اين زن باشعور، در حد شعور خودش، فهميد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله چه مى گويد، عرض كرد: يك لقمه از اين غذايى كه داريد مى خوريد را به من بدهيد، براى اين كه شناخت كجا ايستاده و با چه كسى و چه نورى برخورد كرده است.
يك لقمه غذا حضرت گرفتند و به او مرحمت فرمودند، نگرفت، گفت: نمى خواهم. حضرت فرمود: خودت تقاضا كردى، خيلى هم با محبت تقاضا كردى، كه يك لقمه غذا به من بده، حالا چرا نمى گيرى؟ گفت: من منظورم از يك لقمه غذا، غذاى سر سفره ات نبود، آن لقمه اى كه در دهان شما است، در بياور و به من بده. فرمودند: عيبى ندارد، لقمه دهان مباركشان را درآوردند و به اين خانم دادند. بعدش چه شد؟ ديگر روايت ساكت است. ولى وجود مبارك امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
« فما أصابها داءٌ حتى فارقت الدّنيا »
اين زن بعد از خوردن اين لقمه، تا زنده بود به هيچ درد و رنج و مشقتى در اين دنيا مبتلا نشد، تا از دنيا رفت.
منبع : پایگاه عرفان