فارسی
دوشنبه 11 تير 1403 - الاثنين 23 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مرگ و فرصت ها، ص: 10

باشد. ديگری گفت: نه، ما تازه از شهر آمديم، مگر چقدر اينجا خوابيديم؟ چند ساعت بيشتر نيست.

ديگری گفت: گرسنه ايم، پول بردار، غذای پاكيزه بگيريم، يعنی از مكانی كه حلال فروش است، غذای پاك بخريم. آنها می دانستند كه غذای ناپاك چه اثرات منفی دارد. به كسی آشنايی ندهيم، چون ممكن است حكومت هنوز به دنبال ما باشد، و وقتی كه مخفی گاه ما را بفهمند، بيايند و ما را بگيرند. مسير غار تا شهر را كه در دل كوهی نزديك به اردن بوده و شهر در دامنه همان كوه بود، رفتند. وقتی آمدند، متوجه می شوند كه در و ديوار شهر عوض شده است، گفتند: يعنی چه؟ مگر در ظرف مدت نصف روز شهر عوض می شود؟ ديدند هيچ كدام از چهره ها را نمی شناسند. درب مغازه غذا فروشی رفتند، گفت: غذای پخته به ما بده.

قرآن مجيد می گويد: سكّه پول را كه درآورد، فروشنده دست او را گرفت، گفت:

بگو اين گنج از كجاست؟ گفت: كدام گنج؟ گفت: اين پولهای طلا و نقره. مربوط به سيصد سال قبل است. اين ها قيمتی است، بگو از كجا آورده ای؟ آنها تازه فهميدند كه سيصد سال است كه خوابيده بودند و متوجه نشده بودند.

مرده های مؤمن نيز همين طور هستند؛ وقتی چند صد هزار سال بين مرگشان تا برپايی قيامت طول می كشد، در قيامت به همديگر می گويند: ما چه مدت در برزخ بوديم؟ خدا اين گونه بر بندگان خودش آسان می گيرد.

لذت های دنيا را با لذت های آخرت معامله نكنيد! لذت حلال كه زياد داريم؛ خوردن از راه حلال، انسان لقمه حلال بخورد- ولو نان و پنير يا نان خالی باشد- وقتی حلال می خورد، لذت می برد.

اميرالمؤمنين عليه السلام اغلب اوقات نان جو می خوردند. شنيده ايد كه شب نوزدهم ماه رمضان، ام كلثوم برايش شير و نمك با نان آورد. حضرت با لبخند فرمودند:

دخترم! چه وقت ديده ای كه پدر بر سر سفره ای كه دو سه نوع غذا باشد، نشسته




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^