فارسی
سه شنبه 06 شهريور 1403 - الثلاثاء 20 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

مرا از قيد هفده ريال نجات دهيد

دوستى داشتم داراى كمالات ايمانى و فوق العاده عاشق حضرت سيدالشهداء عليه السلام ، نزديك عيد غدير از دنيا رفت ، خودم متكفل كفن و دفن و غسل او بودم . با وصيت جالبى كه داشت تصور مى كردم در عالم برزخ از هر جهت آزاد است ، ولى چند روز پس از مرگش ، به خواب يكى از عاشقان حق كه وصىّ او نيز بود آمد و به او گفت : گوشه يكى از دفاتر مغازه ام هفده ريال مربوط به حساب فلان شخص است كه از قلم افتاده ، آن را بپردازيد ، دفاتر را بررسى كردند همان طور بود كه گفته بود ؛ هفده ريال را به صاحبش برگرداندند و او را از رنج آن راحت كردند.


منبع : برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عالم یهودی و اعتراف به درستی راه علی(ع)
باران رحمت
امام مجتبى(ع) و اهتمام به امور مسلمين
ثعلبة بن حاطب‏
اجابت خدا
توبه‏ى مرد نبّاش‏
اگر لقاء مرا دوست دارى‏
پند گرفتن از راهزن
داستان جوان گناهكار
اینان اولياى حقند

بیشترین بازدید این مجموعه

پند گرفتن از راهزن
باران رحمت
حکایت دزدی که با یاد خدا عاقبت بخیر شد
داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
توبه‏ى مرد نبّاش‏
حکایت ثعلبة بن حاطب‏
بلال حبشى‏
ثعلبة بن حاطب‏
عالم یهودی و اعتراف به درستی راه علی(ع)
پناه بردن حضرت سيّدالشهدا(ع) به حضرت عباس(ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^