فارسی
سه شنبه 13 شهريور 1403 - الثلاثاء 27 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مرگ و فرصت ها، ص: 274

برخورد با شمس تبريزی «1»، شمس حرفی به او می زند كه آن حرف، آتش سر كبريت بوده كه به انبار بنزين باطن جلال الدين می خورد و او به چهره مشهور جهانی و به وجود آورنده دو ديوان مثنوی و شمس تبديل می شود كه هنوز درديوان های اشعار جهان، در عرفان، حكمت و تمثيل حرف اول را می زند.

اين فرصت است كه شخص با برخورد به اهل حال، عالم و يا حتی به نوشته ای هر چند روی ديوار باشد:

مرد بايد كه گيرد اندر گوش

وز نبشتست پند بر ديوار «2»

كه درون انسان را آتش بزند و او را روشن كند و شخص آن را غنيمت می شمارد و هدايت می شود. ديگر كاری ندارد، روحانی معمولی، جلال الدين مولوی می شود. يتيمِ شاگردِ خميرگيرِ نانوايی، حافظ می شود.

اين عطّار كه از چهل سال نيز عمرش گذشته بود و وارد مرز پيری می شد، چون اوج توان بدن تا چهل سالگی است. از چهل سالگی از قلّه سرازير می شود و به پايين می آيد، بدن شروع به كهنه شدن می كند.

پيغمبر صلی الله عليه و آله می فرمايد: از پنجاه سالگی به بعد- من به زبان امروز روايت را ترجمه می كنم- بدن مرتب چراغ می دهد كه مواظب باش! اينجا را خوب می كنی، جای ديگری درد می گيرد تا بنيان بدن خراب شود، درآن حال ديگر فرصتی نيست كه آن را بشود غنيمت دانست. «3» تا جوان هستيد و دير نشده، بايد فرصت را غنيمت دانست. خيال نكنيد كه اكنون چهره غير مشهوری هستی و غير از خانواده و چند نفری از بچه های كوچه و شهر هيچ كس تو را نمی شناسد، همين منوال خواهد ماند؛ زيرا تو می توانی تا چند سال ديگر چهره مشهور جهانی شوی، ولی بايد فرصت های خدادادی را غنيمت بدانی.

______________________________
(1)- شمس تبريزی؛ محمد بن علی بن داد ملقب به شمس الدين عارف معروف (582- 645 ه. ق) از خاندان تبريزی ابتدا مريد شيخ ابوبكر زنبيل باف تبريزی شد. و به گفته خود جمله ولايت ها را يافته و ليكن در طلب اكمل؛ سفری به اقطار مختلف به سياحت پرداخت و به خدمت چند تن از ابدال و اقطاب رسيد. بعضی او را از تربيت يافتگان بابا كمال خجندی نوشته اند. شمس در سال 642 ه. ق به قونيه رسيد و مولوی مجذوب او گرديد و حوادثی در مراوده آنان اتفاق افتاد و سرانجام شمس به دمشق سفركرد ولی اثری از او پيدا نشد. سال غيبتش را 645 ه. ق دانسته اند. از آثار او كتابی بنام مقالات (مجموعه آنچه كه شمس در مجالس بيان كرده و سوال و جواب هايی كه ميان او و مولانا يا مريدان و منكران ايراد شده است)؛ ده فصل ازمعارف و لطايف كه دركتاب مناقب العارفين نقل شده است. و هر دو اثر را مريدان او تدوين كرده اند.

فرهنگ فارسی معين (اعلام): 5/ 911.

(2)- سعدی.

(3)- بحار الأنوار: 70/ 388، باب 141، حديث 4؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه و آله مَنْ عُمِّرَ أَرْبَعِينَ سَنَةً سَلِمَ مِنَ الْأَدْوَاءِ الثَّلَاثَةِ مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ مَنْ عُمِّرَ خَمْسِينَ سَنَةً رَزَقَهُ اللَّهُ الْإِنَابَةَ إِلَيْهِ وَ مَنْ عُمِّرَ سِتِّينَ سَنَةً هَوَّنَ اللَّهُ حِسَابَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ عُمِّرَ سَبْعِينَ سَنَةً كُتِبَتْ حَسَنَاتُهُ وَ لَمْ تُكْتَبْ سَيِّئَاتُهُ وَ مَنْ عُمِّرَ ثَمَانِينَ سَنَةً غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ مَشَی عَلَی الْأَرْضِ مَغْفُوراً لَهُ وَ شُفِّعَ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ.»

بحار الأنوار: 70/ 389، باب 141، حديث 6؛ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِذَا بَلَغَ الْعَبْدُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً فَقَدْ بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ إِذَا بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً فَقَدْ بَلَغَ مُنْتَهَاهُ فَإِذَا طَعَنَ فِي إِحْدَی وَ أَرْبَعِينَ فَهُوَ فِي النُّقْصَانِ وَ يَنْبَغِي لِصَاحِبِ الْخَمْسِينَ أَنْ يَكُونَ كَمَنْ كَانَ فِي النَّزْعِ.»




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^