دیگر را
شان نزول لحظه ی "امن یجیب" این جاستاینجا که می بوسد ...
محرم آمد و آفاق مات و محزون شدغبار محنت ایام تاب گردون شد به جامه هاى سیه کودکان کو دیدمدلم به یاد اسیران کربلا خون شد از این مبارزه بشکفت خاندان علىچنانکه نسل پلید امیه مرهون شد بنى امیه و آن دستگاه فرعونىهمان فسانه فرعون و گنج قارون شد ولى حسین ...
ای بسته بر زیارت قدّ تو قامت آبشرمنده مروت تو تا قیامت آبدر ظهر عشق، عکس تو لغزید در فراتشد چشمه حماسه ز جوش شهامت آب دستت به موج داغ حباب طلب گذاشت اوج گذشت دید و کمال کرامت آببر دفتر زلالی شط خط «لا» نوشتلعلی که خورده بود ز جام امامت آبلب تر نکردی از ...
شعلهها، نالهکنان، سر بر آسمان دادهاند و خیمهها، افتان و خیزان، سر بر خاک سوختهی صحرا میسایند. صدای خرد شدنِ استخوان خیمهها به گوش میرسد و چار چوب این تنها سر پناه اهل بیت، بر مصیبتها و دردهایشان فرو میریزد.باران، بهانهی عقده گشایی ...
کاش میگشتم فدای دست تو
تا نمیدیدم عزای دست تو
خیمههای ظهر عاشورا هنوز
تکیه دارد بر عصای دست تو
از درخت سبز باغ مصطفی
تا فتاده شاخههای دست تو
اشک میریزد ز چشم اهل دل
در عزای غم فزای دست تو
یک چمن گلهای سرخ نینوا
سبز ...
آمدی گوشه ویران چه عجب! *** زده ای سر به یتیمان چه عجب!
تو مپندار که مهمان منی *** به خدا خوبتر از جان منی
بس که از جور فلک دلگیرم *** اول عمر ز عمرم سیرم
دل دختر به پدر خوش باشد *** مهربانی زدو سر خوش باشد
تو بهین باب سرافراز منی *** تو خریدار من و ناز ...
يادم ز وفاي اشجع الناس آيدو از چشم ترم سوده الماس آيدآيد به جهان اگر حسين –عليه السلام- دگريهيهات برادري چو عباس آيداين شعر سوزناک، شعري است که حضرت حجت –عجل الله تعالي فرجه- بر آن وفادار است و مرثيه عمويش حضرت ابوالفضل –عليه السلام- که سخت به آن ...
وقت آن رسیده تا که خاک را طلا کنم
سینه را به داغ عشق دوست مبتلا کنم
دل به شانه میکشد غم شهادت تو را
راز غربت تو را دوباره برمَلا کنم
میروم که از گلوی روشن منارهها
قصّهی قشنگ آفتاب را صلا کنم
من که سالها به تربت تو دل سپردهام
در هوای ...
گرد خورشيد روي در قبله، سجده هايي طواف مي کردنداحتمال هجوم حادثه را بي امان سينه صاف مي کردندرکعت تشنه لب فراهم بود... قامت سوره ها چه محکم بود...ايل توحيد پابه پاي نماز،کافران را مصاف مي کردندانحناي رکوع صف شدگان،رو به سر نيزه ها هدف شدگانتب شمشير تا ...