با بررسى آيات و روايات معلوم مىشود كه نقش شيطان در تكامل انسان بسيار كارساز بوده است. اگر اندكى انديشه شود روشن مىگردد كه وجود اين دشمن شرور، كمكى به پيشرفت و رشد بشر است. و بخش زيادى از موفقيتهاى آدمى مديون شرارتها و فتنههاى شيطانى اوست و اين ترجمانِ همان جمله معروف است كه مىگويد:
«عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد.»
هر چند شيطان وظيفه خود مىداند كه بندگان خدا را گمراه سازد و با ابزار و ترفندهاى گوناگون، بشر را از سوى حق به بيراهه بكشاند ولى در عين حال شيطنت او نه تنها زيانى به بندگان حق جو نمىرساند بلكه نردبان ترقى آنهاست.
خداوند در پاسخ پرسشى از سوى شيطان كه پرسيد: پروردگارا! اگر مىدانستى كه من موجود شرورى هستم چرا مرا آفريدى؟ حضرت حق فرمود: آيا قبول دارى كه من قادر حكيم هستم. او گفت: بلى. فرمود: همين بس است.
يعنى تو نمىدانى چه هستى، ولى من داناى مطلق بر اساس حكمت كار مىكنم.
بنابراين اگر موجودى نداند كه حكمت وجودى او چيست، اما بايد بپذيرد كه وجود او در نظام آفرينش نقش كليدى يا كمالى دارد.
دانشمندان امروز درباره فلسفه وجود ميكربهاى مزاحم بدن مىنويسند:
اگر آنها نبودند سلولهاى بدن انسان در يك حالت سستى و فرسودگى مىماندند و رشد و نمو بدن انسانها از هشتاد سانتيمتر تجاوز نمىكرد و به صورت آدم كوتوله باقى مىماندند. به اين ترتيب رشد جسمى و فكرى بشر تا امروز مرهون مزاحمت ميكربها و مشكلات مادى است.
پس جاى تعجب نيست كه بندگان بزرگ خدا با مبارزه پىگير و اطاعت حق در برابر شيطان، روز به روز نيكوتر و نيرومندتر شوند.
امام صادق (عليه السلام) درباره حكمت ديگر خداوند در ميدان دادن به شيطان مىفرمايد:
خداوند به ابليس دستور داد بر آدم سجده كند. او گفت: پروردگارا! سوگند به عزتت كه اگر مرا از سجده بر آدم معاف دارى، تو را چنان پرستشى كنم كه هرگز كسى مانند آن تو را نپرستيده باشد. خداوند با عظمت فرمود: من دوست دارم آن گونه كه خودم مىخواهم اطاعت شوم.
بنابر آن سوگندى كه ابليس در ابتداى خلقت آدم ياد كرده كه همه بندگان را به هر وسيله و شيوهاى فريب مىدهد و تمام نيرو و امكانات خود و يارانش را در راه نيت پليدش به كار مىبرد، هيچ گونه امنيّت و اطمينانى براى مصونيت باقى نمىماند. به ويژه كه انبيا و اولياى الهى هم درگير نقشهها و وسوسههاى او بودهاند و حتّى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) هم با استغفار بسيار و دورى از لذّتها و تحمل سختىهاى دنيا به درگاه حق تعالى پناه مىبرد، ولى بندگان مخلص كه مراقب نفس و هوسهاى او هستند در تله زينورى او و سپاهيانش نمىافتند؛ زيرا خداوند متعال سلطه همه جانبه براى شيطان را مقدّر نكرده است و تنها زمينه سازى و راهنمايى بر رفتار آدمى را فراهم مىسازد و در كنار آن گذرگاههاى گريزى مانند تقوا، توبه، استغفار، دعا، مناجات، روزه رمضان و ... را باز گذاشته است كه بندگان هميشه اسير شيطان نباشند.
خداوند اگر چه شيطان را در انجام وسوسههايش آزاد گذاشت، ولى انسان را در برابر او بىدفاع قرار نداده است، بلكه چندين سرمايه و سنگر محكم و دژ امنى در وجود او قرار داده است:
1- نيروى عقل و انديشه به او بخشيده كه مىتواند سد نيرومندى در مقابل وسوسههاى شيطان به وجود آورد. اگر عقل به يارى وحى بر كشور جان حكومت كند نيروهاى رحمانى را به كار مىگمارد و همه چيز را به خوبى اداره مىكند. در حكومت عقل، غرايز بشر فروگذار نمىشود بلكه سهم هر يك از خواستهها و نيازهاى او عادلانه تقسيم مىشوند. و آتشفشان نفس امّاره مهار مىشود و دشمن آرام مىگيرد. اگر عقل بر شهوات چيره شود جان و جسم در تعادل طبيعى حركت مىكنند و چنانچه هوسها بر عقل پيروز شوند نعمت بزرگ الهى در نهاد انسان خفه شده و نورانيّت برترى او به تاريكى مىرود.
2- فطرت پاك و عشق به تكامل را درون انسان به عنوان عامل سعادت قرار داده است. اين فطرت توحيدى با شناخت و گرايش به حق، جايگاه اصلى هدايت انسان است. ما در سرشت خويش پروردگار و نظام هستى را با بينش شهودى و گرايش آگاهانه مىيابيم و اين بينانى اصيل و واقعى و سرمايه گرانبهايى از جانب پروردگار حكيم است كه به جان ما اهدا نموده است. برماست كه نگذاريم با غفلتها و آلودگىها و غلبه شياطين راه تكامل بسته شود.
3- فرشتگان الهام بخش نيكىها در وقت هجوم شيطانها به يارى انسان مىآيند و براى تقويت روحيه او انواع بشارتها و دلگرمىها را به او الهام مىكنند. يارى فرشتگان در بسيارى از صحنههاى پيكار نفس، مانند بيدار كردن نفس لَوَّامه (سرزنش گر) و نفس مُلهِمه (الهام گر) و تحريك نيروهاى فوق احساس در سطحى برتر براى درك پيامهاى وحى و شناخت راه از بيراهه، مانند باز شدن چشم دل براى ديدن حقيقت و گوش جان براى شنيدن كلام حق و دريچه عقل براى درك آيات هستى، نجات بخش انسان است.
از سوى ديگر در روايات ما محورهايى كه امنيّت بشر را در برابر شرارت شيطان به خطر مىاندازد و او را گرفتار شديد مىكند، چنين برشمردهاند.
در اين زمينه امام على (عليه السلام) مىفرمايد:
عامل گمراه كننده سه تاست:
افراط در محبت به زن كه شمشير شيطان است؛ شرابخوارى كه دام شيطان است؛ و عشق به درهم و دينار كه تير شيطان است. پس هر كه زنان را بيش از اندازه دوست داشته باشد؛ از زندگى خود سود نمىبرد، و هر كه شراب را دوست داشته باشد، بهشت بر وى حرام است و هر كه دينار و درهم را دوست داشته باشد، دنيا را پرستش كرده است.
حضرت عيسى (عليه السلام) فرمود:
دينار بيمارى دين است و دانشمند دينى طبيب دين است؛ پس هر گاه طبيبى را ديديد كه مرض را به طرف خود مىكشاند، او را متهم كنيد و بدانيد كه او نمىتواند، نصيحت كننده ديگران باشد.
______________________________
(1)- بحار الأنوار: 60/ 250، باب 3، حديث 110؛ تفسير العياشى: 2/ 328، حديث 37.
(2)- بحار الأنوار: 70/ 140، باب 123، حديث 12؛ الخصال: 1/ 113، حديث 91.