فارسی
دوشنبه 11 تير 1403 - الاثنين 23 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عنايات امام عصر(عج)، ص: 20

امام هشتم (ع) كه داشت به خراسان می رفت، به بيرون شهر نيشابور كه رسيد. به آن هايی كه مهار شتر را داشتند، فرمود: نگهداريد. بعد حضرت پياده شد. آن جا چند نفری داشتند جنازه ای را می بردند خاك كنند. امام علاوه بر اين كه آمد و در تشييع آن جنازه شركت كرد، تابوت را هم گرفت و بر روی شانه اش گذاشت. همراهان حضرت پيش خود گفتند، ايشان هفت قدم می رود و برمی گردد، ولی ديدند ايشان تا دم قبر رفت و همان جا ايستاد. بعد، حضرت درب تابوت را باز كرد و جنازه را درآورد. خودش هم داخل قبر رفت و دستش را دراز كرد و گفت، او را به من بدهيد. ما كه هر روز اين فرد را در نيشابور می ديديم، نمی دانستيم او چه كسی هست، ديديم حضرت اين مرده را داخل قبر گذاشت و كفنش را باز كرد و صورتش را رو به قبله گذاشت. بعد ديديم حضرت خم شد، صورت مرده را بوسيد. همين كه حضرت از قبر درآمد، همراهان به ايشان گفتند، شما كه اولين سفرتتان به نيشابور است، آيا او را می شناختيد؟ امام (ع) فرمود:




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^