فارسی
پنجشنبه 03 فروردين 1402 - الخميس 1 رمضان 1444
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ابتکار عمل در دست تودۀ مردم

دیگر کار آسان و بی خطر شده بود . عده ای به طور خود جوش در خیابانها راه می افتادند و مردم دست دسته به آنها می پیوستند . ساعتی بعد این حرکت به تظاهرات وسیعی تبدیل شد . بدین ترتیب همیشه در چند جای تهران ، سطح خیابانها پر از جمعیت بود و رفته رفته آتش انقلاب دامن شاه و دربار را در کام خود می کشید .
من نیز گاهی با لباس شخصی به میان مردم می آمدم و اعلامیه پخش می کردم  و « مرگ بر شاه » می گفتم . تظاهرات 13 آبان خیلی شلوغ شد . فضای شهر تهران مثل شهری جنگ زده ، پر از دود و آتش بود . هنگامی که جلوی دانشگاه درگیری ایجاد شد و عده ای از دانش آموزان کشته شدند ، خود من نیز آنجا حضور داشتم .
در آن روزها من خانۀ خود را ترک کرده ، در منزل پدرم به سر می بردم  تا در امان بیشتری باشم . در آن گیرودار ، یک رادیو از مستشاران آمریکایی به دست برادرم افتاه بود که آن را برای من آورد . رادیو ده موج ، بزرگ و بسیار قوی بود. علاوه بر گرفتن تمام ایستگاههای رادیویی ، امواج ارتباطی میان نیروهای انتظامی و ساواک و حتی مقامات بالا را نیز می گرفت . این رادیو مدام روشن بود و عده ای از انقلابیون به نوبت مشغول استراق سمع و ثبت پیامها بودند . در پیامها اسم شاه را به رمز ، « خسرو » می گفتند و نیز نیروی نظامی خبر می دادند که در فلان جا تظاهرات شده و به خسرو بد می گویند . بدین ترتیب برای ما روشن می شد که الان در کدام مناطق تهران تظاهرات برپاست و گاهی نیز همراه  دوستان و بچه های محل ، به  آنها می پیوستم و گاهی که در پیامها دستور می رسید « امشب به خانۀ فلانی بریزید و او را دستگیر کنید » ، ما بلافاصله تماس می گفتیم و او را فراری می دادیم .
تکبیر شبانه بر روی پشت بام ها ابتکار جالب دیگری بود . تهران یک پارچه « الله اکبر » می شد . فریادهای مردم  در هم می پیچید و مانند غرش آسمان ، لرزه بر پیکر دشمن می افکند .
امام دستور داده بودند که سربازان محل خدمت خود را ترک کرده ، به شهرهای خود فرار کنند . ما در اواخر شب ، دسته دسته اعلامیه ها را به خیابانها می آوردیم و موقع شروع  حکومت نظامی ، که کامیون سربازان را می آوردند ، با از جان گذشتگی جلو می رفتیم و اعلامیه ها را به دست سربازان داده ، با آنها صحبت می کردیم . بعضی از آنها ، اعلامیه ها را می گرفتند و ما آنها را تشویق به فرار می کردیم و می گفتیم ، اگر مشکلی مالی هم دارید کمک کنیم . با این ابتکار سربازان زیادی را فراری دادیم .


منبع : منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

توسل به حضرت حجت برای آمدن میهمان
پانزده خرداد
دستگیری و بازداشت انقلابیون
واقعه اى عجیب براى مولف در نیشابور
دستگیری و زندانی شدن
وسوسۀ شیطانی
اذان ، قرار ملاقات ماست
فضای باز سیاسی
تبدیل کاباره به چلوکبابی
آرامش و برکت منبر

بیشترین بازدید این مجموعه

تاثیر خانواده و مدرسه
روی آوردن به طلبگی
تالیفات
شروع تبلیغ
منبرهای دربند
شهر به شهر برای تثبیت انقلاب
گردانهای شهادت
مجالس شبهای سه شنبه
اذان ، قرار ملاقات ماست
توسل به حضرت حجت برای آمدن میهمان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^